• قرآن و علوم نوین

    قرآن و علوم نوین

     

     

    از زمانی که بشر بر این کره فرود آمده همیشه در تلاش بوده تا طبیعت موقعیت خویش را در بین ساير مخلوقات و هدف از زندگی خود را بداند.

     در مسیر جست و جوی حقیقت قرنها یکی پس از دیگری گذشت و مدنیت گسترش یافت.

     ادیان برنامه دار قالبی برای زندگی بشر شدند و دوره تاریخی بزرگی را آزمودند، در حالی که بعضی از ادیان بر پایه کتاب هستند و پیشوایان این ادیان ادعا می کنند که به آنها الهام شده است و بعضی دیگر  بر پایه تجربیات بشر است.

    قرآن که منبع اسلام  و کتاب اعتقادی مسلمانان است کاملا برگرفته از وحی می باشد، و مسلمانان معتقدند که این کتاب راهنمایی  برای تمام بشریت است.

     بر اساس اعتقاد به اینکه پیامهای قرآن برای هر زمان و دوره ای است، باید با تمام این ادوار ارتباطی وجود داشته باشد...

     آیا قرآن این آزمون را گذرانده است؟!

     در این مجموعه تصمیم دارم که در پرتو اکتشافات علمی منتشر شده،  یک نتیجه گیری عملی از عقیده مسلمانان مبنی بر اینکه اساس قرآن وحی است را بیابیم.

    در تاریخ تمدن جهان دوره ای وجود دارد که معجزه و یا چیزهایی که معجزه پنداشته می شد، بر دلایل و منطق بشر ارجحیت داشت.

     اما چطور می توانیم معجزه را تعریف کنیم؟

     معجزه هر آنچیزی است که خارج از محدوده زندگی  واقع شود و  بشر توضیحی برای آن  نداشته باشد.

     اما هنگامی که می خواهیم چیزی را به عنوان معجزه قبول کنیم باید دقیق باشیم.

     یک مقاله "تایم او ایندیا"  در بمبئی در سال 1993 منتشر کرد که یک شخص مقدس به نام بابا پیلت مدعی شده است که سه شبانه روز متوالی را در یک مخزن پر از آب گذرانده است، اما هنگامی که گزارشگران خواستند که مخزن آبی را که وی در آن این عمل معجزه مانند را انجام داده بود بیازمایند، شخص مدعی ممانعت نمود، و گفت چگونه  رحم مادری را که طفلی را به دنیا آورده می آزمایید؟

     بابا پلیت چیزی را پنهان می کرد و این یک حقه بود تا به سادگی توجه وسایل ارتباط جمعی را به دست آورد...

    مطمئنا هیچ یک از افراد جوامع امروزی، با کوچکترین تردید و با تفکر منطقی چنین معجزه ای را قبول نخواهد کرد.

     اگر چنین معجزه های غلطی به عنوان آزمونی برای ارتباط با وحی باشد پس باید آقای چی سی سارکر( که شعبده باز مشهور جهان است و او به دلیل حقه های خالق العاده جادوییش مشهور است) را به عنوان بهترین نماینده خدا بپذیریم.

    یک کتاب که اصل واساس آن وحی است، می تواند ادعا کند که معجزه است، و چنین ادعایی باید در هر عصر و زمانی مطابق ملاکهای همان عصر  به سادگی اثبات شود.

    مسلمانان معتقد هستند که قرآن آخرین و خاتمه دهنده کتابهای آسمانی است، معجزه ای بالاتر از تمام معجزه ها و رحمتی برای تمام بشریت است، لذا اجازه دهید تا ثبوت این عقیده را جستجو کنیم.

    در اینجا می خواهم از برادرم مصدق تنج به خاطر همکاری در زمینه ویرایش ادبی قدردانی نمایم، الله سبحانه وتعالی به او پاداش خیر بدهد. آمین.

    دعوت به مقابله توسط قرآن:

    ادبیات و شعر  در تمام فرهنگ ها  وسیله ای برای انتقال خلاقیت و توضیحات ذهنی  شناخته می شود. جهان شاهد دوره ای بوده است که در آن شعر و ادب جایگاه خاصی داشت همانطور که امروزه علم و تکنولوژی ارزش والایی دارد.

    مسلمانان و غیر مسلمانان موافق اند که قرآن یک شاهکار ادبی به زبان عربی و بهترین نمونه ادبیات عربی در سطح زمین است...!

     قرآن بشر را در آیه ذیل به مبارزه می طلبد:

    وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّـهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿٢٣ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ۖ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿٢٤سورة البقرة.

    ترجمه: [و اگر شما در آنچه که بر بنده خود فرو فرستاده ایم شک دارید پس یک سوره به مانند آن بیاورید؛ و گواهان  خود را به جز الله فراخوانید اگر شما راستگو هستید. و اگر چنین نکردید که هرگز نخواهید توانست چنین کنید، پس از آتشی بپرهیزید که افروزینه اش انسانها و سنگ است و برای کافران آماده شده است.].

    قرآن دعوت می کند که یک سوره  مانند سوره های قرآن بیاورید، و این مبارزه طلبی چندین دفعه در قرآن تکرار شده است.

    مبارزه طلبی قرآن برای آوردن یک سوره که در زیبایی و فصاحت و عمق و معنا به مانند سوره های قرآن باشد، اما تا امروز بی پاسخ مانده است...!

    یک انسان منطقی امروزی هرگز یک متن دینی را که بگوید زمین مسطح است را هرگز قبول نمی کند هر چند که با زیباترین طریقه بیان ادبی باشد. زیرا ما در یک دوره ای زندگی می کنیم که دلیل منطق و علم مهمترین جایگاه را دارد.

    شاید بسیاری از مردم این را نپذیرند که گویش فوق العاده زیبای قرآن را دلیلی بر الهی بودن آن است، ولی هر متنی که ادعا می شود که بر پایه وحی است باید دارای دلایل و منطق قوی و قابل قبول باشد.

    بر طبق نظر فیزیک دان مشهور و دارنده جایزه نوبل، آلبرت انیشتین" علم بدون دین لنگ و دین بدون علم کور است"...

     پس اجازه دهید تا قرآن را بررسی کنیم و نتیجه گیری کنیم  آیا قرآن و علوم نوین با یک دیگر مرتبط هستند یا خیر؟

     

    ستاره شناسی:

    خلقت جهان هستی ( بر اثر انفجار بزرگ):

     

    خلقت جهان هستی به وسیله ستاره شناسان توضیح داده شده است که عده کثیری این توضیحات را پذیرفته اند. این واقعه به نام" بیگ بنگ "و یا انفجار بزرگ مشهور است که ستاره شناسان وفیزیک دانان ستاره ها با ارائه اطلاعات عینی و آزمایشگاهی از آن دفاع می کنند.

     بر طبق نظریه انفجار بزرگ   تمام جهان هستی در ابتدا یک حجم عظیمی از گرد و خاک و گاز( مرحله اول) بوده است، سپس یک انفجار بزرگ رخ داده ( مرحله دوم جداسازی) که باعث به وجود آمدن منظومه های شمسی شده است، و پس از آن به منظومه ها تقسیم شده اند ، و بعد ستاره ها، سیارات، خورشید، ماه و غیره را به وجود آورده اند.

     پس جهان هستی از یک واحد به هم پیوسته به وجود آمده و نظریه تصادفی بودن خلقت جهان هستی مردود است.

    قرآن در مورد اصل و اساس جهان هستی چنین می فرماید:

    * أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ... * ﴿٣٠﴾ سوره الأنبياء.

    ترجمه: [ آیا کافران نمی نگرند که زمین و آسمانها به یک دیگر پیوسته بودند و ما آنها را از یک دیگر جدا ساختیم؟]

    نمی توان چنین تشابه مجذوب کننده  بین آیه قرآن و نظریه انفجار بزرگ  را نادیده گرفت...!

    چگونه کتابی که 1400 سال پیش  که اولین بار در صحراهای عربستان دیده شده حقایق علمی را بیان کند؟!

    حجم ابتدایی متشکل از گازها پیش از خلقت منظومه های شمسی:

    دانشمندان بر این باورند که پیش از آنکه منظومه های شمسی در کائنات تشکیل شوند، اجسام آسمانی در ابتدا به شکل گازها بوده اند.

    به طور خلاصه، گازهای عظیم الجسه و یا ابرها قبل از تشکیل منظومه ها وجود داشتند.

    جهت توضیح دادن اجسام آسمانی اولیه، استفاده از لغت "دود" مناسب تر به نظرمی رسد و آیه قرآنی زیر بیان کننده موقعییت اولیه جهان هستی است که در آن از لغت "دخان" به معنای دود استفاده شده است.

    *ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ * ﴿١١﴾ سوره فصلت.

    [ سپس آسمانها را به وجود آورد که آن دود بود پس به آن و زمین فرمود خواسته یا ناخواسته بیایید گفتند فرمان پذیر آمدیم]

    یک بار دیگر متذکر می شویم که این آیه دلیلی بر نظریه انفجار بزرگ  است که هیچ کس پیش از دوره پیامبری حضرت محمد صلی علی الله و علیه وسلم از آن آگاه نبود، پس منبع و مرجع این دانش چه کسی می تواند باشد؟!!!

     

    کروی بودن شکل زمین:

     

    در زمانهای ولیه مردم بر این باور بودند که زمین شکلی مسطح دارد.

    طی قرون متوالی، بشر از سفر به دور دستها می هراسید تا مبادا از گوشه ای از این زمین بیفتد.

    آقای فرانسیس دریک اولین کسی بود که پس از سفر دریایی به دور زمین در سال 1597 اثبات نمود که زمین کروی شکل است.

    به آیه زیر که درباره جابه جایی و توالی روز و شب است توجه نمایید:

    *أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ* ﴿٢٩﴾ سوره لقمان.

    ترجمه: [ آیا نمی نگرید که الله شب را در روز داخل می کند و روز را در شب داخل می کند ]

    در اینجا لغت داخل کردن به این معنا است که شب آهسته و به تدریج تبدیل به روز می شود و برعکس، و این اتفاق تنها زمانی به وقوع می پیوندد که زمین کروی شکل باشد...

     اگر زمین مسطح می بود جابه جایی روز به شب و شب به روز باید به صورت یک تغییر ناگهانی به وقوع می پیوست...!

    آیه زیر نیز اشاره به کروی بودن زمین دارد:

    خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۖ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ  ﴿٥﴾ سورة الزمر

    ترجمه: [او آسمانها و زمین را به حق آفرید،شب را بر روز می پیچد و روز را بر شب می پیچد]                

    لغت عربی کوّر به معنای پیچاندن و یا دوران دادن (به روش بستن امامه به دور سر) می باشد، و گردش و یا دوران روز و شب تنها زمانی رخ می دهید که زمین کروی باشد.

    زمین مانند توپ کاملا کره ای نیست بلکه کروی مایل است یعنی در قطبها فشرده شده است. آیه زیر درباه شکل زمین توضیح می دهد:

    وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا ﴿٣٠﴾ سورة النازعات.

    ترجمه: {و پس از آن، زمین را غلتاند و (به شکل بیضی در آورد و) گستراند}.

    در عربی لغت  دحاحا آمده است  که به معنی تخم شتر مرغ است شکل کروی تخم شتر مرغ مشابه شکل کروی زمین است.

    لذا، قرآن دقیقا شکل زمین را توضیح داده است، اگرچه زمانی که قرآن نازل شد عموما زمین مسطح تصور می شد...!

    نور ماه یک نور انعکاس یافته است:

     

    تمدن های پیشین بر این باور بودند که ماه دارای نور است، و امروزه علم  ما می گوید که نور ماه یک نور انعکاس یافته است.

     این حقیقت 1400 سال پیش در قرآن ذکر شده است و آیه زیر در بردارنده آن است:

    *  تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا * ﴿٦١سورة الفرقان

    [بلند مرتبه ات کسی که برج هایی را در آسمان  آفرید و چراغ ( خورشید) وماه تابان را قرار داد].

    لغت عربی که در قرآن برای خورشید استفاده می شود "شمس" است، و همچنین از آن به عنوان سراج یعنی چراغ و یا وهاج یعنی چراغ گرما دهنده و همچنین ضیا به معنای  درخشان یاد شده است...

    هر سه صفت یاد شده برای خورشید مناسب است، زیرا بر اثر سوخت و سازهای درونی خود نور و گرما تولید می کند.

    و اصطلاح عربی برای ماه "قمر" است، و قرآن ماه را به عنوان منیر توصیف می کند، و منیر به معنای جسمی است که نور را می گیرد...!

    توصیف قرآن از ماه کاملا با طبیعت ذاتی آن ( که از خود نور ندارد بلکه جسمی که است  نور خورشید را منعکس می کند) مطابقت می کند.

    در قرآن هرگز از ماه به عنوان سراج، وهاج و یا ضیاء یاد نشده است و خورشید را هرگز با نور و یا منیر توصیف ننموده است، و این نشان می دهد قرآن تفاوت بین نور ماه و نور خورشید را تشخیص داده است.

    آیه های زیر بیان کننده طبیعت ذاتی نور خورشید و ماه است:

    *هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا * سورة يونس

    ترجمه: [ او کسی است که خورشید را درخشان و ماه را تابان قرار داد].

    أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّـهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ﴿١٥ وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا ﴿١٦سورة نوح

    ترجمه: [ آیا نمی بیننید که الله چگونه هفت آسمان را یکی بالای دیگری آفریده است]  [ و ماه را برای اهل زمین پرتو افشان قرار داده است و خورشد را چراغی (درخشان) گردانید].

    بنابراین قرآن عظیم الشأن و علوم نوین در مورد تفاوت  بین طبیعت ذاتی نور خورشید و نور ماه هم عقیده هستند...!

     

    گردش خورشید:

     

    برای یک مدت زمان خیلی طولانی، فیلسوفان اروپایی و دانشمندان بر این باور بودند که زمین در مرکز کائنات ثابت ایستاده و سایر اجسام که  خورشید هم شامل آن می شود به دور زمین در گردش است.

     در غرب نظریه مرکزیت زمین در جهان هستی از زمان تالمی تا قرن دوم قبل از میلاد کاملا صحیح انگاشته می شد.

    نیکلاس کوپرنیکاس در سال 1512 نظریه مرکزیت خورشید و حرکت سیارات را منتشر ساخت.

     این نظریه تاکید می نمود که خورشید بی حرکت در مرکز منظومه شمسی است و سیارات  به دور آن در گردش هستند.

    در سال  1609 یک دانشمند آلمانی تبار به نام یوهان کیپلر مقاله "استرونومیا نوا" را منتشر ساخت.

     او در این مقاله  به این نتیجه رسیده بود که نه تنها سیارات در یک مسیر بیضوی و یک حرکت اربیتالی به دور خورشید می چرخند، بلکه سیارات در مدار خود با یک سرعت نامنظم در چرخش هستند.

     این علم باعث شد که دانشمندان اروپایی برای بسیاری از مکانیزم های منظومه شمسی توضیح صحیحی بیابند،  که گردش روز و شب از جمله این مکانیزم ها بود.

    بعد از این اکتشافات خورشید ثابت  تصور می شد و بر خلاف زمینبه دور خود نمی چرخید...!

     من کتاب جغرافیا را در دوران مدرسه که این دروس را در آن می خواندیم به یاد میاورم.

    به آیه زیر که برگرفته از قرآن است توجه نمایید:

    وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿٣٣   سورة الأنبياء.

    [ او کسی است که شب و روز، خورشید و ماه را خلق نمود، و هر یک (اجسام سماوی) د ر مداری ( معین) شناورند].

    لغت عربی استفاده شده در آیه بالا "یسبحون" است که ریشه آن سبح است و در بردارنده مفهوم حرکت اجسام متحرک می باشد.

    اگر شما این اصطلاح را برای شخصی که در زمین قرار دارد استفاده کنید معنی چرخش را نمی دهد، بلکه به معنای راه رفتن و یا دویدن است.

    و اگر این اصطلاح را برای شخصی که در آب است استفاده کنید به معنای متحرک را نمی دهد بلکه به معنای شنا کردن است.

    به طور مشابه وقتی کلمه "یسبح" برای اجسام سماوی مانند خورشید استفاده میشد، این تنها به این معنی نیست که این شی تنها در فضا شناور است بلکه به این معنی است که همزمان با حرکت به دور خود نیز می چرخد...!

     بسیاری از کتابهای جدید با این حقیقت موافق اند که خورشید به دور خود می چرخد.

     گردش خورشید در مسیر خود به کمک ابزاری که تصویر خورشید را بر سطح یک میز ایجاد کند، قابل اثبات است.

    بنابراین هر کسی می تواند تصویر خورشید را بیازماید البته در صورتی که بینا باشد...

     قابل ذکر است که خورشید هر بیست و پنج روز یک بار مسیر دایره ای حرکت خود را تکمیل می کند، یعنی تقریبا بیست و پنج روز طول می کشد تا خورشید یک دفعه به دور خود بچرخد.

    خورشید تقریبا با سرعت 240 کیلومتر در ثانیه در فضا در حرکت است و دویست میلیون سال طول می کشد تا یک بار به دور مرکز کهکشان راه شیری بچرخد.

    * لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ ۚ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ * ﴿٤٠ سورة يس

    ترجمه: [ نه خورشید را سزد که ماه را دریابد و نه شب از روز جلو می افتد و هریک در مداری شناورند].

    این آیه یک واقعییت مهم را که اخیرا توسط علم ستاره شناسی جدید کشف شده بیان می کند و آن عبارتند از: وجود مسیر های جداگانه خورشید و ماه و سفر در فضا با حرکت های مخصوص به خود...!

    مکان دقیقی که خورشید در آن حرکت می کند، و با آن تمام منظومه شمسی می گردد، به وسیله دانش نوین ستاره شناسی مشخص شده است، و این مسیر را " سولار اپکس" نامیده اند.

    نظام شمسی در واقع در فضا در امتداد یک نقطه که در ستاره هرکول[1] ( الفا لیرای) واقع است در حرکت است و این مکان دقیق آن است که اخیرا منتشر شده است.

    ماه به دور خود با فاصله زمانی برابر با خورشید که در بردارنده حرکت به دور زمین نیز است در گردش است. یک دوران کامل ماه تقریبا 29 روز را در بر می گیرد.

    همه از این همه دقت در آیه های قرآن در شگفت اند، آیا نباید در این سوال تفکر کنیم که :" دانش قرآن برگرفته از کدام منبع و مرجع است؟!!"

     

    خورشید از روشنی بخشیدن باز خواهد ایستاد:

     

    نور خورشید حاصل از فرآیند های شیمیایی است که در سطح آن رخ می دهد و این فرآیندها به گونه پیوسته و مداوم از پنج میلیارد سال پیش شروع شده است و تا اکنون ادامه دارد.

     این فرآیندها در یک نقطه زمانی در آینده پایان خواهد یافت و خورشید کاملا از روشنایی بخشیدن باز خواهد ایستاد و موجب خاتمه حیات بر سطح کره زمین می گردد...

     قرآن در مورد عدم جاودانگی خورشید می فرماید:

    وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿٣٨ سورة يس

    [  و آفتاب به سوی قرارگاه خویش روان است و این فرمان خدای پیروزمند و دانا است ].

    اصطلاح عربی که در اینجا استفاده شده "مستقر" است که به معنی زمان و یا مکان تعیین شده است.

     قرآن می فرماید که خورشید در امتداد یک مکان تعیین شده در حرکت است و تنها تا قبل از زمان تعیین شده در حرکت خواهد بود و این مفهوم را می رساند که خورشید بی فروغ و خاموش خواهد شد.

     

    موادبین ستاره ها:

     

    در گذشته تصور می شد که فاصله بیرونی سیستم های منظم ستارها تهی است، بعدها علم  فیزیک  ستاره ها، پل هایی عینی را در فضای بین ستاره ها  کشف نمود.

    این پل به نام پلاسما یاد می شود و متشکل از گازهای یونیزه شده هستند و در آن تعداد الکترونهای آزاد و یونهای مثبت برابر هستند.

    گاهی پلاسما را چهارمین شکل ماده نیز می خوانند ( ماده دارای سه شکل است : جامد ، مایع و گاز).

    در قرآن در مورد این مواد بین ستاره ها چنین می فرماید:

     * الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا* سورة الفرقان

    [ او کسی است که آسمانها و زمین و آنچه که بینشان است را آفریده ...].

    غیر منطقی خواهد بود که اگر کسی بگوید1400 سال پیش وجود مواد کهکشانی بین ستاره ها شناخته شد ه بود...!

     

     

    گسترش جهان هستی:

     

    در سال 1925، یک ستاره شناس آمریکایی به نام ادوین هوبل دلایل عینی را ارائه نمود که به حرکت کهکشانها و دور شدن آنها از یک دیگر اشاره می نمود، و این به معنای گسترده تر شدن کائنات بود.

     اکنون موضوع گسترش جهان هستی یک حقیقت علمی منتشر شده است.

    قرآن در باره طبیعت ذاتی جهان هستی چنین می فرماید:

    وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿٤٧سورة الذاريات

    [و ما آسمان را با قدرت بنا ساختیم و همواره آن را وسعت می بخشیم].

    اصطلاح عربی "لموسعون" به درستی گسترده تر شدن آن ترجمه شده است، و به خلقت گسترش قابل توجه جهان هستی راجع می شود.

     یکی ازبزرگترین  عالمان فیزیک ستاره ها، به نام استفان هاوکینگ در کتابش "یک تاریخ کوتاهی از زمان" یاد آور شده است که: "کشف گسترده تر شدن جهان هستی یکی از بزرگترین انقلابهای عقلی قرن بیستم است".

    قرآن گسترده تر شدن جهان هستی را قبل از آنکه بشر حتی روش ساخت تلسکوپ را بداند متذکر شده است.

    شاید عده ای بگویند که  وجود حقایق ستاره شناسی در قرآن شگفت انگیز نیست زیرا اعراب در زمینه ستاره شناسی درجه بلندی را داشتند.

    آنها در مورد دانش اعراب در رشته ستاره شناسی درست می گویند، اما اشتباه آنها این است که قرآن قرنها پیش از پیشرفت اعراب در این زمینه نازل شده است...!

     باید خاطر نشان کرد که بسیاری از حقایق علمی متذکره در بالا مانند پایه گذاری جهان هستی بر اثر انفجاری عظیم برای اعراب حتی در زمان پیشرفت علمیشان شناخته شده نبود، بنابر این حقایق علمی ذکر شده در قرآن ارتباطی به پیشرفت علم ستاره شناسی  اعراب ندارد، و در واقع می توان گفت که: آنها در ستاره شناسی پیشرفت کردند زیرا ستاره شناسی در قرآن جای داشت...!

     

     

    بر گرفته از کتاب دکتر ذاکر نائک، "قرآن و علم نوین"

     

    Naik,Z (2007)The Qur'an & Modern Science: Compatible or Incompatible? Riyadh: Darussalam



    [1] زانوزَده یا هرکول (معادل عربی جاثی، معادل انگلیسی Hercules) یکی از صورت‌های فلکی است.


    بازگشت به ابتدا

    بازگشت به نتايج قبل

     

    چاپ مقاله

     
    » بازدید امروز: 63
    » بازدید دیروز: 729
    » افراد آنلاین: 2
    » بازدید کل: 932