• تفسیر تحلیلی سورۀ فاتحه (1)

    تفسیر تحلیلی سورۀ فاتحه (1)

    الحمد لله رب العالمین

    (الحمد لله) یعنی: سپاس و ستایش کامل و مطلق برای خداوند بزرگ، برای خداوندی که خالق تمام جهانیان است، خدایی که خالق تمام موجودات و نعمتهای عطا شده به آنهاست، موجوداتی که تا قیام قیامت قابل شمردن نیستند، سپاس و ستایش برای خداوند بزرگ و مقتدر از اول تا آخر.

    (ال) در کلمه (الحمد) بعنوان (ال) جنس محسوب شده، منظور از آن جمع کردن تمام انواع ستایش و سپاسگذاری است برای تقدیم کردن به خداوند بزرگ و قدرتمند. مثل آنچه در این حدیث آمده است:

    (اللهم لک الحمد کله و لک الملک کله و بیدک الخیر کله و الیک یرجع الأمر کله)[1](پروردگارا، تمام سپاس و ستایش مخصوص توست و تمام ملک و مال دنیا از آن توست و تمام خیرات و حسنات در دست توست و به تو وابسته است و تمام کار و امورات به سوی تو باز می‏گردد).

    (رب العالمین)، (الرب) یعنی پروردگار و خالق، مالک قدرتمند و تدبیرگر، و این واژه فقط برای خداوند به کار برده می‏شود و استفاده آن برای غیر خدا جایز نیست، مگر آنکه اسم دیگری را به آن اضافه کنیم که در این حالت جایز است. مثل: (رب الدار: صاحب خانه) (رب السیف: صاحب شمشیر) (رب المال: صاحب ثروت) ولی کلمه (رب) اگر با (ال) آمد فقط منظور خداوند است و لا غیر. و به کار بردن آن برای غیر خداوند حرام است.

    (العالمین) یعنی، تمام جهانیان و شامل تمام آنچه در عالم وجود دارد – به غیر خدا – می‏شود. کلمه (العالم: جهان) کلمه‏ای جمع است و در لفظ به صورت مفرد استعمال نمی‏شود و (العوالم) مخلوقاتی هستند که در آسمانها زمین خشکیها و دریاها قرار دارند، پس انسان خود عالمی و اجنه عالمی و ملائکه عالمی هستند.

    بشر بن عمارة (رضی الله عنه) از ابن عباس (رضی الله عنه) روایت می‏کند که: (الحمد لله رب العالمین، یعنی سپاس و ستایش برای خداوندی که خالق آسمانها و زمین و هر آنچه در آنها و هر چه در میان آنهاست و آنچه را که می‏دانیم و نمی‏دانیم، می‏باشد).

    ابن جریر طبری (رحمه الله) می‏گوید: [(الحمد لله) سپاس و ستایشی است که خداوند بزرگ ستایش خودش را به آن کرده و فرمان داده که او را این چنین سپاس کنیم و شبیه آن است که امر کرده بگوئیم (الحمد لله)].

    گفته شده هدف از (الحمد لله) سپاس خداوند به وسیله اسماء و صفات زیبایش است، همچنانکه گفته شده (الشکر لله) یعنی: سپاس و ستایش و شکر برای خداوند نیست که نعمتهای فراوانی را به ما ارزانی داشته و خیرات و حسنات را به بندگانش عطا کرده است.

    اهداف این آیه:

    1-    (الحمد) فقط شایسته و زیبنده خداوند بزرگ است، و لایق دیگری نیست، چون خداوند خالق تمام جهانیان است.

    2-  (الشکر) شایسته و زیبنده خداوند بزرگ است و می‏توان از غیر خداوند نیز تشکر و سپاسگزاری کرده خداوند می‏فرماید: (أن اشکر لی و لِوالدک إلی المصیر) (لقمان/14) (و شکرگذار من – خداوند – و پدر مادرت باش و بازگشت تو به سوی ماست).

    3-  در این آیه اعتقاد به توحید ربوبیت خداوند بیان شده که مشرکان نیز به این مسئله اذعان داشتند و خداوند را بعنوان خالق آسمانها و زمین قبول کردند. خداوند در مورد مشرکان می‏فرماید:

    (قل من رب السموات و رب العرش العظیم، سیقولون لله قل أفلا تتقون، قل من بیده ملکوت کل شیء و هو یجیر و لا یجار علیه إن کنتم تعلمون، سیقولون لله قل فأنی تسحرون) (مؤمنون/89-86).

    (باز به آنها بگو پروردگار آسمانهای هفت گانه و خداوند عرش بزرگ کیست، البته باز جواب دهند آن خداست بگو چرا متقی و خدا ترس نمی‏شود، بگو آن کیست که ملک و پادشاهی همه عالم به دست اوست و او به همه پناه دهد و کسی به او پناه ندهد، اگر می دانید، بگوئید، حقیقتاً آنها خواهند گفت که آن خداست پس بگو چرا به فریب و سحر مفتون گشتید).

    بله مشرکان هم به خالق هفت آسمان، زمین و عرش بزرگ اعتراف کردند و اقرار کردند که خداوند خالق آنهاست، همچنانکه اقرار کردند بر اینکه خداوند آنها را نیز خلق کرده است، ولی این اقرار و اعترافشان برای آنها سودی در پی نداشت چون آنها در پرستش خداوند دچار شرک و بت پرستی شدند و همراه خداوند غیر خدا را نیز می‏خواندند و عبادت می‏کردند.

    زمانها و مکانهای گفتن (الحمد لله) و فضل آن

    1-    بعد از خوردن و آشامیدن:

    پیامبر (صلی الله علیه وسلم) می‏فرماید: (إن الله لیرضی عن العبد أن یأکل الاکلة فیحمده علیها، أو یشرب اشربة فیحمده علیها)[2] (خداوند از بنده‏ای راضی است که اگر چیزی می‏خورد بعد از آن سپاس خدا را می‏کند و یا اگر نوشیدنی می‏نوشد بعد از آن سپاس خدا را می‏کند).

    (من اکل طعاما فقال: الحمد لله الذی أطعمنی هذا و رزقنیه من غیر حول منی و لا قوة غفر له ما تقدم من ذنبه)[3] (هر کس غذایی بخورد و بگوید: سپاس و ستایش برای خداوندی که این غذا را به من داد و رزق و روزی من گرداند بدون آنکه تلاش و کوششی از طرف من در آن دخالت کند، خداوند بزرگ از تمام گناهانی که قبل از این داشته در می‏گذرد).

    2-    هنگام خوابیدن:

    انس بن مالک (رضی الله عنه) می‏فرماید: پیامبر (صلی الله علیه وسلم) هنگامی که می‏خواست بخوابد، می‏فرمود: (الحمد لله الذی أطعمنا و سقانا و کفانا و آوانا فکم ممن لا کافی له و لا مؤوی)[4] (سپاس و سایش برای آن خداوندی که ما را غذا داد و سیراب کرد و ما را کفایت کرد و سکنا گزید، چه بسیار افرادی هستند که نه آن مقدار دارند که کفایتشان کند و نه جایی دارند که در آن سکنا گزیند).

    فاطمه (رض) از علی بن ابی طالب (رضی الله عنه) روایت می‏کند که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: (زمانی که به بستر خواب رفتید، 33 بار سبحان الله، 33 بار الحمد لله و 34 بار الله اکبر بگوئید).[5]

    3-    هنگام بیدار شدن از خواب:

    حذیفة بن الیمان (رض) می‏فرماید: [پیامبر (صلی الله علیه وسلم) زمانی که می‏خواست بخوابد، دست راستش را زیر گونه راستش قرار می‏داد و می‏فرمود: (باسمک اللهم احیا و اموت) (خدایا با یاد تو زنده می‏شوم و می‏میرم) و زمانی که از خواب بیدار می‏شد، می‏فرمود: (الحمد لله الذی احیانا بعد ما أماتنا و الیه النشور) (سپاس و ستایش برای خداوندی که ما را بعد از آنکه مرده بودیم زنده گردانید و بازگشت فقط به سوی اوست)].[6]

    4-    هنگام عطسه کردن:

    ابوهریرة (رضی الله عنه) می‏فرماید: [پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: زمانی که یکی از شما عطسه کرد (الحمد لله) بگوید و کسی که این را می‏شنود در جوابش بگوید: (یرحمک الله) و شخص عطسه کننده در جواب او بگوید (یهدیکم الله و یصلح بالکم: خداوند بزرگ هدایتان دهد و اوضاع و احوالتان را اصلاح کند)].[7]

    5-    هنگام دیدن افرادی که دارای نقص عضو هستند:

    پیامبر (صلی الله علیه وسلم) می‏فرماید: (من رأی مبتلی فال: الحمد لله اذی عافانی مما إبتلاک به و فضلنی علی کثیر من خل تفضیلا لم مصیبه ذلک البلاء)[8] (هر کس، شخصی را که دارای نقص عضوی بود، دید بگوید: سپاس و ستایش برای خداوندی که مرا سالم آفرید از این نقصهایی که آن شخص دارد و مرا بر اکثر مخلوقاتش فضل و برتری داد، دیگر آن نقص عضوی را که دیده دچارش نمی‏شود).

    6-    بعد از بلند شدن از رکوع:

    ابوهریرة (رضی الله عنه) از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) روایت می‏کند که: (اگر امام گفت (سمع الله لمن حمده) بگوئید: (ربنا و لک الحمد) زیرا هر کس این لفظ را در همراهی با ملائکه بگوید، خداوند از تمامی گناهانشان که قبل از این داشته می‏گذرد).[9]

    7-    بعد از نماز:

    ابوهریرة (رضی الله عنه) از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) روایت می‏کند که: (هر کس بعد از نمازهای فرض، 33 بار سبحان الله و 33 بار الحمد لله و 33بار الله اکبر و یک بار (لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو لی کل شیء قدیر) بگوید: خداوند از تمام گناهان او اگر چه مثل کف دریا هم باشند در می‏گذرد).[10]

    8-    هنگام بیدار شدن از خواب در شب:

    پیامبر (صلی الله علیه وسلم) می‏فرماید: [هر کسی در شب از خواب بیدار شد، بگوید: (لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو علی کل شیء قدیر سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم) و سرانجام بگوید (اللهم اغفرلی) در این حال اگر دعا کند، دعایش قبول می‏شود و اگر وضو بگیرد و نماز بخواند، نمازش قبول می‏شود].[11]

    الرحمن الرحیم

    (الرحمن الرحیم) دو اسم هستند که از (الرحمة) که به معنای مهربانی و بخشندگی – از روی مبالغه- گرفته شده‏اند. و کلمه (الرحمن) نسبت به کلمه (الرحیم) دارای مبالغه بیشتری است (الرحمن) کلمه‏ای است از (الرحمة) مشتق شده و دلیل آن هم فرموده عبدالرحمن بن عوف (رضی الله عنه) است که از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) شنید که خداوند می‏فرماید:

    (أنا الرحمن خلقت الرحم و شققت لها إسما من إسمی فمن وصلها وصلته و من قطعها قطعته)[12]

    (من الرحمن) هستم و مهربانی را خلق کرده و از آن نامی برای خود برگزیده‏ام، هر کس بدنبال این وسیله رحم برود، و به آن رو کند من نیز به او رو می‏کنم و هر کس آن را قطع کند من نیز او را قطع می‏کنم، یعنی از رحمت خودم بی نصیبش می‏نمایم).

    قرطبی می‏گوید: «این حدیث دلیل است بر مشتق شدن (الرحمن الرحیم) از (الرحمة) و مخالفت کردن با این مسئله قابل قبول نیست».

    ابن جریر طبری (رحمه الله) در سندی از عزمی روایت کرده که: [(الرحمن الرحیم) یعنی (الرحمن) برای همه مخلوقات و (الرحیم) فقط برای ایمان داران است، عده‏ای در جوابش گفته اند: این گفته بخاطر این است که خداوند می‏فرماید:

    (الذی خلق السموات و الارض و ما بینهما فی ستة أیام ثم استوی علی العرش الرحمن فسئل به خبیرا) (فرقان/59).

    (همان کسی که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آندوست در شش روز آفرید آنگاه بر عرش استوی – بلند شد و ارتفاع یافت – کرد، رحمتگر عام – اوست – درباره وی از آگاهی بپرس که می‏داند).

    (الرحمن علی العرش استوی) (طه/5) (خدای رحمان که بر عرش استوی یافت).

    در این آیات خداوند نام (الإستواء: بر روی عرش بلند است و ارتفاع یافته) را همراه (الرحمن) بکار برده برای اینکه تمام مخلوقات را زیر بخشندگی خود قرار دهد.

    ابن جریر در ادامه می‏گوید: خداوند می‏فرماید: (و کان بالمؤمنین رحیما) (احزاب/43) (و خداوند به مؤمنان همواره مهربان است). در اینجا خداوند مؤمنان را به (الرحیم) بودن نسبت به آنها اختصاص داده است. در جوابش گفتند: این دلایل نشان می دهد که (الرحمن) دارای مبالغه بیشتری نسبت به (الرحیم) است، زیرا (الرحمن) هم شامل دنیا و هم شامل آخرت می‏شود، ولی (الرحیم) فقط شامل ایمانداران می‏باشد.

    (الرحمن) عام و (الرحیم) خاص است

    الرحمن: خداوند نسبت به همه مخلوقاتش در دنیا و آخرت بخشنده و مهربان است.

    الرحیم: خداوند نسبت به مؤمنان در روز آخرت بخشنده و مهربان است.

    خداوند نسبت به مؤمنان و کافران مثل هم و به اندازه‏ای مساوی در دنیا رحم و شفقت و بخشندگی در رزق و روزی دارد، و هر آنچه را برای زندگی دنیایی لازم دارند، خداوند برای هر دو دسته فراهم می‏نماید. بخشندگی خداوند در دنیا چیز عمومی و کلی است زیرا اگر این بخشندگی عمومیت نداشت، حجت بازخواست کردن در قیامت به اتمام نمی‏رسید.

    زیرا انسان نیاز به عقل و هوش دارد تا بتواند حق را از باطل تشخیص دهد، و اگر نعمت عقل به انسانها داده نمی‏شد آنها قدرت تشخیص حق را از باطل نداشتند و دیگر بازخواست و سؤال و جوابی در قیامت معنا نداشت همچنین نعمت مسخر کردن همه مخلوقات روی زمین برای انسان نیز خود گواه دیگری به شمولیت و عام بودن (الرحمن) بودن خداوند است.

    (هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا)  (بقره/29) (اوست آن کسی که آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید).

    سوره فاتحه، بدلیل اتمام حجت کردن خداوند در دنیا بوسیله (الرحمن) بودنش، زمینه‏های بازخواست و سؤال و جواب در قیامت بوجود می‏آید، و در قیامت از تمامی نعمتهایی که خداوند در دنیا به انسان عطا کرده سؤال خواهد شد. چون خداوند دایره پخش و انتشار نعمتهایش را نسبت به مسلمان و غیر مسلمان گسترش داده و از این لحاظ عذری – مگر در موارد استثنائی – باقی نگذاشته است.

    محمد نسیب الرفاعی در کتاب (مختصر ابن کثیر) در مورد دو واژه (الرحمن الرحیم) که در این مضمون دعایی (یا رحمان الدنیا و الأخرة و رحیمهما) به کار رفته‏اند چنین می‏گوید:

    «کلمه (رحیمهما) بدین معناست که خداوند با مؤمنان در دنیا مهربان و رحیم است بدلیل آنکه، آنها گوش به فرمان خدا داده‏اند و به آن  ایمان آورده‏اند و اوامر الهی را به انجام رسانده‏اند و از محرمات دوری گزیده‏اند و خداوند نیز در مقابل این شکرگذاری مؤمنان، طی طریق ایمان را از روی رحم و مهربان و شفیق است، زیرا که آنها را داخل بهشت می‏کند، و این بهشتی که خداوند به مؤمنان عطا می‏نماید و پاداش اعمال صالحی است که آنها در دنیا انجام داده اند و پیشاپیش برای خود به عنوان توشه آخرت فرستاده‏اند.

    پس، مطیع و فرمانبرداری مؤمنان در دنیا در مقابل خداوند، خود رحم و مهربانی‏ای است که خداوند به وسیله عطا کردن نعمت ایمان و هدایت به این انسانها داده است و دخول مؤمنان به بهشت در روز قیامت باز پاداشی و نعمتی است که به سبب رحم و شفقت خداوند شامل حال مؤمنان شده، این معانی کلمه (رحیمهما)است و خداوند خود بهتر می‏داند».

    اهداف آیه:

    1-  (الرحمن) اسمی است فقط متعلق و مخصوص خداوند است و شایسته نیست کس دیگری این نام را داشته باشد و در کل هر نامی که مخصوص خداوندست، درست  نیست برای غیر خدا به کار برده شود. مثل: الله – خالق – رازق و ...

    2-  (الرحیم): اسم و صفتی برای خداوند بزرگ است، هر چند که خداوند غیر خودش را نیز با این وصف کرده است. (لقد جائکم رسول من أنفسکم عزیز علیه ماعنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم) (توبه/128).

    (قطعاً، برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به هدایت شما حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است).

    و (السمیع و البصیر) نیز مثل (الرحیم) هستند، همچنانکه خداوند می‏فرماید:

    (إنا خلقنا الإنسان من نطفة أمشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا) (انسان/2) (ما انسان را در نطفه‏ای آمیخته آفریدیم تا او را بیازمائیم و وی را شنوا و بینا گرداندیم).

    این آیه – الرحمن الرحیم – دلیلی بر یکتا بودن خداوند در اسماء و صفات است، یعنی اسماء و صفات خداوند فقط به او تعلق دارند و خاص خداوند است.

    IslamQT.Com 

     اسلام-قرآن و تفسیر

    ============

    منبع: تفسیر سوره الفاتحه اثر دکتر محمد بن جمیل زینو، مترجم علی صارمی.

     



    [1] - ابن کثیر در تفسیرش آورده و شیخ مقبل بن هادی الوادعی آن را ضعیف دانسته است.

    [2] - مسلم و غیر او.

    [3] - ترمذی و غیر او.

    [4] - مسلم.

    [5] - بخاری.

    [6] - بخاری.

    [7] - بخاری و غیر او.

    [8] - ترمذی.

    [9] - متفق علیه.

    [10] - مسلم.

    [11]  بخاری و غیر او.

    [12] - ترمذی.


    بازگشت به ابتدا

    بازگشت به نتايج قبل

     

    چاپ مقاله

     
    » بازدید امروز: 1072
    » بازدید دیروز: 728
    » افراد آنلاین: 9
    » بازدید کل: 5504