• مقاصد نوراني براي سورۀ نساء (1)

    مقاصد نوراني براي سورۀ نساء (1)

    سورۀ نساء، سوره ای است مدنی، که بعد ازسورۀ ممتحنه نازل شده است، تعداد آیاتش (176) آیه، و چهارمین سوره در ترتیب مصحف شریف، و بعد از سورۀ آل عمران است.

    سورۀ نساء، سورۀ عدل و رحمت است، به ویژه نسبت به ضعفاء، بعد از اینکه سورۀ بقره مسئولیت مسلمانان را در زمین مشخص نمود، و منهج جانشینی و خلیفه بودن را عرضه نمود، بعد از آن  سورۀ آل عمران آمده، تا به ثبات بر شیوه راست و مسئولیتی که بر دوش مؤمنین گذاشته شده،دعوت کند، سپس سورۀ نساء آمد، تا به کسانی که  بروی زمین اعتماد شده و خلافت را به آنها واگذار کرده اند، عدل و رحمت و مهربانی با ضعفاء و زیر دستان را به ایشان بیاموزد، و اولین صفتی که در مقابل مسئؤلیت از زمین، متمایز شده است، صفت عدل است، به همین خاطر سورۀ نساء از حقوق ضعفاء در جامعه سخن می گوید، از ایتام و بردگان و خدمتکاران و ورثاء سخن می گوید، و به شکل اساسی بر زنان و احکام مربوط به آنها ترکیز می کند.

     

    همچنین سورۀ نساء از اقلیت غیر مسلمان سخن می گوید که در زیر سایۀ اسلام زندگی می کنند، و بیان می دارد که حقوق ایشان در مواقف مختلف چگونه است، و اینکه به مستضعفین از اقلیت غیر مسلمان می بایستی توجه داشت.

    در این سوره از ابن سبیل (مسافر) و پدر و مادر نیز سخن به میان آمده، و از چگونگی تعامل با ایشان سخن گفته شده است، پس این سورۀ عدل و رحمت است،  در هر آیه از آیات این سوره از ضعفاء و عدل و رحمت به شکلی بسیار زیبا سخن گفته شده است، که این خود دلالت بر اعجاز قرآن کریم می دهد، که با وجود تکرار ولی برای خواننده ملال آور نیست.

    سبب تسمیۀ سورۀ نساء : اهتمام به خانه و خانواده است.

    سبب نامگذاری سوره به این اسم، عدالت با همسر خویش در منزل و رحم و عطوفت پیشه کردن در برخورد با آنهاست، بدون شک اگر شخص با همسرش عادل و مهربان باشد، این شخصیت وی در اجتماع نیز در تعامل با دیگران بروز پیدا خواهد کرد، یقینا عدالت با زنان در خانه مثالی عملی است که می توان برای عدالت در زمین قیاس گرفت، همان طور که ما خواهان رحمت و مهربانی در کانون گرم خانواده هستیم، در جوامع مسلمین نیز باید چنین کانونی حاکم کرد.

    آیا با این اهتمامی که خداوند رحمان برای عدالت و بر خورد با زنان قائل شده، می توان گفت: اسلام حقوق زن را نادیده گرفته، و حق او را پایمال کرده است؟!

    هر کس سورۀ نساء را با تفکر قرائت کند، به دروغ بودن این ادعای واهی کاملا اگاه خواهد شد، خود اسم سوره که به اسم نساء (زنان) نامگذاری شده، دلالتی آشکار بر اهتمام قرآن به احکام زنان می باشد، و این سوره کاملا بر محور عدل و رحمت با زنان می چرخد، و قبل از آن، در سورۀ آل عمران دو شخصیت زن را به عنوان الگوی برای زنان معرفی می کند، مریم مادر عیسی (علیه السلام) و همسر عمران، مثل اینکه سورۀ آل عمران مقدمۀ ی برای تکریم زنان است.

    رکن جانشینی در زمین عدالت است

    سورۀ نساء با بدایتی واضح که در توضیح هدفش است، شروع شده، و می فرماید: {يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ....} [1](نساء:1)، این ما را آگاه می سازد، که اصل انسان یکی است، و از یک نفس خلق شده است، پس چرا ظلم؟ آیه روشن می  کند، که زنان نیز از مردان خلق شده اند، چون حوا از آدم اشتقاق یافته است.

    در این سوره با خطاب {یا ایها الناس} شروع شده، با وجودی که سورۀ مائده با خطاب {یا ایها الذین آمنوا} شروع شده است، گویا قوانینی که در سورۀ نساء بیان می شود برای همۀ امتها – مسلمان و غیر مسلمان- است، و امکان ندارد امتی در این زمین با ظلم پایدار بماند، عدالت اساس و پایۀ هر حکومتی است، اگر از بین رود حکومت نیز متلاشی می شود.

    ابن تیمیه می گوید: امور مردم با عدلی که انواع گناه در آن  مشترک است، بیشتر از ظلم در حقوق، بدون اشتراک در گناه دوام می آورد، و لهذا گفته اند: خداوند دولت عادل را پا برجا می دارد، اگر چه کافر باشد، و حکومت همراه با ظلم، اگر چه مسلمان باشد، دوام نمی آوره؛ و گفته اند: دنیا همراه عدل و کفر داوم می آورد، و همراه ظلم و اسلام استوار نمی ماند.

    جالب است که بدانیم سورۀ نساء با چیزی شروع شده که با آن سورۀ آل عمران خاتمه یافته است، سورۀ آل عمران با قول {وَٱتَّقُواْ ٱلله لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ} خاتمه یافته، و سورۀ نساء با قول {يَـأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ} شروع شده است؛ سوره آل عمران با تقوا خاتمه یافته، و سورۀ نساء نیز با تقوا از پروردگار شروع شده است.

    و در آیۀ دوم از ظلم نوع آخر که به مستضعفین باشد، بر حذر می دارد، و می فرماید: {وَءاتُواْ ٱلْيَتَـٰمَىٰ أَمْوٰلَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ ٱلْخَبِيثَ بِٱلطَّيّبِ وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوٰلَهُمْ إِلَىٰ أَمْوٰلِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوباً كَبِيراً } [2]، سپس بعد از آن {وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِى ٱلْيَتَـٰمَىٰ} می آید، چون اعراب در جاهلیت تربیت دختران یتیم را سرپرستی می کردند، سپس آنان‌ را به‌ نكاح‌ خويش‌ درمي‌آوردند، اما حقوق‌ مقرر در نكاح‌ ـ چون‌ مهر ـ را به‌ آنان‌ نپرداخته‌ و در اين‌ باره‌ با آنان‌ مانند غيرشان‌ از همسران‌ رفتار نمي‌كردند، پس‌ خداي‌ عزوجل‌ از نكاح‌ آنان‌ توسط اوليايشان‌ نهي‌ كرد، مگر اين‌ كه‌ با ايشان‌ به‌ عدل‌ و داد رفتار شود و بالاترين‌ مهري‌ را كه‌ مستحق‌ آن‌ هستند و ساير حقوق‌ زناشويي‌ به‌ آنان‌ داده‌ شود، در غير اين‌ صورت‌ بايد ـ بجز دختران‌ يتيم‌ ـ از زنان‌ ديگر موردپسند خويش‌ به‌ همسري‌ بگيرند.

    و در آیه سوم قاعدۀ مشهور در مباح بودن تعدد زوجات می بینیم، اما عدل در آن شرط اساسی است، و می فرمایند: {فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوٰحِدَةً...} اگر می ترسید که عدالت بر قرار نکنید، پس به یک زن اکتفا کنید، لذلک به مردان گوشزد کرده ، که می بایستی در رعایت حق و حقوق همسرانتان عادل باشید، و بین آنها تبعیض قائل نشوید، و اگر نمی توانید پس به یک زن اکتفا کنید.

    مهر زنان را از روی طیب خاطر باید داد

    سپس در آیۀ چهارم، حق همسر را در مهر بیان می کند، و اینکه مرد مهر همسرش را بایستی از روی طیب خاطر بدهد، و آن به عنوان "نحله" یاد می کند، و می فرماید: { وَءاتُواْ ٱلنّسَاء صَدُقَـٰتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَىْء مّنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَّرِيئاً }[3].

    پس ای برادر مسلمان،، به این رحمت متبادل بین زن شوهر نگاه کن، که چگونه قرآن آن را در قالب دادن مهر و هدیه به زن، برای ما به تصویر می کشاند، و از مرد نیز خواسته شده تا آن را با طیب خاطر بدهد، و زن را مخیر کرده به حفظ حقش، یا به بخشش آن به همسر خویش.

    این آیه علاقۀ بین زن و شوهر را به زیبایی به تصویر می کشاند، و با دادن مهر از روی طیب خاطر به همسر خویش، این علاقه را صمیمی و گرم نشان می دهد.

    عدل حتی با سفهاء و کم خردان

    آیات برای تحقق عدل با گروه های مختلف جامعه حتی سفهاء نیز سخن به میان می آورد، و می فرماید: { وَلاَ تُؤْتُواْ ٱلسُّفَهَاء أَمْوٰلَكُمُ ٱلَّتِى جَعَلَ ٱلله لَكُمْ قِيَـٰماً وَٱرْزُقُوهُمْ فِيهَا وَٱكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفاً }[4]. و سفهاء کسانی هستند که ادارۀ اموالشان را نمی توانند به خوبی اداره کنند، به گونه ای اگر کسی بالای سرشان نباشد اموال خویش را تباه می سازند، به همین جهت در این آیه به حفظ اموال آنها دستور داده شده، تا از مال خود ایشان برای خوراک و لباسشان استفاده شود، و نباید کسانی در فکر ظلم کردن یا بالا کشیدن اموال انها باشند، و بگوید چون آنها کم خرد و سفیه هستند پس از اموالشان سوء استفاده کند.

    سپس در آیۀ ششم دو باره حق یتیم در مالشان، هنگامی که به سن رشد رسیده اند، تأکید می کند، و می فرماید: { وَٱبْتَلُواْ ٱلْيَتَـٰمَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُواْ النّكَاحَ فَإِنْ ءانَسْتُمْ مّنْهُمْ رُشْداً فَٱدْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوٰلَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن يَكْبَرُواْ }[5].

    و آیۀ هفتم تآکید بر حق زن در میراث دارد، که اعراب در جاهلیت آنها را از این حق محروم کردند، و می فرماید: { لّلرّجَالِ نَصيِبٌ مّمَّا تَرَكَ ٱلْوٰلِدٰنِ وَٱلاْقْرَبُونَ وَلِلنّسَاء نَصِيبٌ مّمَّا تَرَكَ ٱلْوٰلِدٰنِ وَٱلاْقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيباً مَّفْرُوضاً }[6]

    و آیه هشتم بین عدل و احسان جمع  نموده است، و می فرماید: { وَإِذَا حَضَرَ ٱلْقِسْمَةَ أُوْلُواْ ٱلْقُرْبَىٰ وَٱلْيَتَـٰمَىٰ وَٱلْمَسَـٰكِينُ فَٱرْزُقُوهُمْ مّنْهُ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفاً }[7].

    در قسمت بعدی مقاصد دیگر این سوره، که بر محور عدل و رحمت می چرخد، برای دوستان بازگو خواهیم کرد.

    IslamQT.Com 

     اسلام-قرآن و تفسیر

    ============



    [1] - ‏اي مردمان ! تقوای پروردگارتان پیشه کنید، کسی كه شما را از يك انسان بيافريد و (سپس) همسرش را از نوع او آفريد ، و از آن دو نفر مردان و زنان فراواني ( بر روي زمين ) منتشر ساخت . و از ( خشم ) خدائي بپرهيزيد كه همديگر را بدو سوگند مي‌دهيد ؛ و بپرهيزيد از اين كه پيوند خويشاوندي را گسيخته داريد ( و صله رحم را ناديده گيريد ) ، زيرا كه بيگمان خداوند مراقب شما است ( و كردار و رفتار شما از ديده او پنهان نمي‌ماند ) .‏

     

    [2] - ‏و به يتيمان اموالشان را ( بدان گاه كه پا به رشد گذاشتند و به حدّ بلوغ رسيدند ) بازپس بدهيد ، و اموال ناپاك ( و بد خود ) را با اموال پاك ( و خوب يتيمان ) جابجا نكنيد ، و اموال آنان را با اموال خودتان ( به وسيله آميختن و يا تعويض‌كردن ) نخوريد . بيگمان چنين كاري ، گناه بزرگي است .‏

    [3] - «و مهر زنان‌ را از روي‌ طيب‌ خاطر» به‌عنوان‌ هديه‌اي‌ «به‌ ايشان‌ بدهيد و اگر به‌ ميل‌ خودشان‌ چيزي‌ از آن‌ را به‌ شما واگذاشتند، پس‌ آن‌ را حلال‌ و گوارا بخوريد»

    [4] - ‏ اموال كم‌خردان را كه در اصل اموال شما است به خود آنان تحويل ندهيد . چرا كه خداوند اموال را برايتان قوام زندگي گردانده است . از ( ثمرات ) آن خوراك و پوشاك ايشان را تهيّه كنيد و با سخنان شايسته با آنان گفتگو كنيد ( و ايشان را نيازاريد و با ايشان بدرفتاري نكنيد ).‏

    [5] - ‏يتيمان را ( پيش از بلوغ با در اختيار قراردادن مقداري از مال و نظارت بر نحوه معامله و كارآئي ايشان در ميدان زندگي ، پيوسته ) بيازمائيد تا آن گاه كه به سن ازدواج مي‌رسند . اگر از آنان صلاحيّت و حسن تصرّف ديديد ، اموالشان را بديشان برگردانيد ، و اموال يتيمان را با اسراف و تبذير و با عجله و شتاب نخوريد ( و به خود بگوئيد كه ) پيش از آن كه بزرگ شوند.

    [6] - ‏براي مردان و براي زنان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود به جاي مي‌گذارند سهمي است ، خواه آن تركه كم باشد و يا زياد . سهم هر يك را خداوند مشخّص و واجب گردانده است ( و تغييرناپذير است) .‏

    [7] - ‏و هرگاه خويشاوندان ( فقير شخص مرده ) و يتيمان و مستمندان ( غير خويشاوند ) بر تقسيم ( ارث ) حضور پيدا كردند ، چيزي از آن اموال را بدانان بدهيد و به گونه زيبا و شايسته با ايشان سخن بگوئيد ( و از آنان دلجوئي و معذرت‌خواهي كنيد ) .‏

     


    بازگشت به ابتدا

    بازگشت به نتايج قبل

     

    چاپ مقاله

     
    » بازدید امروز: 1601
    » بازدید دیروز: 728
    » افراد آنلاین: 5
    » بازدید کل: 6033