(ایست) سكته
معنی لغوی: سكته مخالف
گفتار می باشد.
اصطلاحاً: به قطع صوت
برای مدت زمانی بدون وقف و بدون تجدید نفس و تنها به قصد ادامه
ی قرائت می باشد.
به روايت حفص از عاصم، چهار محل برای سكته هست که بر
آن ها اتفاق نظر وجود دارد و در دو محل نیز اختلاف نظر موجود می باشد.
محل هایی که مورد اتفاق نظر می
باشند:
1. سكته بین دو كلمه ي (عِوَجَا) و(قَيِّماً)
در آیه ی: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ
الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجَا * قَيِّماً
لِّيُنذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (كهف
1-2) (مثال اول).
قاری باید بر كلمه ی (عِوَجَا)
ایست خفيف و بدون تنفسی را ادا نماید، البته اگر بخواهد آن را
به آیه ی بعدی وصل نماید. ایست بر روی الف و
بدون تنوین خواهد بود. گرچه سنت این است که بر آن وقف کامل و
تجدید نفس صورت پذیرد، چراکه پایان آیه می باشد.
2. ایست بين دو كلمه ي (مَّرْقَدِنَا) و(هَذَا)
در آیه ی: ﴿قَالُوا يَا وَيْلَنَا
مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ﴾ (يس 52) (مثال دوم). كلمه ی (مَّرْقَدِنَا)
به مابعد خود جز با ادای یک ایست خفيف وصل نمی شود.
همچنان که وقف تام نیز بر آن جایز می باشد.
3. ایست بين كلمات (مَنْ) و(رَاقٍ)
در آیه ی: ﴿وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ﴾ (قيامه 27) (مثال سوم). وقف بر
كلمه (مَنْ) جایز نمی باشد،
برای آنکه مکان وقف نیست و باید آن را با یک ایست
به مابعدش وصل نمود. در این حالت نون ساكن در حرف راء ادغام نمی گردد.
4. ایست بين كلمات (بَلْ) و(رَانَ)
در آیه ی: ﴿كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم
مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ (مطففين
14) (مثال چهارم).
این جا نیز وقف تام بر كلمه
ی (بَلْ) مجاز نیست.
باید بر آن ایستاد و آن را به جای ادغام اظهار نمود.
مکان هایی که مورد اختلاف
می باشند:
1. مابين سوره
های انفال و توبه: ﴿إِنَّ اللّهَ
بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ * بَرَاءةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ
الْمُشْرِكِينَ﴾ (انفال 75 - توبه 1) (مثال
پنجم). وقف و سكت بر آخر سوره ی انفال جایز می باشد،
همچنان که می توان آن را بدون ایست به اول سوره ی توبه و با
اقلاب تنوين موجود در کلمه ی (عَلِيمٌ)
وصل نمود. وقف تام بر انتهای آيه مقدم می باشد.
2. ما بين كلمتي (مَالِيهْ) و(هَلَكَ)
در آیه ی: ﴿مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ * هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ﴾
(حاقة 28-29) (مثال
ششم). در حالت وصل دو آيه، ایست بر حرف هاء كلمه ی (مَالِيهْ) و سپس ادامه ی قرائت از ـ(هَلَكَ) با اظهار دو حرف هاء، و همچنین
ایست و ادغام دو حرف هاء به خاطر ادغام دو حرف متماثل (مانند هم) و
تبدیل آن دو به یک حرف هاء مشدد نیز جایز است. البته
ایست در اداء و هنگام وصل مقدم می باشد. سنت است که بر کلمه ی (مَالِيهْ) وقف تام صورت پذیرد، چون
انتهای آیه می باشد.
نگارش مصاحف: مصحف مدينه ی منوره
در مکان هایی که اختلافی بر آن نباشد،
حرف سين کوچکی بر روی آخرین حرف آن كلمه قرار می دهند که
دلالت بر ایست بر آن حرف در حالت وصل دارد:
کماآنکه سين کوچکی روی حرف هاء در کلمه ی
(مَالِيهْ) در سوره ی الحاقه قرار
گرفته تا نشان دهد که ایستادن بر آن در هنگام وصل مناسب تر است.
ولی حرف سين بر روی حرف ميم (عَلِيمٌ) در آخر سوره ی انفال قرار نگرفته
است.
هنگام وصل باید بر کلمه ی (عوجا) ایست
نمود و سنت چنین است که به دلیل انتهای آیه بودن، بر آن
وقف انجام شود.