• عُزی که بود؟

    عُزی که بود؟


    در قدیم عرب ها معبودهای بسیاری به غیر الله عزوجل را برای عبادت کردن قرار می دادند، که از مشهورترین آنها: لات، عزی، منات نام داشت. چنان که الله سبحانه و تعالی در قرآن کریم به آن اشاره فرموده: (آيا لات و عزی را ديده‌ايد * و منات سومين بت ديگر را "دیده اید")[2].

     

    امام طبری رحمه الله می فرماید: (اما عزی: اهل تأویل (مفسرون) در آن اختلاف نظر دارند؛ برخی از آنان گفته اند: عزی درختی بود که آن را می پرستیدند و این قول مجاهد است. وبعضی از مفسرین گفته اند: عزی سنگی بود سفید رنگ؛ و این قول سعید بن جبیر است. و برخی گفته اند: عزی خانه ای در طائف بود که آن را اهل ثقیف می پرستیدند و این قول ابن زید است. و برخی هم گفته اند که عزی در بطن نخله (مکانی است واقع بین مکه و طائف) واقع بوده است)[3].

     

    و ثعلبی در تفسیرش چنین می فرماید: (در مورد عزی مفسرین اختلاف دارند: مجاهد گفته: اسم درختی بوده در غطفان، که رسول الله صلی الله علیه و سلم خالد بن ولید رضی الله عنه را برای قطع کردن آن فرستاد، و خالد بن ولید در حالی که آن را با تبر قطع می کرد می گفت: ای عزی به تو کفر می ورزیم و تو را منزه نمی دانیم .... همانا من دیدم که الله تو را حقیر و ناچیز می شمارد. پس شیطانی را دید که با موهای به هم ریخته و در حالی که می گفت: وای بر من و دستانش را بر سرش گذاشته بود؛ از  آن خارج شد. و ضحاک می گوید: عزی بتی بوده در غطفان و شخصی به نام سعد بن ظالم غطفانی آن را ساخته بود. و ابن زید می گوید: عزی خانه ای در طائف بوده که اهل ثقیف آن را عبادت می کردند)[4].

     

    و یاقوت حموی در این باره می فرماید: (عزی: درختی در غطفان بوده که اهل غطفان آن را می پرستیدند و بر آن خانه ای برپا کرده بودند و خدمتگزارانی برایش قرار داده بودند. و رسول الله صلی الله علیه و سلم خالد بن ولید را برای خراب کردن آن فرستاد که در آخر خانه را خراب و درخت را به آتش کشید. و العزّی مؤنث (أعزّ) است مثل الکبری که مؤنث (الأکبر) است. و أعز به معنای (عزیز) است والعزی به معنای "عزیزة" است)[5].

     

    اما قول راجح این است که عزی خانه ای واقع در نخله بوده که آن را همانند کعبه بزرگ می داشتند. و در آن سه درختی قرار داشت که نزد آنان مقدش بشمار می آمد. و در درون خانه شیطانی بوده که وقتی خانه را طواف و عبادت می کردند با آنان صحبت می کرد. و بدین ترتیب بر گمراهی و ضلالت آنان افزوده می شد. تا اینکه رسول الله صلی الله علیه و سلم خالد بن ولید رضی الله عنه را برای تخریب خانه و از بین بردن درختان و کشتن شیطان فرستاد؛ زیرا در حقیقت آنان شیطان را می پرستیدند.

     

    امام نسائی رحمه الله با سندش از ابی طفیل رضی الله عنه روایت کرده: (وقتی که رسول الله صلی الله علیه و سلم مکه را فتح کرد؛ خالد بن ولید رضی الله عنه را به نخله فرستاد؛ زیرا در آنجا عزی قرار داشت؛ پس خالد به آنجا رفت. و آن بر سه درخت (سمره) بود. خالد بن ولید این درختان را قطع کرد و خانه ای را که بر روی آن بنا شده بود را تخریب کرد. سپس نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد و به ایشان از آنچه انجام داده بود؛ خبر داد. اما رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: برگرد تو کاری انجام نداده ای. خالد بن ولید رضی الله عنه دوباره بازگشت. وقتی به آن مکان رسید؛ و دربارن (خدمتگزار) خانه او را دید، اطرافیانش سعی کردند که از ورود خالد بن ولید جلوگیری کنند، تا اینکه دربان را در کوهی پنهان کردند و صدایش می زدند: ای عزی؛ ای عزی. وقتی که خالد بن ولید رضی الله عنه وارد شد؛ زنی عریان با موهایی پراکنده که خاک را بر سرش می ریخت؛ دید. پس با شمشیرش او را کشت. سپس نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم بازگشت و به ایشان خبر داد، ایشان فرمودند: آن (زن) همان عزی بود)[6].

     

    و ابن کثیر رحمه الله در این باره می فرماید: (ابن اسحاق در سیره می فرماید: عرب ها همراه کعبه معبودهای دیگری را به غیر الله عزوجل می پرستیدند. و این معبودها خانه هایی بودند که مانند کعبه مورد تکریم و  تعظیم قرار داده می شد. و در آن دربان هایی قرار داده می شد و همچنین این خانه با پرده ای پوشانده می شد. و برای آن قربانی و طواف می کردند. برای قبیله قریش کعبه بود زیرا می دانستند که آن بیت ابراهیم علیه السلام و مسجدش بوده اما برای بنی کنانه عزی بود که در نخله قرار داشت و مسئول رسیدگی به آن بنی شیبان از سُلَیم از حلفای بنی هاشم بود. گفتم (ابن کثیر): رسول الله صلی الله علیه و سلم خالد بن ولید رضی الله عنه را به نخله برای نابود کردن عزی فرستاد؛ پس آن را در حالی که منهدم می کرد می گفت: ای عزی به تو کفر می ورزیم و تو را منزه نمی دانیم .... همانا من دیدم که الله تو را حقیر و ناچیز می شمارد)[7].

     

    و فیروز آبادی در قاموسش در تعریف عزی چنین می گوید: عزی: بت، یا درخت سمره ای بود که اهل غطفان آن را می پرستیدند. و اولین شخصی که آن را مورد تعظیم قرار داد ظالم بن اسعد بود. این مکان در ذات عرق که تا بُستان نه میل فاصله دارد واقع بود. و بر روی آن خانه ای را بنا کرده بودند که به آن بُس می گفتند. و از آن صداهایی می شنیدند؛ که در نهایت رسول الله صلی الله علیه و سلم خالد بن ولید رضی الله عنه را برای نابود کردن آن و به آتش کشیدن درخت فرستاد)[8].

    والله اعلم.

    منبع: islamqa.info

    مترجم: ام محمد

     



    [1]  عُزا

    [2] ـ نجم:19ـ20: (أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّىٰ * وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَىٰ).

    [3] ـ تفسیر طبری: (22/524).

    [4] ـ تفسیر ثعلبی به صورت مختصر: (9/145).

    [5] ـ معجم البلدان: (4/116ـ117).

    [6] ـ سنن نسائی با اسناد حسن: (لَمَّا فَتْحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَكَّةَ بَعَثَ خَالِدَ بْنَ الْوَلِيدِ إِلَى نَخْلَةٍ ، وَكَانَتْ بِهَا الْعُزَّى ، فَأَتَاهَا خَالِدٌ , وَكَانَتْ عَلَى ثَلَاثِ سَمُرَاتٍ ، فَقَطَعَ السَّمُرَاتِ ، وَهَدَمَ الْبَيْتَ الَّذِي كَانَ عَلَيْهَا ، ثُمَّ أَتَى النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَأَخْبَرَهُ ، فَقَالَ : ارْجِعْ فَإِنَّكَ لَمْ تَصْنَعْ شَيْئًا, فَرَجَعَ خَالِدٌ ، فَلَمَّا بَصُرَتْ بِهِ السَّدَنَةُ وَهُمْ حَجَبَتُهَا ، أَمْعَنُوا فِي الْجَبَلِ , وَهُمْ يَقُولُونَ : يَا عُزَّى يَا عُزَّى ، فَأَتَاهَا خَالِدٌ , فَإِذَا امْرَأَةٌ عُرْيَانَةٌ , نَاشِرَةٌ شَعْرَهَا , تَحْتَفِنُ التُّرَابَ عَلَى رَأْسِهَا ، فَعَمَّمَهَا بِالسَّيْفِ حَتَّى قَتَلَهَا ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَأَخْبَرَهُ , فَقَالَ : تِلْكَ الْعُزَّى).

    [7] ـ تفسیر ابن کثر: (7/423).

    [8] ـ قاموس المحیط: (ص:517).


    بازگشت به ابتدا

    بازگشت به نتايج قبل

     

    چاپ مقاله

     
    » بازدید امروز: 459
    » بازدید دیروز: 1931
    » افراد آنلاین: 21
    » بازدید کل: 40800