• انواع اقتباس از قرآن و حکم آن

    بسم الله الرحمن الرحیم

    انواع اقتباس از قرآن و حکم آن

     

    "اقتباس" در لغت به معنای: طلب قَبَس است و آن شعله ای از آتش می باشد. آن به صورت مستعار برای طلب علم به کار می رود. جوهری در کتاب "الصحاح" می گوید: اقتبست منه علما – از علم او اقتباس کردم – یعنی: استفاده کردم.

    اما در اصطلاح به معنای: گوینده در سخنش – شعر یا نثر – چیزی از قرآن یا حدیث را درج کند به گونه ای که نمی توان حس کرد آن از قرآن یا حدیث برگرفته شده است[1].

    انواع اقتباس:

    اقتباس به دو نوع تقسیم می شود:

    1.    کلام اقتباس شده با معنای اصلی اش نقل شده باشد، مثل قول شاعر که می گوید:

    كَانَ الَّذِي خِفْتُ أَنْ يَكُونَا *** إِنَّا إِلَى اللهِ رَاجِعُونَا

    ترجمه: به راستی من نترسیدم که همانا ما به سوی الله برمی گردیم.

    این اقتباسی است که در آن تغییر کمی ایجاد شده است؛ زیرا آیه اینگونه است: {وإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}[2] ترجمه: و همانا به سوی او بازمی گردیم.

     

    2.    کلام اقتباس شده با معنای اصلی اش نقل نشده باشد. مثل قول ابن رومی که می گوید:

    لئن أخطأتُ في مدحِـ *** ك ما أخطأتَ في منعي

    لقد أنزلتُ حاجاتي *** بوادٍ غير ذي زرع

    اگر در مدح تو اشتباه کنم اما تو در منع من اشتباه نکردی

    به راستی که حاجت هایم را در جایی که نفع و خیری در آن نیست، قرار دادم[3].

     

    حکم اقتباس:

    "بسیاری از فقها اقتباس در جمله برای تحسین کلام را جایز می دادنند زمانی که مقاصد آن از از مقاصد شریعت خارج نشود. اما اگر کلام فاسد باشد، جایز نیست که از قرآن در آن اقتباس شود؛ مانند: سخنان بدعتگری، بی حیایی و وقاحت.

    سیوطی رحمه الله می فرماید: متقدمین و بسیاری از متأخرین شافعی ها با اینکه اقتباس در دوران آنان متداول شده بود و شاعران قدیم و جدید استفاده از آن استفاده می کردند، اعتراضی نداشتند؛ بلکه گروهی از متأخرین بر آن اعتراض کرده اند. از شیخ العز بن عبدالسلام پرسیده شد و وی آن را جایز شمرد و به قول نبی صلی الله علیه وسلم استدلال کرد که در مورد نماز و غیره فرموده اند: (وجهت وجهي... الخ)[4] و قول شان (اللهم فالق الإصباح وجاعل الليل سكنا والشمس والقمر حسبانا اقض عني الدين وأغنني من الفقر)[5] و در سیاق کلام ابو بکر رضی الله عنه... (وسيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون)[6] و در حدیث ابن عمر رضی الله عنهما... (لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة)[7].

     

    در نزد مالکی ها تحریم آن و تشدید انکار بر فاعلش مشهور است؛ اما برخی از آنان شعر و نثر فرق گذاشته اند، اقتباس در شعر را ناپسند می دانند ولی برای نثر، اجازه داده اند. مالکی هایی که در نثر از آن استفاده کرده اند عبارتند از: قاضی عیاض و ابن دقیق العید. همچنین فقهای حنفی نیز در کتاب های فقهی شان از آن استفاده کرده اند.

     

    سیوطی از کتاب «شرح بدیعیة» تألیف ابن حجه نقل کرده که اقتباس سه نوع است:

    1.    قابل مقبول: اقتباسی که در خطبه ها، سخنرانی و عهد و پیمان هاست.

    2.    مباح: آنچه که در غزل، نامه ها و قصه ها استفاده می شود.

    3.    مردود: این مورد به دو دسته تقسیم می شود:

    -         شخص آنچه که الله تعالی به خودش نسبت داده را اقتباس کند و به خودش نسبت دهد؛ مثلا بگوید: {إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ ﴿25 ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ}[8] ترجمه: همانا بازگشت آنها به سوی ماست (25) سپس بی گمان حسابشان با ماست!!!

    -         درج آیه در معنای شوخی و مزاح یا بی حیایی و گستاخی.

    سیوطی رحمه الله می گوید: و این تقسیم بسیار خوب و من نیز همین رأی را دارم"[9].

    نظر علمای محقق نیز بر همین تقسیم اخیر است و در نزدشان شعر و نثر فرقی ندارد.

    از علمای کمیسیون دائمی در مورد: استعمال برخی از آیات قرآن در مزاح و شوخی بین دوستان پرسیده شد، مانند: {خُذُوهُ فَغُلُّوهُ}[10] ترجمه: او را بگیرید و به غل و زنجیرش کشید.

    یا {وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ}[11] ترجمه: و چهره هايی در آن روز غبار آلود است.

    یا {سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ}[12] ترجمه: نشانه ی آن ها در چهره های شان است.

    آیه استعمال این آیات برای مزاح بین دوستان جایز است؟

    جواب دادند: "استعمال آیات قرآن در مزاح بر این منظور که آن آیه ی از آیات قرآن است جایز نیست؛ اما برخی از جملاتی که بر زبان جاری می شود ولی منظور شخص نقل آیه ای از قرآن نیست پس آن جایز است"[13].

     

    همچنین سؤال دیگری نیز از آنان پرسیده شد: حکم تأویل قرآن زمانی که یکی از ما با امری از امور دنیایی مواجه می شود، مانند این که یکی از ما در زمان سختی یا پریشانی بگوید: {تَؤُزُّهُمْ أَزًّا}[14] ترجمه: آنان را سخت برانگیزد.

    یا زمانی که دوستش را ببیند بگوید: {جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ يَا مُوسَىٰ}[15] ترجمه: ای موسی! در موعد مقرر شده آمدی.

    یا به هنگام حاضر شدن غذا بگوید: {كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ}[16] ترجمه: خوريد و بياشاميد، گوارايتان باد، به خاطر آنچه در ايام گذشته به جای آورده اید.

    و چیزهای دیگری که برخی از مردم، امروزه استفاده می کنند، چیست؟

    جواب دادند: "خیر و نیکی در ترک استعمال این کلمات و امثال آن ها که ذکر شد است، برای تنزیه قرآن و حفاظت آن از آنچه که سایشته اش نیست"[17].

    از شیخ محمد بن صالح عثیمین رحمه الله پرسیده شد: بسیاری از مردم به هنگام صحبت کردن از آیات قرآنی یا سنت نبوی در مزاح و شوخی استفاده می کنند؛ مانند: مثلا برخی از آن ها می گویند: {نَاقَةَ اللَّـهِ وَسُقْيَاهَا}[18] ترجمه: ماده شتر الله را با آبشخورش واگذاريد.

    یا به یکدیگر می گویند: {لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}[19] ترجمه: دین شما برای خود‌تان و دین من برای خودم.

    و مانند این ها. همچنین از سنت، مانند اینکه اگر کسی را برای ترک گناه نصیحت کنی، به تو بگوید: یا اخی! (التقوای ها هنا) یعنی: این برادر! تقوا اینجاست.

     

    یا بگوید: (إن الدین یسر) یعنی: همانا دین آسان است. و مانند این ها.

     

    قول شما در مورد چنین افرادی چیست و چه نصیحتی برای شان دارید؟

    ایشان جواب دادند: "اما اگر کسی از روی تمسخر و استهزا این را بگویند، پس خطر بزرگی او را تهدید می کند و گفته شده که او از اسلام خارج می گردد؛ زیرا به هیچ وجه من الوجه جایز نیست که قرآن به باد تمسخر و مزاح گرفته شود و همچنین احکام شرعی. همان طور که الله تبارک و تعالی می فرماید: {منافقان می ترسند که مبادا سوره ای بر عليه شان نازل شود و آنها را از آنچه درون دلهای شان است، آگاه سازد. بگو: استهزا و مسخره کنيد، بی گمان الله، آنچه را که از آن می ترسيد، آشکار می سازد (64) و اگر از آنها بپرسی: چرا چنين کرده ايد؟ می گويند: بی غرضانه سخن می گفتیم و شوخی می کرديم. بگو: آيا الله و آيات او و رسولش را مسخره می کرديد؟ (65) عذر و بهانه نياوريد، به راستی که شما پس از ايمان آوردن تان کافر شده ايد، اگر گروهی از شما را – بخاطر توبه – ببخشيم، گروه ديگر را عذاب خواهيم کرد؛ زيرا آن ها مجرم بودند}[20]. برای همین علما رحمهم الله گفته اند: اگر کسی سخن کفری را از شوخی هم بگوید، کافر می شود و توبه کردن بر او واجب می گردد و باید اعتقادش این باشد که از ارتداد، توبه می کند و اسلامش را تجدید می کند. پس آیات الله عزوجل و رسولش بسیار والاتر و عظیم تر از این است که به باد تمسخر و مزاح گرفته شود.

     

    اما کسی که آیه ای را برای گواهی بر حادثه یا واقعه ای بیان کند، در آن اشکالی نیست؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم آیاتی را برای گواهی بر حادثه هایی ذکر نمودند. مثلا قول الله تعالی {همانا اموالتان و اولادتان مايه ی آزمايش هستند}[21] را به هنگامی که حسن و حسین رضی الله عنهما می آمدند و پای شان در لباس های شان گیر و کرد و افتادند، ایشان صلی الله علیه وسلم از منبر پایین آمدند و فرمودند: {همانا اموالتان و اولادتان مايه ی آزمايش هستند} را گواه گرفتند. پس گواه گرفتن آیات بر حوادث و واقعه ها اشکاری ندارد؛ اما اینکه آیات را برای چیزی استفاده کنی که الله تعالی برای آن منظور نازل ننموده بخصوص اگر آن همراه با تمسخر و استهزا باشد امری بسیار خطرناک است"[22].

     

    از شیخ صالح بن فوزان الفوزان حفظه الله پرسیده شد: می شنویم که بسیاری از برادران آیات قرآنی را برای ضرب مثال استفاده می کنند؛ مثل فرموده ی الله تعالی: {لا يُسْمِنُ وَلا يُغْنِي مِن جُوعٍ}[23] ترجمه: نه تنومند کند و نه دفع گرسنگی کند.

     

    یا {مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ}[24] ترجمه: شما را از آن آفريديم و شما را در آن باز خواهيم گرداند.

    پس آیا این جایز است یا خیر؟ و اگر جایز باشد پس در چه حالت هایی می توان آن را ذکر کرد؟

    ایشان در پاسخ گفتند: "مثال زدن با قرآن کریم اشکالی ندارد در صورتی که غرض از آن صحیح باشد؛ مثلا بگوید: "هذا الشيء لا يُسمن، ولا يُغني من جوع" ترجمه: این چیز نه تنومند می کند و نه گرسنگی را برطرف می سازد.

     

    یا بگوید: {مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ}[25]، زمانی که برای ذکر رابطه ی انسان با زمین باشد و اینکه او از آن خلق شده است و پس مرگ به آن بازمی گردد سپس الله او را از آن مبعوث می کند. پس مثال زدن با قرآن کریم در صورتی که از روی تمسخر و استهزا نباشد اشکالی ندارد؛ اما اگر به قصد تمسخر و استهزا باشد، این امر به اعتبار ارتداد از اسلام است؛ زیرا استهزا با قرآن کریم یا به چیزی از ذکر الله عز وجل و شوخی با آن ها باعث ارتداد از دین اسلام می شود؛ همان طور که الله تعالی می فرماید: {بگو: آيا الله و آيات او و رسولش را مسخره می کرديد؟ (65) عذر و بهانه نياوريد، به راستی که شما پس از ايمان آوردن تان کافر شده ايد}[26] پس تعظیم و احترام گذاشتن به قرآن، واجب است"[27].

     

    ترجمه شده با اندکی تصرف

    ام احمد

    https://islamqa.info

     



    [1] الموسوعة الفقهية:6/16-17

    [2] بقره:156

    [3] الموسوعة الفقهية:6/16-17

    [4] ترجمه: روی آوردم ..

    [5] ترجمه: بارالها! شکافنده ی صبح! شب را برای آرامش قرار داد و خورشید و ماه را برای حساب و کتاب، دِین مرا ادا نما و مرا از فقر بی نیاز گردان.

    [6] و کسانی که ستم کردند؛ به زودی خواهند دانست به چه بازگشتگاهی بازمی گردند.

    [7] همانا رسول الله برای تا اسوه و الگوی نیکی است.

    [8] غاشیة:25-26

    [9] الموسوعة الفقهية:6/17-18

    [10] حاقة:30

    [11] عبس:40

    [12] فتح:29

    [13] فتاوى اللجنة الدائمة:4/82-83

    [14] مریم:83

    [15] طه:40

    [16] حاقة:24

    [17] فتاوى اللجنة الدائمة:4/81-82

    [18] شمس:13

    [19] کافرون:6

    [20] {يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّـهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ ﴿٦٤﴾ وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ ۚ قُلْ أَبِاللَّـهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ﴿٦٥﴾ لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ ۚ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ} توبه:64-66

    [21] {إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ} تغابن:15

    [22] لقاءات الباب المفتوح: سوال اول/60

    [23] غاشیه:7

    [24] طه:55

    [25] پیش تر ذکر شد.

    [26] {قُلْ أَبِاللَّـهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ﴿٦٥﴾ لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ} توبه:65-66

    [27] المنتقى من فتاوى الشيخ الفوزان:2/79


    بازگشت به ابتدا

    بازگشت به نتايج قبل

     

    چاپ مقاله

     
    » بازدید امروز: 246
    » بازدید دیروز: 1156
    » افراد آنلاین: 9
    » بازدید کل: 55780