اعجاز لغوی در قرآن کریم
الف- بلاغه در قرآن
معجزۀ قرآن کریم در جهت های مختلف برای همگان نمایان است، که در بین آنها بلاغت قرآنی، و فصیح بودنش به زبان عربی اصیل، جزء اولین معجزۀ قرآنی می باشد، که از عصر نزول تا قیام قیامت کسی توان مقابله با آن را نخواهد داشت.
خدای عزوجل در کلام پاکش می فرماید: (قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ) [الزمر: ٢٨]، یعنی « قرآن فصيحي كه به زبان عربي است و خالي از هر گونه كژي و نادرستي است؛ شايد كه ايشان پرهيزگاري پيشه كنند».
اعراب زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم علی رغم فصاحت و بلاغتی که داشتند، از آوردن سخنانی همچون قرآن که دارای بلاغت و فصاحت و قوت معنا و دقت تشبیه و تمثیل، و تناسب و تناسق بین جملات باشد،عاجز ماندند، شکی نیست که قرآن به زبان عربی بلیغ و آشکار نازل گشته است، و خداوند در این باره می فرماید: (بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ)[الشعراء: ١٩٥]، یعنی « با زبان عربي روشن و آشكاري است ». اينگونه آيات قرآني يك نوع مبارزه طلبي با فصحاء و سخنوران قریش را اعلام می داشتند، گویا به آنها می گفت: شما که ادعای بلاغت و سخنوری در بین اعراب دارید، پس چرا نمی توانید همچون قرآن سخن بگویید؟
وقتی که بلاغت قرآن سخنوران و خطیبان اعراب، از جمله قریش را از آوردن مثل قرآن عاجز نمود، آنها محمد صلی الله علیه وسلم را متهم به شاعر بودن کردند، ولی طولی نکشید که متوجه شدند این کتاب نمی تواند شعر باشد، و آنها خود اهل شعر بودند، و می دانستند که شعر دارای قواعد خاص خود است، خداوند نیز در رد تهمت آنها چنین نازل فرمود: (وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ) [ يس: ٦٩]، یعنی: « «و ما به پيامبر خويش شعر نياموختهايم، «و سزاوار وي هم نيست، «اين جز ذكر و قرآني مبين نيست»، سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم را متهم به سحر نمودند، و گفتند: وی ساحر است، همانگونه که ولید بن مغیره این کار را انجام داد، خداوند از زبان او می فرماید: (فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ (24) إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ) [المدثر: ٢٤ – ٢٥]، یعنی : «پس گفت: اين جز جادويي فراگرفته نيست، اين جز گفتار آدمي نيست».
سپس گفتند: محمد صلی الله علیه وسلم کاهن و غیبگو است، و گاهی وقت ها می گفتند: او دیوانه و مجنون است، خداوند در رد این اتهامات در سورۀ طور می فرماید: (فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ (29) أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ) [الطور: ٢٩ – ٣٠]، یعنی: « پند و اندرز بده ، تو در پرتو لطف و مرحمت پروردگارت نه غيبگوئي و نه ديوانه . يا مشركان ميگويند: محمد شاعري است كه ما در حق وي حوادث روزگار را انتظار ميبريم».
بعضی از ایشان می گفتند: محمد صلی الله علیه وسلم قصه بافی می کند، و داستان های پیشینیان را بازگو میکند، (إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ) (قلم:15)، یعنی:«چون آيات ما بر او خوانده شود، گويد افسانههاي پيشينيان است»، همۀ این اتهامات به خاطر کفر و عنادشان نسبت به دین اسلام بود، و اگر نه آنها خودشان متوجه بر حق بودن قرآن بودند، و در قلب خویش معترف بودند که این کلام از جانب بشر نیست، اما کبر و غرور، و تبعیت از آباء و اجداد، همچنین ترس از بین رفتن جاه و مکان، آنها را از قبول حق باز داشت.
ب- قرآن عقل و قلب را با هم مورد خطاب قرار مي دهد.
از دیگر معجزات قرآن این است که عقل و قلب را هر دو با هم مورد خطاب قرار می دهد، و هر دوی آنها را تحت شعاع خویش قرار می دهد، و خداوند آن را شفاء، رحمت و نوری برای قلب ها قرار داده است، الله تبارک و تعالی می فرماید: (يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ) (يونس:57)، یعنی: «اي مردم! به يقين كه براي شما از جانب پروردگارتان اندرزي آمده است، و شفايي است براي آنچه در سينههاست، و هدایت و رحمتي است براي مؤمنان »، همچنین در سورۀ إسراء می فرماید: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا (82) یعنی: «و از قرآن فرود ميآوريم آنچه را كه شفاست، و براي مؤمنان رحمت است، ولی بر ستمگران جز زیان نمی افزاید ».
قرآن در بیشتر آیات خویش عقل بشری را مورد خطاب قرار داده است، و او را برای تفکر در خلق الله، مانند خلقت آسمانها و زمین، و دقت نظر در عالم هستی و نفس انسانی تشویق کرده است، و همۀ آنها را وسیلۀ وصول به ایمان بالله قرار داده است، و می فرماید: (أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ) [اعراف:185] «آيا در ملكوت آسمانها و زمين ننگريستهاند؟، در آنچه كه خداوند از هر چيزي آفريده است، و اينكه چه بسا اجلشان نزديك شده باشد، پس بعد از قرآن، به كدام سخن ايمان ميآورند؟ ».
خداوند ایمان را مصدری برای پایداری نفسها، و کمک بر صبر آنها در مقابل آزمایش های خداوندی، و همچنین مصدری برای هدایت و بشارت مؤمنان قرار داده است، و بدین گونه قلب نبی صلی الله علیه وسلم را ثابت قدم نگه داشت، خداوند در سورۀ نحل می فرماید: قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ (102) ، و در آیات دیگر آن را مصدر راحتی و اطمینان قلب برای مؤمنان قرار داده است؛ و می فرماید: (الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)[رعد:28] .
و این قرآن چه بسیار قلبهای عاشق و مشتاق رحمان را خوشحال می کند، قلبهای که تشنۀ دیدار الله هستند، اینگونه است که کلام الله بهترین دواء و آرامش را برای قلب ها و روحها به ارمغان می آورد.
نفس انسانی با قراءتش و گوش به ترتیل احساس خوشحالی می کند، پس چه بس بزرگ است این نعمت قرآن؛ این احساس و شعور نسبت به قرآن را شخصی که ایمان کامل به خدا دارد، درک می کند، ایمانی که وی را آرزومند رفیق اعلی می کند.
ج- امثال در قرآن نمونه ی از اعجاز لغوی است.
از دیگر اعجاز قرآن برای بیداری عقلها و شعورها، ضرب المثهایی است که ذهن ها و عقل های قفل شده را باز می کند؛ و هر انسان حقیقت جو را به قناعت می رساند، اما به این شرط که مانند بنی اسرائیل نگویند قلبهای ما قفل شده است، بلکه کسی که دنبال حق باشد، و عناد و کبر نورزد، می بایستی این حقیقت را در قرآن به وضوح آفتاب در وسط روز در یابد؛ خدای سبحان در این باره می فرماید: (وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ) [زمر:27] «و براي مردم در اين قرآن از هرگونه مثلي آورديم» يعني: از هرگونه مثلي كه در كار دينشان به آن نياز دارند «باشد كه آنان پند گيرند».
اما معاندین آنهایی که حق را شناختند، و تکبر ورزیده و بدان کافر شدند، خداوند در مورد آنها می گوید: (وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا) [کهف:57]، «و به راستي گوناگون بيان كرديمدر اين قرآن براي مردماز هرگونه مثليو انسان بيش از هر چيز جدل پيشه است».
د- هماهنگی منظم در قرآن کریم
از دیگر اعجاز قرآن که باعث شد کفار قریش محمد صلی الله علیه وسلم را به سحر یا به کهانت و شاعری متهم کنند، هماهنگی منظم در قرآن کریم بود، به گونه ی که شنیدن آن نوای دلشینی، که دارای ریتم منظمی بود تأثیر بسزایی در جذب افراد می گذاشت.
خداوند در آیۀ 76 سورۀ یونس می فرماید: فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُبِينٌ (76) یعنی: «پس چون حق از جانب ما به سويشان آمد، گفتند، بيگمان اين سحري آشكار است».
هنگامی که سورۀ قمر یا سورۀ رحمان را تلاوت می کنیم، آهنگ و نوای دلنشینی مانند مزامیر آل داود را حس می کنیم، که شاعران معروفی همچون متنبی و احمد شوقی و غیره از آوردن مثل آن عاجزند، و بهترین نوازندگان دنیا نیز نخواهند توانست، آهنگی و نوای منظمی به دل نشینی این سوره های قرآن بیافرینند، و خودشان نیز به خاطر رونیاوردن به طرف حق یا تکبرشان، از این نعمت الهی محروم شدند.
اشعار شاعران، و آواز خوانندگان که از نعمت قرآن محروم ماندند چیزی نیست مگر مشتی اباطیل و خرافات که بوسیلۀ آن مردم را گمراه می سازند، اما گوش دادن به قرآن نه تنها نوا و آهنگ آن بر روح انسان تأثیر گذاشته، بلکه سبب فزونی هدایت و علم او نیز خواهد گشت.
درحدیثی که در بخاری و مسلم آمده از تلاوت قرآن با صدای دلنشین به عنوان مزامیر آل داود ذکر شده است.
عَنْ أَبِي مُوسَى - رضي الله عنه - عَنِ النَّبِيِّ - صلى الله عليه وسلم - قَالَ لَهُ: «يَا أَبَا مُوسَى! لَقَدْ أُوتِيتَ مِزْمَارًا مِنْ مَزَامِيرِ آلِ دَاوُدَ». (بخارى)
ترجمه: از ابوموسي اشعري - رضي الله عنه - روايت است كه نبي اكرم - صلى الله عليه وسلم - به او فرمود: «اي ابوموسي! به تو نغمه ی، مانند نغمه ی آل داوود، عنايت شده است».
و در روايتي ديگر از مسلم آمده است: پيامبر به او فرمودند: "اگر مرا ميديدي در حالي که به تلاوت ديشب تو گوش ميدادم (خوشحال ميشدي)".
ما این مبحث را با آیه ی از کتاب الله که خداوند در آن از زبان جنیان نقل می کند پایان می دهیم، خدای سبحان می فرماید: (قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا (1) يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا)، [جن:1-2] يعني:«بگو بهسوي من وحي فرستاده شد كه گروهي از جن گوش نهادند، و گفتند: اي قوم ما! ما قرآن عجيبي را شنيديم، كه بهسوي رشد يعني: بهسوي حق و راستي و شناخت خداوند راه مينمايد پس به آن ايمان آورديم» و هرگز براي پروردگارمان كسي را شريك نميآوريم ».
پس برادران و خواهران گرامی! این قرآن نه تنها انسانها را به شگفت آورده، بلکه جنیان نیز از این کلام خدای سبحان به شگفتی و تعجب آمدند، از شنیدن و تلاوت کردنش، از دستورات و برنامۀ زندگی، از قصه ها و ضرب المثل هایش، هر چیزی که در قرآن وجود دارد، به شکلهای مختلف انسانها و جن ها را به تعجب وا داشته است، همین آیه که جنیان گفتند: إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا، برای فضیلت و ارزش والای این کتاب کافی است.
IslamQT.Com
اسلام-قرآن و تفسیر
============
نگارنده: أبو أنس
|