تفسير موضوعي سوره عاديات
بسم الله الرحمن الرحيم
وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا (1) فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا (2) فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا (3) فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا (4) فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا (5) إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ (6) وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ (7) وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ (8) أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ (9)
وجه تسميه
به سوره ي «عاديات» ناميده شده، زيرا خداوند سوره را با سوگند به «عاديات» آغاز نموده، که به معني اسب هاي تندرو مجاهدان است، آنگاه که بر دشمن يورش مي برند.
مناسبت آن با سوره ي قبل
ميان اين دو سوره مناسباتي وجود دارد:
(أ) آنجا که خداوند در سوره ي زلزله از بيرون آوردن مردگان از دل زمين خبر داده: (وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا). (الزلزله: 2). (و زمين سنگينيها و بارهاي خود را بيرون مي اندازد).
و در اين سوره نيز اين خبر را تکرار نموده: (إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ). (هنگامي آنچه در گورها است بيرون آورده مي شود).
(ب) سوره ي زلزله را به بيان و توضيح مجازات در قبال کارهاي نيک و بد پايان داده، و سوره ي عاديات را نيز به مجازات در قبال کارهاي نيک و بد خاتمه داده (إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ). (در آن روز بدون شک پروردگارشان از احوال و اعمال آنان بسيار آگاه است).
معني لغات
والعاديات ضبحاً: قسم به اسبهاي سريع که صداي بلند نفس هايشان شنيده مي شود.
و الضبح: صداي تنفس اسب است به هنگام دويدن سريع.
الموريات: آتش افروزندگان بر اثر برخورد چخماق سمهايشان به سنگهاي سر راه.
قدحا: براي تأکيد است، يعني: بر اثر صلابت و استواري سمهايشان در هنگام حرکت جرقه ي آتش برافروخته مي شود.
فالمغيرات: يورش برندگان، آنچه که بر دشمن مي تازد.
هرگاه که بخواهد به دشمن حمله کند، تا هنگام صبح منتظر مي ماند، سپس اگر اذان صبح را شنيد دست برمي دارد، و اگر از اذان خبري نبود شبيخون را شروع مي کند. پيامبر ص نيز هرگاه سريه اي را براي جنگ مي فرستاد اين تاکتيک را به آنها وصيت مي نمود.
فأثرن به: يعني بر اثر شدت تاخت و تاز ... برمي خيزد.
نقعا: گرد و غبار.
فوسطن به: گرد و غبار را با خود مي برند.
جمعا: جمع دشمناني که بر آنها تاخته است.
إن الإنسان لربه لكنود: يعني جنس انسان از آن خيري که خداوند بر او ارزاني داشته جلوگيري مي کند، و يا اينکه آن را انکار مي نمايد.
وإنه على ذلك لشهيد: انسان با توجه به شناختي که از درون خود دارد، بر خود گواهي مي دهد که از خير جلوگيري کرده و آن را انکار نموده است.
وإنه لحب الخير: انسان به علت علاقه ي شديدي که به دارايي و اموال دارد، از بخشش آن بخل مي ورزد.
بعثر ما في القبور: آنچه در قبرها قرار دارد زيرورو شد و زمين مرده ها را بيرون افکند، مراد از آن، روز رستاخيز است، يعني خداوند آنها را زنده گرداند.
وحصل ما في الصدور: و خير و شرهايي که در دل پنهان داشته شده اند، نمايان و برملا شوند.
إن ربهم بهم يومئذ لخبير: يعني از احوال و اعمال آنان اگاهي دارد و پاداش و کيفرشان را مي دهد.
معني کلي
خداوند به اسب سوگند ياد کرده، زيرا اسب داراي ويژگيهاي پسنديده اي است که ساير حيوانات فاقد آن هستند؛ آنچه موثق و معتبر است، اين است که اسب تا روز قيامت داراي يمن و برکت مي باشد، آنهم به خاطر اينکه اسب نزد عرب وسيله ي جنگ است و جايگاه ويژه اي در دل مؤمنين دارد، و همين امر باعث شده که بيشتر مورد توجه قرار بگيرد، و براي جهاد در راه خدا تعليم داده شود، و اين آيه مردم را دعوت مي کند که به کارهاي بلند مرتبه و پديده هاي تلاش و کوشش اُنس و اُلفت بگيرند، و اسبها را براي اهداف ارزشمند مورد استفاده قرار بدهند.
و اما جواب قسم ياد شده، توضيح طبيعت انسان است که کفران نعمت را مي کند و شکر خالق روزي دهنده را به دست فراموشي مي سپارد، و چه بسا اينها منجر شوند که در برابر شريعت و احکام اسلامي نيز سرباز زند، اين توضيح به عنوان توصيه اي براي مؤمنين ارائه شده تا اينکه با درون خود به مبارزه درافتند و در برابر او تسليم نشوند. و در اين سوره قضيه ي دنيا و آخرت و عنايت به طاعت و فضيلت و پرهيز از گناه و شرارت توضيح داده شده. و همچنين از شدت محبت انسان به مال و ثروت بحث شده، که او را به درجه ي خست و ترک انفاق رسانده است، تا جايي که در راه کسب آن حاضر است خود را به هلاکت اندازد، آنجا که بيان مي دارد انسان به دنيا روي آورده و از آخرت پشت چرخانيده و حق خدا را در آنچه به او بخشيده به دست فراموشي سپرده است، به همين خاطر خداوند او را تهديد مي نمايد که اگر بر آن خصلت باقي بماند و رفتارش را اصلاح نکند او را با عذابي سخت مواجه مي نمايد.
أفلا يعلم إذا بُعثر ما في القبور وحُصّل ما في الصدور: مگر اين ابلهِ ناسپاسي که دستورات و منهيات خدا را فراموش کرده نمي داند زماني که از قبرش بيرون آمد و اسرار و رازهايي را که در دل پنهان داشته، نمايان و برملا شد، در آن موقع خداوند از تمام اعمال و کردار آنها اطلاع و آگاهي مي يابد و هيچ راز و اسراري در نهان و مخفي گاه نمي ماند، و باري تعالي به کاملترين وجه جزاي او را مي دهد، پس لازم و ضروري است که نبايد محبت مال و ثروت او را از شکر و بندگي براي خداي - عز وجل - و تلاش براي آخرت سرگرم گرداند.
مفهوم آيات.
1 - برانگيختن تمايل براي فراهم کردن وسايل جهاد و آماده شدن براي جهاد در راه خدا.
2 - حقيقت انسان - بجز کساني که ايمان آورده و عمل صالح را انجام مي دهند - اين است که نعمتهاي پروردگارشان را انکار مي کنند و اغلب از مصيبتهايي بحث مي خوايند که دامنگيرشان شده، اما نعمتهايي که آنها را دربر گرفته فراموش مي کنند.
3 - انسان به شدت علاقمند مال و ثروت است و آن را بسيار دوست دارد، به همين خاطر از او دعوت شده که به وسيله ي ايمان و عمل صالح و انفاق مال و ثروت نفس و درونش را پاک و مهذب گرداند.
4 - تثبيت عقيده در رابطه با روز رستاخيز.
IslamQT.Com
اسلام-قرآن و تفسیر
============
منبع: شرح الدروس المهمة لعامة الأمة – ترجمه إسحاق بن عبدالله العوضي
|