• در سايه سار سوره‌ي جمعه

    در سايه سار سوره‌ي جمعه

    سوره‌ي جمعه مدنی و يازده آیه است

    این سوره بعد از سورۀ صف پیشین نازل‌ گردیده است‌، و به همان موضوعی می‌پردازد که سورۀ صف بدان پرداخته است‌، ولی از زاویۀ دیگری‌، و با شیوۀ دیگری‌، و با انگیزه‌های تازه‌ای‌.

    این سوره می‌خواهد به دلهای ‌گروه مسلمانان در مدینه بیندازد و در دلهایشان مستقرّ سازد که آنان آخرین برگزیدگان برای حمل امانت عقیدۀ ایمانی هستند. این هم فضل و لطف خدا در حقّ آنان است‌. بدیشان هـم تفهیم می‌کند که مبعوث شدن آخرین پیغمبر در میان امّیها و بیسوادان -‌ یعنی عربها - ‌فضل و لطف بزرگی است و سزاوار توجّه و تشکّر و شکر و سپاس است‌، و تکالیف و وظائفی را می‌طلبد که باید مجموعه‌ای که فرمان پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را پذیرفته‌اند، و امانت الهی را بر عهده‌ گرفته‌اند، بدانها برخیزند و در راه انجام آنـها بکوشند. این تکالیف و وظائف در طول زمان‌، موجود و متصّل است‌، و قطع نمی‌گردد و نمی‌گسلد. یزدان سبحان مقدّر و مقرّر فرموده است‌ که این دانه بر‌وید و سبز گردد و بلند شود و بالا رود. بعد از آن ‌که بنی‏اسرائیل از حمل این امانت شانه خالی کردند و سرباز زدند، و پیوندشان با امانت آسمان‌ گسیخت‌، و تورات را برداشتند بسان الاغی که کتابهائی را برمی‌دارد، و هیچ وظیفه و تکلیفی در درک و فهم آن کتابها، و هیچ شرکتی و مشارکتی در کار آنها ندارد!

    این حقیقت اصلی است‌، حقیقتی‌ که این سوره می‌خواهد آن را در دلهای مسلمانان‌، جایگزین و مستقرّ بدارد، مخصوصاً مسلمانانی ‌که آن روز در مدینه بودند، همان کسانی که خدا پیاده کردن و تحقّق بخشیدن برنامۀ اسلامی به شکل عملی و در واقعیّت زندگی را بدیشان واگذار فرموده بود. و سائر مسلمانانی‌ که بعد از آنان می‌آیند و پای به جهان می‌گذارند، همان کسانی‌ که این سوره بدانان اشاره کرده است‌، و در زنجیرۀ دراز زمان ایشان را قرار داده است و به حساب آورده است‌.

    در همان وقت این سوره به چاره‌جوئی و چاره‌سازی خی از حالتهائی می‌پردازد که ‌گریبانگیر آن گروه پیشین شده است‌، در اثنای‌ کار ساخت و ساز روانی ‌که کار دشوار و طولانی و دقیقی است‌. این سوره در صدد بود آن‌ گروه برگزیده را از جاذبه‌ها و کششهای بازدارنده حرص و آز، و رغبتها و علاقه‌های زودگذر نفع و سود، و ترکه‌های محیط و عرف و عادت‌، و به ویژه از عشق به دارائی و اموال و اسباب و وسائلی ‌که آنان را از امانت بزرگ الهی غافل می‌کرد، و از آمادگیهائی ‌که درون نسبت بدانها به طور طبی دارد، نجات دهد و خلاص ‌کند. این سوره به واقعۀ معیّنی اشاره می‌کند. و آن این‌ که پیغمبر خدا برای مسمانان مشغول خطبۀ جمعه بود. کاروانی از کاروانهای تجاری و بازرگانی ایشان برگشت. همین‌ که کاروان آمد و حـضور خود را اعلان‌ کرد،‌ گوش فرادهندگان خطبۀ جمعه پراکنده شدند و به سوی تجارت و بازرگانی، و لهو و لغتی رفتند که بنا به رسم و عادت جاهلیّت به همراه داشت‌. از قبیل‌: دف‌زدنها، و آواز خواندن ساربانها، و هلهله‌ها و عربده‌ها ... پیغمبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم را ایستاده رها کردند. تنها دوازده نـفر از ثابت‌ قدمان و فرزانگان نرفتند، از جمله ابوبکر و عمر، ماندند و گوش فرادادند! همان‌ گونه ‌که روایتها بیان می‌دارند‌، روایتهائی که در بیان شمارۀ اشخاص باقیمانده چه ‌بسا دقیق نباشند، ولی حادثه‌ای را که بیان داشته‌اند روی داده است و راست و درست است‌. این که تعدادی از حاضران چنین حرکتی از ایشان سر زده است‌، و می طلبیده است‌ که در قرآن مجید بیدار باش و هو‌شیار باشی بدان بشود و اشاره‌ای بدان برود.

    این حادثه همچنین پرده از اندازۀ تلاش و کو‌شش و جدّ و جهدی برمی‌دارد که برای تربیت این‌ گروه پیشین و نخستین مبذول گردیده است تا بدانجا رسیده‌اند که رسیده‌اند، و نمونۀ منحصر به فرد و الگوی سرآمد‌ی در تاریخ اسلام و در تاریخ بشریّت به طور کلّی گردیده‌اند. این حادثه به ما الهام می‌کند و پیام می‌دهد که باید بر سختیها و دشواریهای ساختن انسانها در میان هر نسلی از نسلها صبر و شکیبائی‌ کرد، تا بتوان‌ گروه مسلمانی را ساخت‌ که به حمل امانت این عقیده برخیزند، و بکوشند و تلاش بکنند این عقیده را در جهان واقعیّت تحقّق بخشند همان‌ گو‌نه‌ که ‌گروه نخستین مسمانان این عقیده را در جهان واقعیّت تحقّق بخشیدند.

    در این سوره مباهلۀ با یهودیان وجود دارد. بدین شکل که آنان دعا و درخواست ‌کنن که باطلگرایان و نادرستان‌ گروهی از دو گروه بمیرند و نابود گردند. این هم مردود و نامقبول بودن ادّعای آنان را می‌رساند، در این‌ که می‌گفتند: آنان دوستان و عزیزان خدایند و هیچ کس دیگری‌! و آنان ملّت برگزیده خدایند و بس! و پیغمبری در میان غیر ایشان برانگیخته نمی‌شود و مح‌ث نمی‌کرددا همان ‌گو‌نه‌ که ادّعاء می‌کردند. قرآن قاطعانه می‌گو‌ید یهو‌دیان این مباهله را نپذیرفتند، مباهله‌ای که بدان دعوت می‌گردیدند و فراخوانده می‌شدند. ایشان از این مباهله سرباز زدند چون می‌دانستند ادّعای آنان پوچ و نادرست است‌. این سوره بر این امر پیرو می‌زند، بدین مضمون‌ که مرگی ‌که از آن می‌گریزند حقیقت دارد و فرامی‌رسد، و مرگ گریبانگیرشان می‌شود هرچند بگریزند و راه فرار در پیش بگیرند، و آنان را به سوی خداوند آگاه از جهان نادیدنی و دیدنی برمی‌گردانند، و او ایشان را مطّلع از کارهائی می‌کند که آنان می‌کرده‌اند ... این هم حقیقتی است و این بیان تنها به یهودیان اختصاص ندارد. بلکه قرآن همچون سخنی را می گو‌ید و آن را وامی‌گذارد تا در دلها و درونهای جملگی مؤمنان نیز تأثیر خود را ببخشد و بگذارد. این حقیقت لازم است در دلها و درونهای حاملان امانت خدا در زمین استقرار پذیرد، تا به وظائف و تکالیف این امانت برخیزند، در حالی‌ که راه را بلد باشند و مسیرشان را بشناسند!

    این‌، جهت و رویکرد این سوره است‌. چنین جهت و رویکردی به جهت و رویکرد سورۀ صف پیش از خود نزدیک است‌، با وجود این‌ که هر یک از این دو سوره در ناحیه‌ای ‌که در پیش می‌گیرند جدای از یکدیگرند، و در شیوه‌ای‌ که دارند و دلها را با آن فراچنگ می‌آرند متفاوت هستند، و در سایه‌ روشنهائی که دارند و این سوره و آن سوره آنها را در جهت یگانه و رویکرد یگانۀ همگانی می‌اندازند، جدایند و با یکدیگر فاصله دارند. حال بنگریم شیوۀ قرآنی این جهت و این رویکرد را چکونه در پیش می‌گیرد و می‌سپرد.

    IslamQT.Com 

     اسلام-قرآن و تفسیر

    ============

    بر گرفته شده از تفسیر فی طلال القرآن اثر سید قطب، مترجم دکتر مصطفی خرم دل.

     


    بازگشت به ابتدا

    بازگشت به نتايج قبل

     

    چاپ مقاله

     
    » بازدید امروز: 237
    » بازدید دیروز: 1156
    » افراد آنلاین: 5
    » بازدید کل: 55771