كنايه در قرآن كريم |
كنايه در قرآن كريم
کنایه از تصریح بلیغتر است. و أهل بیان آن را چنین تعریف کردهاند که: لفظی است که لازم معنایش از آن اراده شده.
و بقولی: ترک تصریح به چیزی به آنچه در لزوم مساوی آن است که از آن به ملزوم منتقل گردند.
و کسی که وقوع مجاز را در قرآن منکر است، وقوع کنایه را در قرآن انکار نموده است.
و کنایه چند سبب دارد:
1- توجه دادن به قدرت عظیم، مانند:
) هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ( (اعراف / 189)
«او است که شما را از یک نفس آفرید».
کنایه از آدم است.
دوم: رها کردن لفظ به مجملتر از آن، مانند:
(إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ ) (ص / 23)
«این برادر من نودونه میش دارد و من یک میش دارم».
که بعضی از مفسرین میش را کنایه از زن آورده اند،
سوم: اینکه تصریح از کلماتی باشد که ذکر آنها زشت است، مانند کنایه آوردن خداوند ازجماع به «ملابسه» و«مباشره» و«افضاء» و «دخول» و «سر» در فرمودة خداوند،
(وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا) (بقره / 235)
و غشیان در فرمودة خداوند:
(فَلَمَّا تَغَشَّاهَا) (اعراف / 189)
ابن أبی حاتم از ابن عباس آورده که گفت: مباشره جماع است، ولی خداوند کنایه میآورد.
و نیز از او آورده که گفت: همانا خداوند گرامی است آنچه خواهد کنایه میآورد، و «رفث» جماع است، و از طلب آن به «مراوده = جستجو» کنایه زده است در فرمودة خداوند:
(وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ) (یوسف / 23)
و (بانویی که یوسف در خانهاش بود) او را به خود فراخواند.
و از آن یا معانقه به لباس کنایه آورده آنجا که فرموده:
(هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ) (بقره / 187)
«زنان لباسی برای شمایند و شما لباسی برای آنها میباشید».
و نیز از آن به «حرث = کشت» کنایه آورده که فرموده:
(نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) (بقره / 223)
«زنانتان کشتزار شمایند».
و از ادرار و مانند آن به «غائط» کنایه زده در فرمودة خود:
(أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ) (مائده / 6)
یا یکی از شما را قضاء حاجتی دست داد.
و أصل آن محل مطمئنی از زمین میباشد.
و از قضاء حاجت به خوردن غذا کنایه آورده دربارة مریم و فرزندش که فرموده:
(كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ) (مائده / 75)
«آن دو غذا میخوردند».
و از مقعدها به «أدبار = دبرها» کنایه آورده در فرموده خود:
) يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ ( (محمد /27)
«به صورتها و دبرهایشان میزنند».
ابن أبی حاتم دربارة این آیه از مجاهد آورده که گفت: منظور مقعدهای آنهاست، ولی خداوند کنایه میآورد.
و بنابراین تصریح به فرج ایراد شده که در فرمودة خداوند است:
(الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا) (تحریم /12)
«آن كه فرج خويش را حفاظت نمود».
و در جواب گفته شده: منظور از آن شکاف پیراهن است، و تعبیر به آن از لطیفترین کنایات است یعنی جامهاش هیچ شبهای ندارد؛ پس او پاکیزه جامه است، چنانکه گفته میشود: پاک لباس و عفیف دامن کنایه از عفت، و از این گونه است:
(وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ) (مدثر /4)
«و جامهات را پاکیزه کن».
) وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ( (ممتحنه/12)
«و بین دستها وپاهایشان افترا و بهتانی نیاورند».
میگویم: و بنابراین در آیه کنایهای از کنایة دیگراست.
چهارم: قصد بلاغت و مبالغه، مانند:
) أَوَمَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ ( (زخرف /18)
«یا اینکه (خداوند به فرزندی اختیار کرد) کسی را که در زیب و زیور پرورش مییابد و در مخاصمه ناتوان است».
از زنان کنایه آورده به اینکه در زیب و زیور تربیت میشوندکه آنها را از نظر در أمور و دقت در معانی باز میدارد، و اگر لفظ «نساء = زنان» را میآورد این نکته را نمیرساند، و منظور نفی کردن این حالت از فرشتگان است، و فرمودۀ خداوند:
(بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ) (مائده / 64)
«بلکه دستان او گسترده میباشند».
کنایه از جود و کرم بیمنتهای خداوند است.
پنجم: قصد اختصار، مانند کنایه آوردن از الفاظ متعددی با لفظ «فعل»، مانند:
(لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ) (مائده / 79)
(فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا ) (بقره /24)
«پس اگر اين كار را (آوردن سورهای مانند این قرآن) انجام نداديد و هرگز انجام نخواهيد داد».
ششم: توجه دادن به عاقبت کار، مانند:
(تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ) (مسد / 1)
أبولهب جهنمی است و عاقبت به آتش خواهد افتاد.
) حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (4) فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ( (مسد / 4-5)
زن او سخنچینی است که بالآخره هیزم جهنم خواهد شد و در گردنش غل.
بدرالدین بن مالک در المصباح گفته: عدول کردن از تصریح به کنایه به خاطر نکتهای انجام میگيرد، از قبیل توضیح، یا بیان حلال موصوف، یا مقدار حال او، یا قصد مدح یا ذم یا اختصار، یا پوشاندن، یا حفظ کردن، یا معماگویی، یا تعبیر از دشوار با بیان آسان، و یا تعبیر از معنی زشت با لفظ زیبا.
و زمخشری نوع غریبی از کنایه استنباط کرده اینکه: جملهای برگیری که معنایش برخلاف ظاهر باشد، پس بدون اینکه حقیقت و مجاز مفرداتش را در نظر آوری به طور خلاصه از مقصود تعبیر کنی، چنانکه دربارة مانند:
) الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى( (طه /5)
بگویی: کنایه از ملک است، چون قرار یافتن بر تخت جز با ملک حاصل نمیگردد، پس این تعبیر کنایه از آن آمد، و نیز فرمودة خداوند:
) وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ( (زمر / 67)
«و زمین به تمامی روز قیامت در قبضة او و آسمانها در دستش بهم پیچیده خواهد بود».
کنایه از عظمت و جلالت او است بدون اینکه توجهی به قبض و دست راست از جهت حقیقت و مجاز آنها گردد.
IslamQT.Com
اسلام-قرآن و تفسیر
============
|
|
|
» بازدید امروز: 315
» بازدید دیروز: 1771
» افراد آنلاین: 33
» بازدید کل: 43246