آیات تحدی گواهی است بر صدق و حقانیت قرآن
هنگامی که مشغول تدبّر در قرآن بودم، متوجه نکته ی شگفت انگیزی شدم، وآن این بود که قرآن انسانها و جن ها را به هماوردی فراخوانده و از آنها می خواهد که کتابی مانند آن بیاورند، از انسانها و جن ها خواسته که ده سوره مانند قرآن بیاورند، در جایی دیگر آنها را تحدّی به آوردن تنها یک سوره مانند قرآن نموده است.
(چرا) تحدّی؟
(در بین انسانها چنین معمول است که) آنکس که تحدی و مبارزخواهی می کند،باید از طرف مقابل قویتر باشد!! درحالی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در آغاز دعوتشان وسیله ای برای قدرت وبرتری نداشتند، بلکه مسلمانان در مقابل کفار در حالت ضعف قرار داشتند.
عجیب اینجاست که بیشتر آیات تحدی در زمان ضعف مسلمین نازل گردیده است!! هنگامی که کفار ادّعا کردند که رسول الله صلی الله علیه وسلم قرآن را از نزد خود آورده و به خدا نسبت داده است، الله تعالی با این فرموده به آنها پاسخ گفتند: (فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ)(اگر راست می گویند سخنی مانند آن(قرآن)بیاورند.) [الطور: 34]. این آیه نیز در مکّه ی مکرّمه و در دوره ی ضعف مسلمین نازل شده است.
از اینجا می توانیم به این نتیجه برسیم که نزول آیات تحدّی درست در آغازین روزهای دعوت ، دلیل بر صداقت و حقانیت محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم است، و اگر محمد صلی الله علیه وسلم خود مؤلف قرآن می بود، بهتر و منطقی تر این بود که منتظر می شد تا قدری قدرت بگیرد و آنگاه تحدی و هماورد خواهی کند!! از طرفی انسان ضعیف امکان تحدی کردن ندارد، امّا پیامبر صلی الله علیه وسلم بسیار قوی بودند، زیرا الله تعالی با ایشان بود!
قرآن کریم سخنان و دلایل دشمنان خود را از همان ابتدای نزولش ذکر فرموده است،و این هم دلیلی دیگر است بر این حقیقت که قرآن فرموده ی محمّد صلی الله علیه وسلم نیست، در تاریخ ،حتی یک مرد را را سراغ نداریم که دعوتش را با تحدّی اغاز کرده باشد،و کسی نیست که تمام دلایل مخالفان خود را به شکل تمام و کمال آورده باشد، و اگر هدف پیامبر صلی الله علیه وسلم به دست آوردن دنیا می بود، در همان لحظات اول تنها در فکر کسانی می بود که از او پشتیبانی کنند و از اعتقاداتشان چشم پوشی می کرد، همان کاری که تمام انسانهای طالب شهرت و مال و مقام انجام می دهند.
قرآن درباره ی گفته های ملحدان، سخن می گوید.
یکی از عجایب قرآن این است که گفته ی مشرکان را با دقتی شگفتی آور بیان می فرماید و می گوید: (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ؟) [يونس: 38]. این سؤالی است که قرآن علیه آنان مطرح می کند، یعنی اینکه قرآن این سخن آنان را به شکل سؤال به ما نشان می دهد.
اگر در ایات تحدّی دقت کرده باشیم می بینیم که این سؤال پنج بار با همین شیوه در قرآن تکرار گردیده، عجیب تر این است که هر پنج آیه در مکّه و قبل از انتشار اسلام نازل شده است، بیایید در آیه ها تأمل کنیم:
1- (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ) [يونس: 38].
2- (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ) [هود: 13].
3- (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ) [هود: 35].
4- (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ) [السجدة: 3].
5- (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ) [الأحقاف: 8].
می بینیم که پنج سؤال (أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ؟) داریم که جداگانه مطرح شده ، و در مقابل، پنج جواب زیر را هم داریم :
1- در ایه ی اوّل قرآن از کافران خواسته(تحدی نموده ) که تنها یک سوره ی واحد مانند قرآن بیاورند : (فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ).
2- در آیه ی دوّم آنان را به آوردن ده سوره فراخوانده است و فرمود: (فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ).
3- برای کفار این نکته را بیان فرموده است که اگر رسول خدا صلی الله علیه وسلم دروغگو باشد، دروغ او به ضرر خودش و نه به ضرر کفار خواهد بود، سپس در آیه سوم فرموده اند: (قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي).
4- برای آنان بیان فرموده است که این گفته آنان(نسبت دادن کذب به پیامبر صلی الله علیه وسلم) اشتباه است. فرمود: (بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ).
5- این حقیقت را برایشان بیان نموده که اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم به خدا دروغ بسته بودند؛ هرگز کسی یافت نمی شد، که ایشان را از دست الله برهاند سپس فرمود: (قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا).
و بعد آیه را با این فرموده :(وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ) به پایان برده است، چرا؟ زیرا علیرغم اینکه آنان بر پیامبر و حبیبش صلی الله علیه وسلم افترا بسته اند، امّا الله باز هم غفور است و حاضر است گناهانشان را ببخشاید، و بر آنان مهربان است، هرچند آنان کلام پروردگارخویش را انکار و رد کرده و نعمت هایش را منکر شده اند .
پس چه پاک است آن خداوندی که بی نهایت بردبار و با عظمت است! حال اگر به سایتهای الحادی که کتابهایی در نقد قرآن منتشر می کنند، بنگریم، این سخن را در آنها خواهیم یافت که می گویند: انبیاء (علیهم السلام) از سوی خدا رسالتی آورده اند، امّا محمّد دینی را خود ساخته و آن را به خداوند نسبت داده است!! امّا خداوند بی نهایت بالاتر از این تهمت و افتراست.
امّا قرآن با شیوه ای علمی به اینان پاسخ می دهد، که اگر در این آیات تأمل کنیم، خواهیم دید که الله تعالی آنها را با نظم لغوی و عددی بی نظیری مرتب فرموده است.
هماهنگی زبانی و لغوی
می بینیم که آنچه در قرآن آمده است، در حقیقت تکرار نیست بلکه معجزه است، به گونه ای که این جوابهای پنج گانه تمام جوانب مادی، معنوی و منطقی را در بر می گیرد. چون اگر کافران دلیلی مادّی می خواهند، قرآن از آنان می خواهد که سخنی مانند قرآن بیاورند، اگر دلیل منطقی می خواهند، خداوند به آنان خبر داده که اگر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم دروغگو باشد، به خود ضربه زده دچار عقوبت الهی می شود، و این دلیلی بر کمال آیات قرآن (از این نظر) است.
ملاحظه می کنیم که هر پنج آیه شریفه در مکّه مکرمه نازل شده اند، یعنی در مرحله ی ضعف مسلمانان و کم بودن تعدادشان، و این شدیدترین انواع تحدّی است، که کسی کفار را به هماوردی و مبارزه بخواند، در حالی که یاوری غیر از الله تعالی ندارد!
که این خود ردّی است بر کسانی که در کتاب خدا تشکیک می کنند و این تفکر را که اسلام با زور سرنیزه منتشر شده، ترویج می نمایند، و می گویند محمّد صلی الله علیه وسلم قرآن را به زور بر مردم تحمیل کرده است.
به زعم آنان حضرت محمّد صلی الله علیه وسلم ابتدا قرآن را به زور بر مردم تحمیل کرده و سپس مردم دور و بر خویش را به هماوردی دعوت فرموده است، از این رو بوده که هیچ کس جرأت مخالفت یا اوردن کتابی مانند قرآن را نداشته است!! سبحان الله کدام انسان عاقل چنین چیزی را تصدیق می کند، در حالی که الله تعالی به حبیبش محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم می فرماید:
(وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ) [الأنبياء: 107].
بعضی از ملحدان تلاش کردند که از نص قرآنی تقلید کنند، بنابر این، کتابی تألیف کردند و نامش را "الفرقان الحق"، گذاشتند. (امّا جالب اینجا بود که) از بین مردم، هیچ کس این کتاب را نخواند! زیرا پر از اشتباه و ضعف و گسستگی است، برای آنان متأسقیم که ادّعا می کنند که شبیه قرآن است. ما از آنان می پرسیم: آیا در کتاب خدا تنها یک اشتباه لغوی هم یافت می شود؟
مؤلفان این کتاب در همه چیزش و حتی در نامگذاری آن دچار اشتباه شده اند! زیرا کلمه ی فرقان در لغت به معنای چیزی است که حقّ و باطل را از هم جدا می کند، بنابر این درست نیست که چیزی را "فرقان حق " یا " فرقان باطل" بنامیم و این اشتباه لغوی بسیارآشکاری است. این وضعیت عنوان کتاب است! حال ببینید محتوایش باید چگونه باشد؟
نظم(هماهنگی) عددی
بعد از مشاهده ی نظم و ترتیب لغوی در این آیات پنجگانه ی مذکور، وآمدن آنها یکی بعد از دیگری برای تکمیل آیه ی قبل از خود، به مرحله ی دیگری می رویم تا نظم عددی هفت تایی را در آیات مشاهده نماییم، همانطور که می دانیم در اعجاز عددی نظمی بر پایه ی عدد هفت وجود دارد، عددی که در قرآن ثابت است و الله تعالی بر اساس آن ترتیب سوره ها و آیات را مرتب فرموده اند.
شماره ی ی آیات پنجگانه به ترتیب به قرار زیر هستند.
يونس هود هود السجدة الأحقاف
38 13 35 3 8
هنگامی که این اعداد یعنی (38-13-35-3-8) را کنار هم قرار می دهیم، عدد جدیدی به دست می آید یعنی: 83351338 این عدد یکی از مضرب های عدد هفت است یعنی:
83351338 = 7 × 11907334
به همین دلیل به تمام کسانی که منکر قرآن و پیام اسلامند، می گوییم که : از شما می خواهیم که قرآن را با تدبّر بخوانید و در معجزات و عظمت آن تأمل نمایید، بعد خودتان قضاوت کنید که آیا این سخن بشر است؟ یا کلام پروردگار پاک و متعال او؟
الله تعالی می فرماید: :(أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا) [النساء: 82].
IslamQT.Com
سایت جامع تفاسیر اهل سنت وجماعت
======================
ترجمه: عبیدالله
به قلم: عبدالدائم کحیل
منابع:
- القرآن الكريم، برواية حفص عن عاصم (مصحف المدينة المنورة).
- المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الكريم – محمد فؤاد عبد الباقي، دار الفكر، بيروت.
- إشراقات الرقم سبعة، عبد الدائم الكحيل، إصدار جائزة دبي الدولية للقرآن الكريم، دبي 2006.
|