هاء خفض در "فیه مهانا"
هاء دیگری در قرآن در مقابل هاء رفع وجود دارد و آن هاء خفض است. و این هائی است که حرف جر "فی" در آیه 69 سورۀ فرقان بر آن وارد شده است: (وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا (68) يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا)[1] .
رأی علماء تجوید و قراءات بر اشباع کسره هاء در این آیه است: (وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا)، پس بدینگونه خوانده می شود: (وَيَخْلُدْ فِيهِی مُهَانًا)، با وجودی که هاء در این موارد فقط اکتفاء به کسره آن می شود، یعنی هاء وقتی متحرک باشد، و بعد از آن حرفی متحرک باشد، فقط به مقدار مد طبیعی یعنی دو حرکت کشیده می شود، و اگر بعد از آن همزه آمده باشد بیشتر از دو حرکت مد داده می شود، که به آن مد صلۀ کبری می گویند.
پس چرا ما هاء در این آیه (يَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا) بیشتر از دو حرکت مد می دهیم؟
مد هاء در اینجا مناسب با سیاق آیه است.
چیزی که سبب این امر شده محتوا و سیاقی است که در اینجا وارد شده است. اگر دقت کنید می بینید، در آیۀ قبلی مجموعه ی از معاصی و فواحش ذکر شده که عباد الرحمن آن را انجام نمی دهند: ایشان شرک به خدا نمی ورزند، نفسی که خدا آن را حرام کرده، نمی کشند مگر به حق، و زنا نمی کنند.
سپس در آیۀ بعدی به ذکر عقوبتی پرداخته که بر این معاصی مترتب می شود ، و آن هم: عذاب شدید دو برابر برای صاحبش، جاودانگی در آن، و ذلت و حقارت و خواری برای صاحب عقوبت.
هنگامی که آیه را تلاوت می کنیم، و به این قول تعالی می رسیم، (ويَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا)، مثل اینکه افتادن و سقوط صاحب این معصیت در جهنم را ملاحظه می کنیم، و همچنین ناپدید شدنش به قعر جهنم.
و هنگامی که هاء را (فیه) بیشتر از دو حرکت مد می دهیم، مثل اینکه با این مد خاص بر نزول مجرم در جهنم و سرعت سقوطش در آن کمک می کنیم.
و وقتی قاری آن را تلاوت می کند، و بیشتر از دو حرکت مد می دهد، نفسش به سوی پایین کم می شود، و بدین شکل بر انزال و فرود آمدن کمک می کند.
به همین خاطر این هاء را "هاء الخفض" نامیده ایم، والله اعلم.
IslamQT.Com
اسلام-قرآن و تفسیر
============
مرجع: کتاب لطائف قرآنیة، تألیف : دکتر صلاح عبدالفتاح الخالدی، دار القلم دمشق. (همراه با تصرف و اختصار)
[1] - «و» بندگان رحمان «كسانياند كه با خدا معبودي ديگر نميخوانند» يعني: دعا و نيايش را براي غير خدا صرف نميكنند تا غير خدا را براي خود پروردگار قرار دهند «و هيچ نفسي را كه خداوند حرام كردهاست» يعني: كشتنش را «جز به حق نميكشند» كشتن به حق در سه مورد است: كفر بعد از ايمان (كشتن مرتد)، زنا كردن بعد از احصان و كشتن به قصاص «و زنا نميكنند» يعني: مقاربت جنسي را بدون ازدواج يا ملك يمين (كنيزي)، حلال نميشمارند «و هر كسچنين كند» يعني: چيزي از آنچه را كه ذكر شد انجام دهد ؛ «ميبيند» و روبرو ميشود در آخرت ؛ «اثام را» اثام: مجازات و كيفر است. *«براي او در روز قيامت عذاب دوچندان ميشود و جاودان در آن به خواري و زاري بماند» يعني: در عذاب دوچندان، به ذلت و حقارت جاودانه ميماند.
|