اسلام، قرآن و تفسیر

اليسع علیه السلام

(وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ)[1] (ص: 48).

سخني از اليسع در قرآن

در دو آيه از قرآن مجيد سوره‌ي انعام و سوره‌ي ص سخن از اليسع آمده است.

يكي در سوره‌ي انعام: (وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ )[2] (انعام: 86).  و ديگري در سوره‌ي «ص» و آن آيتي است كه باب سخن را درباره‌ي اين پيامبر گرامي،‌ بوسيله‌ي آن گشوديم.

نسب اليسع

در تاريخ طبري پيرامون نسب وي آمده است، اليسع پسر اخطوب است. گويند: پسرعموي الياس بود. حافظ ابن عساكر نسب او را چنين ذكر كرده است. «نام او اسباط پسر عدي پسر شوتلم پسر افرائيم پسر يوسف صديق علیه السلام است».

او از جمله انبياي بني اسرائيل است. قرآن كريم بحثي از چگونگي زندگي و سياست وي نياورده فقط به ذكر نام او در دو سوره اكتفاء كرده است و اينكه از جمله‌ي پيغمبران بزرگوار است و بايد به او ايمان داشته باشيم.

دعوت اليسع

اليسع بعد از انتقال الياس به جوار خداوند براساس شريعت او به دعوت مردم به سوي خدا برخاست در زمان او حوادث و خطايا رواج پيدا كردند. پادشاهان طاغوت صفت و جابر حاكم شدند. پيغمبران را كشتند و مؤمنان مورد اذيت قرار دادند. اليسع آنها را از خشم و عذاب خدا بيم داد اما توجهي به دعوت وي نكردند. بعد خداوند او را به جوار خود خواند و كساني بر نبي اسرائيل مسلط نمود كه آنها را مورد عذاب و شكنجه قرار داد. چنانكه قرآن كريم به اين مطلب اشاره كرده است.

بعضي از مؤرخان گويند: دعوت او در شهري بنام بانياس يكي از شهرهاي شام بوده است. اين هنوز هم موجود است و در نزديكي شهر لاذقيه واقع شده است و الله أعلم...

IslamQT.Com 

 اسلام-قرآن و تفسیر

============

مرجع: کتاب پیغمبری و  پیغمبران در قرآن کریم، تألیف شیخ محمد علی صابونی، مترجم: محمد ملازاده.