اسباب نزول سورة بقره (آیات 178-194) |
اسباب نزول آیة 178: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ)[1].
1- ابن ابوحاتم از سعید بن جبیر روایت کرده است: در زمان جاهلیت اندکی پیش از ظهور اسلام، دو طایفه از عرب باهم جنگیدند و از یکدیگر فراوان کشتند حتی از کشتن زنان و بردگان نیز دریغ نکردند و از یکدیگر قصاص و دیه نگرفته به دین اسلام مشرف شدند. یکی از این دو طایفه با داشتن افراد زیاد و ثروت فراوان گردن کشی و بر دیگری ستم میکرد، چنانکه سوگند یاد کرد تا در عوض بردگان خود، آزادگان دشمن و در عوض زنان خود، مردان آنها را نکشد راضی نشود. در بارة آنها (الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى) نازل گردید([2]).
اسباب نزول آیة 184: (أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ )[3].
2- ابن سعد در «طبقات» از مجاهد روایت کرده است: آیة (وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ....) در بارة مولای من قیس بن سائب نازل شده که پس از نزول آیه افطار کرد و برای هر روز افطار یک مسکین را طعام داد([4]).
اسباب نزول آیة 186: (وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ )[5].
3- ابن جریر، ابن ابوحاتم، ابن مردویه، ابوشیخ و دیگران در روایتهای متعدد از جریر بن عبدالحمید از عبدة سجستانی از صلت بن حکیم بن معاویه بن حیده از پدرش و او از پدر بزرگش روایت کرده اند: اعرابیی نزد رسول الله (صلی الله علیه وسلم) آمد و پرسید: آیا پروردگار به ما نزدیک است که با او با صدای آهسته سخن بگوییم و یا دور است که به آواز بلند او را صدا نماییم؟ پیامبر سکوت کرد. تا این که آیة (وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ...) نازل شد([6]).
4- عبدالرزاق از حسن روایت کرده است: اصحاب y از سرور کائنات پرسیدند که خدای ما کجاست؟ پس خدا آیة (وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ...) را نازل کرد([7]).
این حدیث مرسل است و به طرق دیگر هم روایت شده است.
5- ابن عساکر از علی روایت کرده است: رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: در دعا و نیایش سستی و تنبلی نکنید، زیرا پروردگار به من وحی کرده است: (ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ) (غافر: 60) مردی گفت: ای رسول خدا، پرردگار ما چگونه دعا را میشنود؟ خدا آیة (وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ...) را نازل فرمود([8]).
6- ابن جریر از عطاء بن ابورباح روایت کرده است: هنگامی که کلام آسمانیی (وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ) نازل شد. عدهای گفتند: کاش میدانستیم در کدام ساعت دعا کنیم. پس آیة (وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ )نازل شد([9]).
اسباب نزول آیة 187: (أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ )[10].
1- احمد، ابوداود و حاکم از طریق عبدالرحمن بن ابو لیلی از معاذ بن جبل (رضی الله عنه) روایت کرده اند: مسلمانان شبهای رمضان میتوانستند بخورند و بیاشامند و با زنان خویش مقاربت انجام بدهند. اما اگر میخوابیدند بعد از بیداری در طول شب از این کارها منع شده بودند. مردی از انصار به نام قیس بن صِرمَه([11]) بعد از ادای نماز عشا خوابید و تا صبح غذا نخورد و در طول روز تا غروب به زحمت و مشقت زیاد افتاد. عمر بن خطاب نیز در طول شب از خواب بیدار شد و با همسرش مقاربت انجام داد پس به حضور رسول الله آمد و جریان را بیان کرد، پس (أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ) نازل شد([12]). این حدیث از ابن ابی لیلی مشهور اما او از معاذ نشنیده است و دارای شواهد نیز میباشد.
2- بخاری از براء [بن عاذب] روایت کرده است: اصحاب رسول خدا در اوایل فرضیت روزه چنین بودند: هرگاه شخصی روزه میگرفت و قبل از افطار میخوابید، آن شب و روز بعد تا غروب اجازة غذاخوردن نداشت. قیس بن صِرمة انصاری روزه بود، هنگام افطار نزد همسرش آمد و گفت: آیا اینجا خوردنی پیدا میشود؟ گفت: نه، ولی میروم برایت غذا حاضر میکنم. چون قیس تمام روز کار کرده بود به دلیل خستگی زیاد خوابش برد همسرش آمد او را دید و گفت: دیگر از غذاخوردن نومید شدی، ظهر روز بعد از فرط ضعف بیهوش شد و صحابه جریان را به رسول الله (صلی الله علیه وسلم) عرض کردند. پس خدا آیة (أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ )را نازل کرد و مسلمانان بسیار خوشحال شدند. و همچنان (وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ) نازل شد([13]).
3- بخاری از براء بن عازب (رضی الله عنه) روایت کرده است: در [اوایل] فرضیت روزه مباشرت با زنان هم شب و هم روز منع بود، اما عدهای بودند که به خود خیانت میکردند. پس خدای بزرگ (عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ) را نازل کرد([14]).
4- احمد، ابن جریر و ابن ابوحاتم از طریق عبدالله بن کعب بن مالک (رضی الله عنه) از پدرش روایت کرده اند: مسلمانان در ماه رمضان چنین بودند، هرگاه مردی روزه میگرفت و شبانگاه به خواب میرفت بعد از بیداری خوردن، آشامیدن و مقاربت با زنان برایش حرام بود تا روز بعد هنگام افطار میرسید. عمر فاروق شبی تا دیر وقت در نزد پیامبر بود، هنگام بازگشت به خانه خواست با همسرش نزدیکی کند، همسرش گفت: من امشب خوابیدهام. عمر بن خطاب گفت: من هنوز نخوابیدهام و با او مقاربت کرد. کعب بن مالک نیز این عمل را انجام داد فردای آن روز عمر فاروق نزد نبی کریم (صلی الله علیه وسلم) شتافت و از ماجرا آگاهش ساخت. پس این آیه نازل شد([15]).
5- بخاری از سهل بن سعد (رضی الله عنه) روایت کرده است: چون کلام عزیز (وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ) نازل گردید. و (مِن الفجر) هنوز نازل نشده بود. اشخاصی بودند چون اراده میکردند روزه بگیرند به پاهای خود تار سفید و سیاه میبستند و به خوردن و آشامیدن ادامه میدادند، تا زمانی که رنگها به خوبی مشخص گردد. پس خدای بزرگ (من الفجر) را نازل کرد. مسلمانان دانستند که مراد از خط سفید و سیاه روشنی صبح و تاریکی شب بوده است([16]).
6- ابن جریر از قتاده روایت کرده است: چون مردی از مسلمانان معتکف میشد هروقت دلش میخواست از مسجد خارج شده با همسرش مقاربت میکرد. به همین سبب کلام الهی (وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ) نازل گردید([17]).
اسباب نزول آیة 188: (وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ )[18].
1- ابن ابوحاتم از سعید بن جبیر روایت کرده است: امرؤ القیس بن عابس و عبدان بن اشوع حضرمی در بارة یک قطعه زمین باهم دعوا و اختلاف داشتند. امرؤ القیس خواست برای اثبات مالکیتش به دروغ قسم بخورد. در بارة او (وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ) نازل شد([19]).
اسباب نزول آیة 189: (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ)[20].
1- ابن ابوحاتم از عوفی از ابن عباس (رضی الله عنهما) روایت کرده است: مردم در بارة علت و چگونگی تغییر اندازة هلال ماه از نبی کریم پرسیدند. پس آیة (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ...) نازل شد([21]).
2- ابن ابوحاتم از ابوعالیه روایت کرده است: مسلمانها از رسول خدا پرسیدند: هلال ماه برای خلق شده است؟ پس خدا (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ) را نازل کرد([22]).
3- ابونعیم و ابن عساکر در «تاریخ دمشق» از طریق سدیی صغیر از کلبی از ابوصالح از ابن عباس (رضی الله عنهما) روایت کرده اند: معاذ بن جبل و ثعلبه بن غنمه (رضی الله عنهما) گفتند: ای رسول خدا! حالت هلال ماه چگونه است که مانند رشتة باریک ظاهر میشود و یا طلوع میکند بعد آهسته آهسته بزرگ شده تمام و کامل میگردد، باز به تدریج باریک شده کم کم به حالت اولی خود برمیگردد، هیچگاه به یک حالت نیست؟ پس خدای بزرگ (يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ) را نازل کرد([23]).
4- بخاری از براء بن عازب (رضی الله عنه) روایت کرده است: در زمان جاهلیت، مردم وقتی احرام میبستند، به خانه از پشت آن داخل میشدند. به همین سبب (وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا) تا آخر آیه نازل شد([24]).
5- ابن ابوحاتم و حاکم به قسم صحیح از جابر (رضی الله عنه) روایت کرده اند: قریش دعوی حمس،([25]) جنگاوری و شجاعت میکرد و در جالت احرام از در خانه داخل میشد. اما انصار و دیگر قبایل عرب، در حالت احرام از در داخل نمیشدند. روزی رسول الله از در باغی خارج شد و با آن بزرگوار قطبه بن عامر انصاری هم بیرون آمد. گفتند: یا رسول الله قطبه بن عامر – یک شخص فاجر است – همزمان با شما از در باغ خارج شد. پیامبر به او گفت: تو را چه چیز به این کار واداشت؟ گفت: دیدمت که از در خارج شدی من هم به پیروی از تو این کار را انجام دادم. رسول الله گفت: من یک مرد احمسی هستم، قطبه گفت: بدون تردید دین من و دین تو یکی است. پس خدای بزرگ (وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا) را تا آخر آیة نازل فرمود([26]).
6- ابن جریر نیز از طریق عوفی از ابن عباس به این معنی روایت کرده است([27]).
7- طیالسی در «مسند» خود از براء (رضی الله عنه) روایت کرده است: هرگاه انصار از سفر برمیگشتند هیچیک از آنها از راة در وارد خانه نمیشد. در این باره آیه نازل شد([28]).
8- عبد بن حمید از قیس بن جبیر نهشلی روایت کرده است: چون قبایل عرب احرام میبستند از در داخل نمیشدند، اما روش حمس خلاف این عادت بود. روزی پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به باغی وارد شد و از در آن بیرون رفت. رفاعه بن تابوت هم با وجودی که حمسی نبود به پیروی از پیامبر از در بیرون آمد. گفتند: ای رسول خدا! رفاعه هم از در باغ بیرون آمد. پیامبر از او پرسید: چه چیز ترا به این کار واداشت؟ گفت: از تو پیروی کردم، پیامبر گفت: من حمسی هستم. رفاعه گفت: دین ما یکی است. پس (وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا) نازل شد([29]).
اسباب نزول آیة 190: (وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ).
1- واحدی از طریق کلبی از ابوصالح از ابن عباس(رضی الله عنهما) روایت کرده است: زمانی رسول الله (صلی الله علیه وسلم) از زیارت کعبه منع شد و در عهدنامهای مشرکان با او توافق کردند که امسال از حدیبیه برگردد و سال آینده میتواند به زیارت کعبه بیاید. چون مدت معین پایان یافت، پیامبر و یارانش برای ادای عمرة قضاء آماده شدند، در حالی که بیم داشتند قریش به تعهد خویش وفا نکند و آنان را از ورود به مجسد حرام منع نماید و علیه آنها دست به پیکار بزند، زیرا مسلمانان از جنگ در ماة حرام نفرت داشتند. پس خدای بزرگ آیة (وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ) را نازل کرد([31]).
اسباب نزول آیة 194: (الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ).
1- ابن جریر از قتاده روایت کرده است: نبی کریم و یارانش در ذی القعده با قربانیهایشان به قصد عمره رهسپار مکه شدند و تا حدیبیه پیش رفتند، اما مشرکان سد راة ایشان قرار گرفتند. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) طی صلحنامهای با آنان قرار گذاشت که امسال از همین جا به مدینه برگردد و سال آینده به زیارت مسجدالحرام بیاید، [و سه روز در مکه به سر برد و دوباره خارج شود و هیچکس از اهالی مکه را با خود نبرد. در آن سال مسلمانان قربانیهای خود را در حدیبیه سر بریدند و موی سر خود را تراشیدند و یا کوتاه کردند] چون موعد حج سال آینده فرا رسید، پیامبر و یارانش از مدینه به قصد عمره حرکت کردند و در ذی القعده وارد مکه شدند و سه شب در آنجا باقی ماندند. زمانی که مشرکان او (صلی الله علیه وسلم) را از ورود به مکه مانع شدند بر او فخرفروشی کردند، پس ایزد تعالی در برابر این عمل آنها پیشوای بشریت را دقیقاً در همان ماهی که مشرکان سد راة او قرار گرفته بودند وارد مکه ساخت. و در این باره خدای بزرگ (الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ) را نازل کرد([33]).
اسلام-قرآن و تفسیر
============
برگرفته شده از کتاب: لباب النقول فی أسباب النزول، تألیف: جلال الدین السیوطی، ترجمۀ: عبدالکریم ارشد
|
|
|
» بازدید امروز: 210
» بازدید دیروز: 1156
» افراد آنلاین: 5
» بازدید کل: 55744