آشنايي با ارقام قرآني
در این مقاله سعی خواهیم کرد به بررسی و استقراء ارقام وارده در قرآن کریم بپردازیم، و می بیینیم که همۀ ارقام دهگانه در قرآن ذکر شده است.
1- اگر در جستجوی رقم یک (واحد – واحده) در قرآن کریم باشیم، خواهیم دید که این عدد در بسیاری از آیات قرآنی ذکر شده است، مثلا در این آیه که می فرماید:{ كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً}(البقرة:213) «مردم، امتي يگانه بودند»؛ و در بیشتر آیاتی که این عدد ذکر شده، تأکید بر وحدانیت و یگانگی خالق دارد، مانند این آیه که می فرماید:{ وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ}(البقرة:163) «و خداي شما خدای یگانه است»، و اين رقم به دو صيغۀ مذکر (واحد) و صیغۀ مؤنث (واحدة) آمده است.
2- رقم دو (اثنان) در قرآن کریم، به شکل مفرد و مرکب آمده است، برای مثال به این آیات توجه کنید: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ} (المائدة:106) «اي مؤمنان! نصاب شهادت در ميان شما،هنگامي كه مرگ يكي از شما حاضر آيد اين است كه در موقع وصيت بايد از ميان خود دو تن را به گواهي در ميان خود فراخوانيد كه عادل باشند».
و در آیه ی دیگر می فرماید:{ وَقَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ اثْنَيْنِ} (النحل:51). «و خداوند فرمود: دو معبود براي خود نگيريد». رقم دو نیز در قرآن به صیغۀ مذکر و مؤنث ذکر شده است.
3- رقم سه (ثلاثة) در مواضیع زیادی در قرآن ذکر شده است، برای مثال به این آیات توجه کنید: { لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ} (المائدة:73) «هرآينه كساني كه گفتند: الله سومِ سه كس است، كافر شدند».
و در آيه ي دیگر: { وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً} (الواقعة:7). «و شما ازواج سهگانهاي باشيد» يعني: شما به دستهها و گروههاي سهگانه تقسيم ميشويد.
4- رقم چهار (أربعة) در چندین جا در قرآن ذکر شده است، مانند قول خداوند در سورۀ نور:{ لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ} (النور:13)« چرا نمي بايست آنان ( موظّف شوند ) چهار شاهد را حاضر بياورند».
و در جاي ديگر می فرماید:{ وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ} (الفصلت:10) «و در آن اقوات آن را مقدر كرد در چهار روز».
5- رقم پنج (خمسة) در قرآن ذکر شده است، در سورۀ مجادله خداوند می فرماید: :{ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ} (المجادله:7) ترجمه «هيچ نجوایی ميان سه تن نيست مگر اينكه او چهارمين آنهاست و نه ميان پنج تن مگر اينكه او ششمين آنهاست».
و در سورۀ کهف می فرماید:{ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ} (الکهف:22) « و ميگويند پنج تنبودند و ششمين آنها سگشان بود» .
6- رقم شش (ستة) در چند جا از قرآن ذکر شده است، مثلا در سورۀ اعراف می فرماید: {إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ} (اعراف:54) ترجمه «همانا پروردگار شما آن اللهي است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد».
بیشترین استعمال این رقم در قرآن در مورد مدت زمان خلقت آسمانها و زمین است، که آیه ی 54 سورۀ اعراف نمونه ی از آن می باشد.
7- عدد هفت (سبعة) در آیات زیادی ذکر شده است، مثلا در ذکر درهای جهنم، خداوند می فرماید:{ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ} (الحجر:44) «براي آن يعني: براي دوزخ، هفت در است، براي هر دري، از آنان، يعني: از پيروان گمراه شيطان، بخشي معين است».
و در سورۀ لقمان می فرماید:{ وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ}(لقمان:27). «و اگر همه درختان زمين قلم شوند و دريا مركب و هفت درياي ديگر به آن مدد برساند، كلمات الهي به پايان نرسد».
بيشترين استعمال عدد هفت در قرآن کریم، در وصف آسمانهاست، بدین منظور که آسمانها هفت طبق هستند؛ مانند قول خداوند در سورۀ فصلت: { فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ}(الفصلت:12). «پس آنها را به صورت هفت آسمان ساخت».
8- عدد هشت (ثمانیة) در بعضی آیات ذکر شده است، مانند قول خداوند در سورۀ زمر:{ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ} (الزمر:6) «و براي شما از چهارپايان هشت قسم "نر و ماده از شتر و گاو و گوسفند و بز" فرو فرستاد».
و در سورۀ الحاقه می فرماید:{ وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}(الحاقة:17). «و عرش پروردگارت را در آن روز هشت تن بر فرازشان حمل ميكنند».
9- رقم نه (تسع) در بعضی مواضع ذکر شده است، مانند:{ وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ}(النمل:48)« در آن شهر ( كه حِجر نام داشت ) نُهْ گروهك بودند كه در سرزمين آنجا تباهي مي كردند و به اصلاح نمي پرداختند .
و در سورۀ اسراء می فرماید:{ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ} (الإسراء:101). «و به راستي ما به موسي نه نشانه روشن دادیم».
10- عدد ده (عشرة) در موارد کمی ذکر شده است، مانند قول پروردگار در کفارۀ قسم:{ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ}(المائدة:89) «پسكفاره آن، يعني: كفاره سوگند،طعام دادن ده مسكين است».
و در سورۀ انعام:{ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا}(الأنعام:160). «هر كس عمل نيكي بياورد، ده برابر آن پاداش دارد».
اما اعداد مرکبی که در قرآن آمده است، به شکل زیر می باشد.
عدد یازده در قصۀ یوسف آمده است،{إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا }، و عدد دوازده در سورۀ توبه در آیۀ 36 ذکر شده است: { إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا} «همانا شمار ماهها نزد خداوند دوازده ماه است».
و عدد نوزده در ذکر تعداد نگهبانان جهنم، در سورۀ مدثر آمده است: :{ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ} (المدثر:30)ترجمه : «بر آن نوزده نگهبان است».
در بین اعداد مرکب (یازده تا نوزده)، فقط این سه عدد(یازده و دوازده و نوزده) در قرآن ذکر شده است.
الفاظ عقود (ده، بیست، سی، .... نود) در قرآن کریم
همگی الفاظ عقود در قرآن کریم وارد شده است، در مورد عدد دَه (عشرة)، به شکل مفرد و مرکب، و مذکر و مؤنث آمده است، که مثالهایی از آن در بالا ذکر شده است، و مثال دیگری از سورۀ بقره را به آن می افزاییم:{ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا}(البقره:60) «آنگاه از آن، دوازده چشمه جاري شد».
عدد بیست (عشرون) در قرآن فقط در حالات مرفوع ذکر شده است، و آن هم در سورۀ انفال: { إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ} (انفال:65) «اگر از شما بيست تن صابر باشند، بر دويست تن غالب ميشوند».
عدد سی (ثلاثون)، به حالت نصب و رفع ذکرگردیده است، که حالت رفع آن در سورۀ احقاف:{ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا} (احقاف:15) «و دوران بارداری و از شير گرفتن او جملگی سيماه است».
و حالت نصب این عدد در سورۀ اعراف آمده است:{ وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً}(اعراف:142) «و با موسي، سي شب وعده گذاشتيم».
عدد چهل (أربعون) در قرآن فقط چهار بار، وهمگی در حالت نصب ذکر شده است، برای مثال در سورۀ بقره آمده است:{ وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً}(بقره:51) «آنگاه كه با موسي چهل شب وعده گذاشتيم».
عدد پنجاه (خمسون)، فقط در دو سورۀ عنکبوت و معارج ذکر شده است؛ در سورۀ عنکبوت خداوند می فرماید:{ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا}(عنکبوت:14) «و بهراستي نوح را بهسوي قومش فرستاديم پس در ميان آنها هزار سال مگر پنجاه سال (کمتر) درنگ كرد».
عدد شصت (ستون)، فقط در یک موضع از قرآن ذکر شده است، و آن هم در بیان کفارۀ ظهار، در سورۀ مجادله می باشد:{ فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا} (مجادله:4) «پس كسي كه نتوانست(دو ماه پيدرپي روزه بگيرد) پس در آن صورت، بايد به اطعام شصت مسكين بپردازد».
عدد هفتاد (سبعون)، در سورۀ اعراف :{ وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا}(اعراف:155) «و موسي از ميان قوم خود هفتاد مرد را براي ميقات ما بر گزید».
و در سورۀ حاقه آمده است:{ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ }(حاقه:32) «سپس در زنجيري كه طولش هفتاد ذرع است، بندش كنيد»
عدد هشتاد (ثمانون)، فقط در یک موضع از قرآن ذکر شده است، و آن هم در بیان حد تهمت است که می فرماید:{ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً} (نور:4) «به آنان هشتاد تازيانه بزنيد».
رقم نود (تسعون)، نیز فقط یکبار در قرآن ذکر شده است، و آن هم در سورۀ ص می باشد:{ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً}(ص:23) سپس يكي از آندو گفت: «اين برادر من است، نود و نه میش دارد».
اعداد صدها (المئات) در قرآن کریم
در بین اعداد صدها، عدد صد (مئة) در قرآن ذکر شده است؛ وخداوند می فرماید:{ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ}(بقره:259) «پس خداوند او را» يعني: عزير را «صد سال ميراند، سپس برانگيختش». و در آیۀ دیگر می فرماید: { مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ}(بقره:261) «مثل كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق ميكنند» يعني: در جهاد براي اعلاي كلمهالله «همانند دانهاي است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاي صددانه باشد».
و رقم دویست (مئتان) نیز فقط در دو موضع از قرآن ذکر شده است؛ که هر دوی آن در سورۀ انفال می باشد. خداوند می فرماید: { إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ}(انفال:65) «اگر از شما بيست تن صابر باشند، بر دويست تن غالب ميشوند».
و می فرماید:{ فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ}(انفال:66) « پس اگر از شما صد تن شكيبا باشند، بر دويست تن پيروز گردند».
و عدد سیصد (ثلاث مئة) فقط در ذکر قصۀ اصحاب کهف آمده، و در جای دیگر وارد نشده است، خداوند می فرماید: { وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا}(کهف:25) «و در غارشان سيصد سال درنگ كردند و نه سال نيز بر آن افزودند».
عدد هزار و متشابهات آن فی القرآن الکریم
عدد هزار (ألف) در قرآن ذکر شده است، در سورۀ بقره خداوند می فرماید:{ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ}(بقره:96) «يكي از آنان دوستميدارد؛ كاش هزار سال عمر داده شود».
و از مضاعف عدد هزار، عدد دو هزار (ألفان)، فقط در یک موضع آمده است، و آن هم در سورۀ انفال، که خداوند می فرماید:{ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ}(انفال:66) «و اگر از شما هزار تن باشند، بر دو هزار تن غالب آيند ـ به اذن الله».
و عدد سه هزار(ثلاثة آلاف)، نیز فقط در یک آیه ذکر شده است، و آن هم در سورۀ ال عمران، که می فرماید: { إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ}(آل عمران:124) «آنگاه كه به مؤمنان ميگفتي،آيا شما را كفايت نميكند كه پروردگارتان شما را با سههزار فرشته فرود آمده ياري كند؟».
همچنین عدد پنج هزار (خمسة آلاف) نیز، فقط در یک موضع از قرآن ذکر شده است، و آن هم در سورۀ آل عمران، که می فرماید:{ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ}(آل عمران:125) «همانگاه پروردگارتان شما را با پنجهزار فرشته نشاندار مدد ميرساند».
همچنین در قرآن عدد پنجاه هزار (خمسون ألف) نیز، در این آیه ذکر شده است، { تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ}(معارج:4) «فرشتگان و روح بهسوي او» يعني: بهسوي خداوند بالا ميروند؛ در روزي كه مقدار آن پنجاههزار سال است».
و عدد صد هزار (مئة ألف)، در سورۀ صافات آمده است، که می فرماید:{ وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ}(صافات:147) «و او (یونس) را بهسوي صدهزار نفر يا بيشتر از آن فرستادیم».
همچنین جمع عدد هزار، فقط در یک جا از کلام الله ذکر شده است، و آن هم در سورۀ بقره، که می فرماید: { أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ}(بقره:243) «آيا از» حال «كساني كه هزارانهزار بودند و از بيم مرگ از خانه و كاشانه خودخارج شدند، خبر نيافتي؟».
در نهایت این مقاله بهتر است به اسمهای اعداد که در قرآن ذکر شده است، اشاره ای داشته باشیم، این اسمها در قرآن فقط برای اعداد یک تا چهار ذکر شده است، و بر صیغۀ مَفْعَل وفُعَال آمده است، خداوند در سورۀ نساء می فرماید:{ وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ}(نساء:3) «و اگر ترسيديد كه در حق دختران يتيم به عدل و انصاف رفتار نكنيد، در اين صورت از زناني كه ميپسنديد به نكاح خود درآوريد،دو زن، يا سه زن يا چهار زن».
و در سورۀ سبأ می فرماید: { قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}(سبأ:46) « بگو : من شما را تنها يك نصيحت مي كنم ، و آن اين است كه : خالصانه براي خدا ، دو نفر دو نفر ، و يا يك نفر يك نفر ، برخيزيد».
و در سورۀ فاطر می فرماید: { الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ}(فاطر:1).
سبحان ربك رب العزة عما يصفون وسلام على المرسلين والحمد لله رب العالمين.
IslamQT.Com
سایت جامع تفاسیر اهل سنت وجماعت
======================
|