مهمترين مبادي اسلام
مبدأ توحيد: مردم را بر اساس پرستش و عبادت معبودي واحد جمع مي كند و بر همين مبنا به دعوت اهل كتاب مي پردازد: " قل يا أهل الكتاب تعالوا إلى كلمة سواء بيننا و بينكم ألا نعبد إلا الله "(بگو اي اهل كتاب: به سوي كلمه اي كه همه به آن اعتقاد داريم بياييد و آن اينست كه جز الله را عبادت نكنيم.)
بدون هيچ واسطه اي رابطه مستقيم بين خالق و مخلوق ايجاد مي كند. چنانچه الله تعالي مي فرمايد: " و قال ربكم ادعوني أستجب لكم "(از من بخواهيد تا اجابت نمايم.) و در جاي ديگر مي فرمايد:" فإني قريب أجيب دعوة الداع إذا دعان " (همانا من نزديكم و دعاي درخواست كنندگان را آن هنگام كه مرا مي خوانند اجبت مي نمايم.)
عقل را مخاطب قرار مي دهد. عقل مسئول تكاليف انسان است، خصوصاً در آنچه به امور دنيا و شناخت پروردگار مربوط مي باشد. چنانكه مي فرمايد:" فاعتبروا يا أولي الأبصار "(اي اهل بصيرت عبرت گيريد.) و مي فرمايد:" أفلا تعقلون؟" (آيا نمي انديشيد؟) از رسول الله صلي الله عليه وسلم روايت است كه فرمود: " إنما يرتفع العباد في الدرجات عند ربهم على قدر عقولهم "«به درستي كه عقل هاي بندگان باعث بالا رفتن درجات نزديكي به الله مي شود.»
احاطه شدن عقيده به اخلاق فاضله: الله تعالي مي فرمايد: " و عباد الرحمن الذين يمشون في الأرض هوناً و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً"[فرقان: 63](بندگان رحمان با آرامش و تواضع بر زمين راه مي روند هنگامي كه جاهلان آنان را مورد خطاب قرار مي دهند، مي گويند:سلام.)
در تشريع اسلامي دين و دنيا با هم برابرند. احكام اسلام به هر دو مربوط است و به سوي هر دو دعوت مي كند و اين فرموده قرآن مصداق آن است:" و ابتغ فيما آتاك الله الدار الآخرة و لا تنس نصيبك من الدنيا "[قصص:77](در آنچه خداوند به تو داده است آخرت را در نظر داشته باش اما بهره خويش را از دنيا فراموش مكن.)
مساوات و عدالت در بين همه مردم: خداوند مي فرمايد:" إنا خلقناكم من ذكر و أنثى و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا إن أكرمكم عند الله أتقاكم" [الحجرات:13] (اي مردم ما شما انسانها را از زن و مردي خلق كرديم و شما را در قالب گروهها و شعبه ها قرار داديم تا همديگر را باز شناسيد به راستي كه گرامي ترين شما نزد خداوند پرهيزگارترين شماست. به حقيقت كه الله تعالي بسيار دانا و آگاه است.) و رسول الله صلي الله عليه وسلم خطاب به دخترش مي فرمايد:" أعملي يا فاطمة فإني لا أغني عنك من الله شيئاً "«اي فاطمه از مال من هرچه مي خواهي درخواست كن اما تو را از خدا بي نياز نمي كنم.»
امر به معروف و نهي از منكر. و به طور قطع قانوني است براي تمام جوانب اصلاح بكار مي رود.
شورا يكي از مبادي اسلام است. چنانكه قرآن مي فرمايد: " و شاورهم في الأمر "[آل عمران:159](و در امور با آنها مشورت كن.)
عفو و گذشت: به عنوان يك اصل مهم در زندگي جمعي از آن ياد مي شود و از آن به زندگي مسالمت آميز تعبير مي نمايند.
آزادي در فكر و انديشه: الله تعالي مي فرمايد: " لا إكراه في الدين "(در دين هيچ اجباري نيست.)
همكاري هاي اجتماعي: در همين رابطه خداوند زكات را به عنوان حق فقير بر مال ثروتمند قرار داده است و اين امر به معني تفضيل و برتري ثروتمندان بر فقرا و مستمندان نيست. اين مبادي ما را به عظمت تشريع اسلام و قدرت اركان آن راهنمايي مي كند و نشان مي دهد كه قوانين اسلام در هر زمان و مكاني در بين گروهها و مليتها صلاحيت كافي براي سعادت بشر را دارد و اين اصل ما را رهنمون مي كند كه هرگاه امت اسلامي در تمام شئونات زندگي پذيراي قانون اسلام باشد عظمت و بزرگي و ترقي را نصيب خود نموده است. و امت اسلامي هنگامي ضعيف شد كه از شريعت اسلامي منحرف و راه جمود و تقليد را پيش گرفته و در صدد وضع قوانين متناسب با آرزوها و شهوات خويش برآمده اند و همين مسائل باعث شد آنها از قوانين وضعي و قراردادي بشر سود جويند با اين فرض كه فقه اسلامي تواناي همراهي و هماهنگي با تحولات زمان و پيشرفتي كه تمدن جديد مقتضي آن است را ندارد؛ حال آنكه قانونگذاري اسلامي در صدد حل ريشه اي براي بسياري از جرمها و جناياتي كه انتشار يافته برآمده و حدود را مقرر داشته است كه موجب اتمام آنها در صورت اجراست. كه مي توان به موارد زير اشاره نمود:
قتل نفس
الله تعالي مي فرمايد:(وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً) [النساء:92](هيچ مؤمني را نسزد كه مؤمن ديگري را جز به اشتباه بكشد و هركس مؤمني را به اشتباه كشت، بايد بنده مؤمني را آزاد و به خانواده او خونبها پرداخت نمايد مگر آنكه آنان گذشت كنند. و اگر از گروهي است كه دشمن شمايند و وي مؤمن است بايد بنده مؤمني را آزاد كند. و اگر از گروهي است كه ميان شما و ميان آنان پيماني است بايد به خانواده وي خونبها پرداخت نمايد و بنده مؤمني را آزاد كند.و اگر كس نيافت بايد دو ماه پشت سر هم به عنوان توبه اي از جانب خداوند، روزه بگيرد، و خداوند همواره داناي سنجيده كار است.) و همچنين مي فرمايد:(مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرائيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ) [المائدة:32](و از اين روي بر فرزندان بني اسرائيل مقرر داشتيم كه هركس كسي را جز به قصاص قتل بكشد، چنان است كه گويي همه مردم را كشته باشد. و هركس كسي را زنده بدارد، گويي تمام مردم را زنده داشته است و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار براي آنان آوردند، پس از آن بسياري از ايشان در زمين زياده روي مي كنند.) و رسول الله صلي الله عليه وسلم مي فرمايد: " كل المسلم على المسلم حرام دمه و ماله و عرضه "«جان و مال و ناموس هر مسلماني بر مسلمان ديگر حرام است.» شريعت اسلامي تجاوز به نفس رااز خطرناك ترين جرم ها مي داند؛ زيرا در اسلام مقام انسان بسيار بلند مرتبه مي باشد. الله تعالي مي فرمايد: " و لقد كرمنا بني آدم "(و به راستي ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم.) اسلام بالاترين منزلت را براي انسان قرار داده و كسي كه بر زندگي ديگران به ناحق تعدي نمايد مجازات سختي را در نظر گرفته است. در نظر اسلام كشتن يك نفر به مانند كشتن تمام مردم است، براي همين الله تعالي مجازات قاتل را مانند مجازات كافر قرار داده است(يعني اينكه همانگونه كه كافر كشته مي شود، مجازات قاتل نيز اين است كه كشته شود). و با اين حكم عادل، شريعت اسلام قصاص را وسيله اي براي جلوگيري از دشمني قرار داده است.
در نزد اسلام خون كسي بر ديگري برتري ندارد. اسلام از حاكم مسلمانان كه يكي از زيردستانش را به عمد به قتل رساند،را قصاص مي كند. زيرا اسلام به قاتل به اين اعتبار نگاه مي كند كه او با انجام دادن آن كار بسيار زشت حيات را از مقتول گرفته، كودكانش را يتيم نموده و همسرش را بيوه كرده است. و حرمت مجتمع را كه او را مكلف كرده بود به آن خدمت كند شكسته است و همچنين او به احساسات جامعه تعدي نموده و از قوانين و شيوه آن خارج گشته است. قرآن اولين جنايت قتل تاريخ بشري را براي ما بيان مي كند كه در آن قابيل پسر آدم عليه السلام هابيل را از روي ظلم و دشمني كشت. جريان از اين قرار بود كه آدم به فرزندانش امر نمود با خواهراني كه با آنها متولد نشده اند ازدواج كنند. دختري كه با قابيل متولد گشته، زيباتر از دختري بود كه با هابيل متولد شده بود؛ پس او از اين كار خودداري نمود و اصرار داشت (خواهري كه با او متولد شده بود) با او ازدواج كند. هابيل آزمايشي را كه وحي آسماني بود و پدرش به او امر نموده بود را پذيرفت(تا هركه در اين آزمايش موفق گردد با آن دختري كه مي خواهد ازدواج نمايد). قرار گذاشتند كه الله بين آنها داور باشد. از قربانيهايي كه به الله تقديم كردند الله تعالي قرباني هابيل را قبول و آنچه را كه از آن قابيل بود را رد نمود. قابيل خشمگين گشت و به حكم الله راضي نشد، و بر دشمنيش پافشاري نمود و مي خواست برادرش را بكشد پس او را كشت.
تمام آنچه كه بين دو برادر از نزاع و دشمني جاري شد چيزي جز شري از شرارتهاي حسادت نبود كه در وجود قابيل آن بيماري سست و ضعيف بزرگ شد و آن جنايت بسيار بزرگ كه قتل باشد را در پي داشت. قلب آدم از اين عمل اندوهگين گشت و روزهاي واپسين را در درد و رنج سپري كرد و صبر نمود تا اينكه الله تعالي در عوض آن شيث را كه روشني چشمانش بود به او عطا نمود. و او را آماده جانشيني بعد از خودش كرد.
هنگامي كه بزرگ و قوي و نيرومند شد پدرش به او امر نمود تا با قتل قابيل در عوض كشتن برادرش معامله به مثل كند. شيث، قابيل را كه گريزنده و فراري شده بود، تعقيب نمود و او را به سوي مرگ سوق داد و حق را بر او جاري نمود. الله تعالي مي فرمايد:" و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطاناً "(و هركس مظلوم كشته شود به سرپرست وي قدرتي داده ايم.)
از نشانه هاي عدالت اسلام اين است كه مجازات قاتل، كشته شدنش است؛ زيرا آن كيفر از طرف عادلي كه بدون بي بيهودگي و بدون نرمي و بدون بحث در مورد انگيزه قتل، آن را قرار داده است. و حتي كساني كه خودكشي مي كنند براي آنان نيز در روز قيامت عذاب خواركننده اي فراهم شده است؛ چون آنها از رحمت خداوند نااميد شده اند در حاليكه تنها كافران از رحمت الله نااميد مي شوند.
IslamQT.Com
اسلام-قرآن و تفسیر
============
نوشته: استاد محمد اسماعيل ابراهيم
|