مثالی واضح از جمع بین آیۀ قرآن و حدیث نبوی
کسانی هستند که میگویند هر حدیثی با آیهای از قرآن تعارض داشته باشد، این حدیث مردود است هر چند که این حدیث دارای درجة صحیح باشد و بعنوان مثال این حدیث را میآورند که میفرماید : «ان المیت لیعذب ببکاء اهله علیه» یعنی : شخص مرده بر اثر گریة اهلش بر او تعذیب میشود.
و در رد این حدیث به فرمودة عائشه (رضی الله عنها) دلیل میآورند که ایشان نیز این حدیث را به این آیه رد کرده :
(وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى) (فاطر / 18)
«هیچ کسی بر گناه دیگران محاسبه نمیشود، سؤال این است که چگونه گفتة اینها رد میشود».
رد این حدیث از جمله مشکلات رد حدیث به قرآن است و این دلیل است بر انحراف این خط مشی، اما پاسخ دربارة این حدیث و خصوصاً کسانی که به حدیث عائشه دلیل میآورند این است، اول از ناحیة حدیثی، که قطعاً از ناحیة حدیثی هیچ راهی برای رد این حدیث وجود ندارد، به دو سبب : اول اینکه این حدیث با سند صحیح از ابن عمر (رض) روایت شده است.
دوم اینکه ابن عمر در روایت این حدیث تنها نیست، بلکه عمر بن خطاب هم تابع او است، و عمر بن خطاب و پسرش هم در این روایت تنها نیستند و قطعاً مغیرة بن شعبه هم تابع آنها است، و حالا به یاد میآورم که روایت این حدیث از هر سه نفر در صحیح مسلم و بخاری آمده است، و چنانچه کسی به تحقیق ویژهای دربارة این حدیث بپردازد، راههای دیگری برای روایت این حدیث خواهد یافت، و هر سه حدیث سند صحیح دارند و به مجرد ادعای تعارض آن با قرآن نمیتوان آن را رد کرد.
دوم اگر از ناحیة تفسیری حدیث را بررسی کنیم، علما این حدیث را به دو صورت تفسیر کردهاند.
صورت اول از تفسیر علما برای این حدیث این است که این حدیث منطبق بر مردهایست که در قید حیاتش میدانست بعد از مرگش اهل و عیالش مرتکب خلافات شرعی میشوند ولی آنها را نصیحت نکند و وصیت نکند که برایش گریه نکنند چون گریه موجب عذاب او خواهد بود.
و «ال» تعریف در لفظ «المیت» در این حدیث برای استغراق و شمول نیست یعنی معنی حدیث این نیست که تمام مردهها بر اثر گریة اهل و عیالشان معذب میشوند. و «ال» برای تعریف عهد است یعنی مردهای که آنها را نصیحت نکرده که بعد از وفاتش مرتکب خلافات شرعی نشوند ولی کسی که به این نصیحت واجب و آن وصیت شرعی اقدام نموده باشد که بر او نیاحت نکنند و خصوصاً منکرهایی را که در این زمان انجام میدهند چنین افرادی با گریة اهل خود معذب نیستند و اگر وظیفه را انجام ندادند اذیت میشوند، این تفصیل و شرحی است که باید از تفسیر اول بفهمیم که از علمای معروف و مشهوری همچون نووی (رح) و غیره نقل شده است و با این توضیح روشن شد که این حدیث با آیة «ولا تزر وازرة وزر اخری» هیچ تعارضی ندارد، در صورتی که «ال» تعریف در «المیت» معنی استغراق و شمول میداد یعنی هر مردهای تعذیب میشود، در آن موقع معنی حدیث مشکل شده و با آیة کریمه معارض میبود اما با معنایی که ذکرشد هیچ تعارض و اشکالی ندارد، چون کسی که معذب است تنها بر اثر قیام نکردن به وظیفه نصیحت و وصیت است. این صورت اول از تفسیر حدیث بود که تعارض را برطرف میسازد، اما صورت دوم از تفسیر حدیث!
مطلب دوم را شیخ ابو العباس (رحمه الله) در بعضی از تالیفاتش ذکر کرده است که عذاب در اینجا منظور عذاب در قبر نیست یا عذاب آخرت نیست، بلکه معنی غم و اندوه است، یعنی مرده وقتی که بشنود اهلش بر او گریه کنند، متاسف و غمگین میشود، شیخ ابو العباس این را گفته است و در صورتی که این صحیح باشد شبهه را بر طرف میکند، اما این تفسیر با دو حقیقت تعارض دارد و لذا جز بر تفسیر اول نمیتوانیم اعتماد کنیم.
حقیقت اول : که در حدیث مغیرة بن شعبه که قبلاً به آن اشاره شد «زیاده» ای است که بیانگر آن است که عذاب در حدیث بمعنی غم و اندوه نیست بلکه بمعنی عذابی است که از کلمة عذاب متبادر است یعنی عذاب در آتش، مگر خداوند تبارک و تعالی او را مورد عفو و بخشش قرار دهد چنانچه به صراحت در این آیه آمده است : «ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء» یعنی : قطعاً خداوند گناه شرک را نمی بخشد و از هر گناه دیگری بجز شرک از هر کسی که بخواهد، میگذرد. بنابراین روایت مغیره که میفرماید : «ان المیت لیعذب ببکاء اهله یوم القیامه» با صراحت میگوید مرده به سبب گریه و نیاحت اهلش روز قیامت تعذیب میشود و این عذاب در قبر نیست، و این همان عذابی است که ابو العباس آن را به آزار و اندوه تفسیر کرده است.
حقیقت دیگر این است که شخص مرده از آنچه اطرافش میگذرد بیآگاه است – فرقی نمیکند خوب باشد یا بد – چنانچه ادلۀ کتاب و سنت بیانگر این است، مگر در بعضی مناسبات که ذکر آن در برخی احادیث آمده است، یا مثل قاعدهای برای هر مردهای یا برای برخی از مردهها آنجا که خداوند بعضی چیزها را به آنها میشنواند که از آنها ناراحت میشود، دربارة حقیقت اول که گفتیم عذاب مذکور در حدیث به معنی غم و غصه نیست حدیثی است که بخاری در صحیح خود روایت کرده به روایت انس بن مالکt گفت : «قال رسول الله(صلی الله علیه وسلم) ان العبد اذا وضع فی قبره و تولی عنه اصحابه – حتی اذا سمع قرع نعالهم – اتاه ملکان» یعنی : هر گاه مرده در قبرش قرار گرفت و اطرافیانش او را تنها گذاشتند – بطوریکه حتی صدای پای ایشان را میشنود – دو فرشته نزد او میآیند، در این حدیث با شنیدن ویژهای در هنگام دفن مرده اثبات شده است و وقتی مردم از دفن و خاکسپاری مرده بر میگردند، یعنی وقتی که ملائکه او را نشاندند روحش باز میگردد و در این حالت صدای پای همراهانش را احساس میکند، بنابراین معنی حدیث این نیست که این مرده و تمام مردگان برای همیشه تا روز قیامت هر گاه عابر و رهگذری کنارش رد شد روح به جسمش بازگردد و صدای پای آنها را بشنود! خیر، این تنها وضعیت خاص و شنیدن ویژهای است ,چون در آن حال روح مرده بر میگردد، در این موقع اگر تفسیر ابوالعباس را بپذیریم دایره احساس مرده را به آنچه در اطرافش میگذرد گسترش دادهایم چه قبل از قرار گرفتن در قبرش و چه بعد از دفن، و معنی آن این است که گریه زندگان را بر خود میشنود و این نیازمند نص (کتاب یا سنت) است و چنین نصی اولا وجود ندارد، دوم اینکه برخی از نصوص کتاب و سنت بیانگر آن است که مردگان نمیتوانند بشنوند و این بحثی طولانی است اما در این باره تنها یک حدیث را ذکر میکنم و به پاسخ این سؤال خاتمه میدهم، و این حدیث فرمودة رسول الله(صلی الله علیه وسلم) است که میفرماید : «ان لله ملائکة سیاحین فی الارض یبلغون عن امتی السلام» یعنی : خداوند ملائکههایی در روی زمین دارد که در زمین میگردند و سلام امتم را به من میرسانند.
«سیاحین» یعنی در اطراف مجالس دور میزنند؛ هر گاه مسلمانی بر پیامبر(صلی الله علیه وسلم) صلوات میفرستد، در آنجا ملائکه موکل این سلام را از آن مسلمان به پیامبر(صلی الله علیه وسلم) میرسانند، پس اگر مردهها میشنوند از همه برتر و مستحقتر برای شنیدن پیامبر ما است چون خداوند به او ویژگیها و خصایصی بخشیده که بر تمام پیامبران و مرسلین و جهانیان فضیلت و برتری دارد، اگر یکی از مردگان توانایی شنیدن داشت آن یک نفر پیامبر(صلی الله علیه وسلم) میبود، واگر رسول الله(صلی الله علیه وسلم) چیزی میشنید حتماً صلوات امتش را میشنید.
و از اینجا خطا – بلکه گمراهی – کسانی را میفهمید که تقاضا و طلب فریادرسی را نه تنها از پیامبر(صلی الله علیه وسلم) بلکه از کسانی پایینتر از او میکنند، چون اگر از پیامبر تقاضای کمک و مدد و فریادرسی کنند صدایشان را نمیشنود چنانچه قرآن به صراحت میفرماید :
(إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ)
(اعراف / 194)
«همانا کسانی را که میخوانید غیر از خدا، بندگانی مثل شما هستند».
و میفرماید :
(إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ) (فاطر / 14)
«اگر شما آنان را فراخوانید آنان فراخواندن شما را نمیشنوند» بنابراین مردگان بعد از مرگ نمیشنوند، مگر آنچه در قضیهای خاص چنانچه قبلاً ذکر کردم، در نصوص کتاب و سنت دربارة شنیدن صدای پای مردم آمده است، با این توضیح این مسئله را خاتمه می دهیم.
IslamQT.Com
اسلام-قرآن و تفسیر
============
برگرفته شده از کتاب: چگونه باید قرآن را تفسیر کنیم؟
تألیف : محمد نوح نجاتی
|