تشريح الفاظ قرآن
بهترين روش تشريح الفاظ قرآن توسط خود قرآن است، و بعد از آن سنت پيامبر - صلى الله عليه وسلم - ، و سپس اقوال صحابه و تابعين، و چون قرآن مجيد به زبان عربي است مسلماً در تشريح آن نيازي مبرمي به لغت عرب دارد، البته با اهميت بسزاي زبان عربي باز اين امر هم قابل توجه است که در قرآن اصطلاحاتي نيز وجود دارد، که تنها از خود قرآن و سنت درک و فهميده ميشوند. مثلاً: در سوره فاتحه لفظ: { الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ } آمده است که معناي لغوي آن راه راست است، ولي اينکه مراد قرآن از راه راست چه راهي است؟
در آيه تشريح آن آمده است که:
{ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ } ... (الفاتحه / 7)
"راه کساني که بر آنان انعام نمود".
و انعام بر چه اشخاصي شد؟ خود قرآن در جاي ديگر آن را تشريح مينمايد که:
{ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ } ... (نساء / 69)
"و کسي که خدا و پيامبر - صلى الله عليه وسلم - را اطاعت کند همنشين کساني خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان اتمام کرده از پيامبران و صديقان و شهدا و صالحان و آنها رفيقهاي خوبي هستند".
پس از اين روشن گرديد که مراد از صراط مستقيم، راه انبيا، صديقان، شهدا و صالحان است.
همچنين در آخر سورة آل عمران آمده است که خلقت زمين و آسمان و گردش شب و روز نشانههايي براي خردمندان ميباشند، در اين بحث قرآن مجيد کلمة: { أُولُو الْأَلْبَابِ } را براي عاقلان بکار برده است، و اينکه مراد قرآن از { أُولُو الْأَلْبَابِ } چه کساني هستند؟
خود قرآن بيان ميکند که { أُولُو الْأَلْبَابِ } کساني هستند که در حالت ايستاده و يا نشسته در هر حال خداوند متعال را ياد ميکنند. در قرآن مجيد به نسبت عبادات، کلمات صلاة، زکات، صوم و حج بکار رفته است که صلاة در لغت به معناي دعا، و زکات به معناي رشد و نمو، و صوم به معناي قصد است. و روشن است که معناي اين الفاظ مراد قرآن نميباشد، بلکه مفهوم خاصي است که آن را سنت بيان ميکند و اگر اين تشريح را نپذيريم و تنها لغت را مدنظرمان قرار دهيم معني اين است که عبادت حقيقتي ندارند.
و بر اين اساس حافظ ابن قيم رحمه الله ميفرمايد: قرآن مجيد از خود اسلوب مخصوصي دارد و داراي معاني متعددي است که تفسير کردن قرآن بدون آگاهي به آن اسلوب جايز نيست.
مشکل اساسي که در عصر حاضر با آن مواجه هستيم اين است که برخي با خواندن چند کتاب عربي خود را محقق و اهل استنباط و استناد در مباحث قرآني ميدانند و اين عمل جرأتي غير اصولي و اقدامي غير مسئولانه است.
حضرت شيخ الاسلام ابن تيميه رحمه الله در رساله "اصول تفسير، ص 76" در بحث اشتباهات تفسيري نوشته اند: گروه دوم آنان که قرآن را فقط به اعتبار لغت عربي تفسير ميکنند بدون در نظر گرفتن ارادۀ نازل کنندة قرآن و کسي که قرآن بر او نازل شد و يا اشخاصي که اولين مخاطب قرآن بوده اند.
علامه قرطبي (م 676 هق) در تفسير "الجامع لأحکام القرآن" ميفرمايد: کسي که بدون بکارگيري سماع و نقل فقط با ادبيات عربي قرآن مجيد را تفسير ميکند با اشتباهاي زيادي مواجه گشته و مرتکب تفسير به رأي ميشود، در تفسير و تشريح الفاظ قرآني، تشريحات و توضيحات حضرت محمد - صلى الله عليه وسلم - لازم و ضروري است و اگر نه، نتيجه بسيار خطرناک است. در اين مورد کلام حضرت علامه انورشاه کشميري رحمه الله بسيار مناسب است که ميفرمايد: قرآن مجيد در معني مفردات، آن کلمهاي را انتخاب کرده که کاملاً مطابق با معناي حقيقي و عرف باشد که انسان و جن از آوردن چنين تعبيري ناتوانند، مثلاً کلمه توفي در فرهنگ جاهليت بر مرگ اطلاق نميشود؛ زيرا به اعتقاد آنان، مرگ يعني فناي و نابودي روح و جسم، توفي يعني وصول و تحويل، و مرگ وصول و تحويل نيست، ولي قرآن مجيد کلمه توفي را بر مرگ اطلاق نموده و اين مطلب را ثابت کرده که مرگ وصول و رسيدن به حق است نه فناي محض، پس با اطلاق يک لفظ حقيقت مرگ را بيان کرد. و بسا اوقات اين لفظ توفي به معناي وصول جسم و روح نيز اطلاق ميگردد .
خلاصه اينکه از بيانات حضرت علامه انورشاه رحمه الله چنين ثابت ميشود که قرآن مجيد در کاربرد لفظي نسبت به موقعيت آن و اداي مطلب اهميت خاصي را در نظر داشته و گاهي با استفاده از يک لفظ يک مسئله بيان ميشود. بنابراين، تعيين و تشريح الفاظ قرآن مجيد بايد با احتياط کامل انجام شود.
تعيين مفهوم قرآن مجيد
در تعيين مفهوم آيات قرآن مجيد بايد اين اصول رعايت شود که آيات قرآني با قرآن، سنت و يا اقوال صحابه و تابعين تشريح و تعيين شوند، بهترين شيوة تفسير قرآن عبارت است از: تفسير قرآن با خود قرآن؛ زيرا قرآن مجيد اگر مطلبي را در يک جا مجمل آورده در جاي ديگر آن را مفصلاً بيان کرده است و اگر جايي مختصر است در محلي ديگر به تفصيل بحث شده است.
اگر شما با اين روش به هدف نرسيديد آنگاه به احاديث پيامبر گرامي - صلى الله عليه وسلم - مراجعه نماييد که قرآن مجيد را تشريح و تفسير ميکند چنانکه امام ابوعبدالله محمد بن ادريس شافعي رحمه الله فرموده است: هر حکم و دستور پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - از قرآن مجيد اخذ شده است .
آيات قرآن مجيد متشابه اند و يکديگر را تصديق و تأييد ميکنند، چنانکه خداوند متعال ميفرمايد:
{ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ } ... (زمر / 23)
"خداوند بهترين سخن را نازل کرده، کتابي که آياتش همانند يکديگر است آياتي مکرر دارد".
حضرت شاه ولي الله رحمه الله اين مطلب را چنين بيان نموده است که آيات قرآن متشابهاند بعض آن مصدق است و آن حضرت - صلى الله عليه وسلم - مبين قرآن عظيم است .
بنابراين، بايد از هر آيه قرآن مجيد منظوري را مراد گرفت که توسط آيه ديگري و يا سنت تأييد ميشود و اگر اين اصول رعايت نشود در هر لحظه امکان اشتباه و لغزش وجود دارد.
مثلاً در قرآن مجيد دربارة يهود رسوايي و ذلت پيشگويي شده است که:
{ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ } (بقره / 61)
"مهر ذلت و نياز بر آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدايي شدند".
ولي آنگاه که دولت اسرائيل تشکيل شد و يهودي ها صاحب يک کشور مستقل شدند سؤالات متعددي مطرح شد که قرآن مجيد درباره يهود رسوايي و خواري و ذلت را پيشگويي کرده پس چگونه يهود صاحب اقتدار و منزلت شدهاند؟
حال آنکه اين مطلب در سورة آل عمران تفصيلاً بيان شده است که ميفرمايد:
{ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ } ... (آلعمران / 112)
"هر جا يافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است مگر با ارتباط به خدا يا ارتباط با مردم".
در آيه کاملاً واضح شده که يهود با دو روش از اين ذلت و خواري نجات پيدا ميکنند: 1- اسلام، 2- پذيرفتن قيادت و رهبري شخص ديگري را، يعني بدون ياري ديگران به عزت و اقتدار نميرسند و الان تشکيل حکومت اسرائيل مرهون يهود نيست، بلکه اين نتيجة مکاريهاي انگليس (و آمريکا) است که همگان ميدانند.
پس با تشريح آيه سورة آل عمران ديگر آيه سورة بقره نياز به بحث ندارد، و نيز از آيه 69 سوره مائده که ميفرمايد:
{ إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا } ... (مائده / 69)
"آنها که ايمان آوردهاند، يهود، صائبان و مسيحيان، هرگاه به خداوند يگانه و روز جزا، ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند نه ترس مر آنهاست و نه غمگين خواهند شد".
چنين شبهه ايجاد ميشود که براي نجات تنها ايمان به ذات الله تعالي کافي است و به انبيا و فرشتگان و کتابهاي آسماني ايمان آوردن لازم و ضروري نيست چون در آيه مذکور فقط ايمان به الله تعالي و روز آخرت ذکر شده است، و اين نتيجهگيري غلط زماني ثابت ميشود که براي تشريح آية مذکور به آيات ديگر قرآن مجيد در اين مورد مراجعه شود؛ زيرا که قرآن مجيد ايمان نياوردن به رسولان را کفر دانسته است و ميفرمايد:
{ إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا (150) أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ } (نساء / 150-151)
"کساني که خدا و پيامبران را انکار ميکنند و ميخواهند ميان خدا و پيامبرانش تفريق قايل شوند و ميگويند (به بعضي ايمان ميآوريم و بعضي را انکار ميکنيم) و ميخواهند در ميان اين دو، راهي براي خود انتخاب کنند".
با بيان صريح اين آيه چگونه ميتوان به استناد آيه سورة مبارکه مائده ايمان به رسالت و غيره را ضروري ندانست، بلکه معني مورد نظر چنين است که آية سورة مائده مجمل است و در بحث اجمالي فقط ايمان به ذات الله و روز آخرت ذکر شد ولي در موضع بيان تفصيلي ايمان تمام مواردي ايماني را اظهار و اثبات نمود، چنانکه در سورة تغابن هر دو مثال به اجمال و تفصيل آمدهاند که ميفرمايد:
{ فَآَمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (8) يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ } ... (تغابن / 8-9)
"به خدا و رسول او و نوري که نازل کردهايم ايمان بياوريد، و بدانيد خدا به آنچه انجام ميدهيد آگاه است، روزي که شما را براي روز اجتماع گردآوري ميکند آن روز روز تغابن است".
در اين آيه حکم ايمان به الله، رسول، قرآن و قيامت شده است ولي بعد اين حکم چون به طرف مجموعة مذکور اجمالاً دستور ميدهد، ميفرمايد:
{ مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا } ... (مائده / 69) (1)
"هر كس كه به خداوند و روز قيامت ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد".
اين دو مثالاند که از آنها ثابت ميشود براي تشريع و تأويل آيات قرآن به آيات ديگر مراجعه و توجه کردن چه اهميت بسزايي دارد؟
و نيز اين مطلب ثابت گرديد که براي تعيين مفهوم آيات قرآني تنها دانستن زبان عربي کافي نيست بلکه نياز به درک و فهم عميق مسايل وجود دارد. بنابراين، ادعاي هر مدعي فهم قرآن مجيد پذيرفته نميشود و به کساني که قصد استفاده از قرآن مجيد را به کمک ترجمه دارند عرض ميشود که بايد ترجمه قرآن به سرپرستي يکي از کارشناسان محقق قرآن و يا به کمک حاشيه و تفسير معتبري مورد مطالعه قرار گيرد و اگر نه مطالعه ترجمه محض از ضرر و زيان خالي نيست، چون در ترجمه بحثي از ناسخ، منسوخ، مجمل، مفصل، مطلق، مقيد و شأن نزول آيات و غيره نشده است و بدون آگاهي به مطالب مذکور به هدف رسيدن غيرممکن و محال است.
IslamQT.Com
اسلام-قرآن و تفسیر
============
برگرفته شده از کتاب: راهنمای علم تفسیر
تألیف : مولانا محمد اویس نگرامی (رحمهالله)
مترجم : عبدالرحیم هاشم زهی
|