اسراری از علم بیان در مثال های قرآن (مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ) (2)
الف: تعریف عنکبوت، و دیدگاه علما لغت در بارۀ این لفظ:
در کلمه ی (عنکبوت) دو حرف (و) و (ت) مانند طاغوت و طالوت زائد هستند، یعنی اصل آن : عنکب بر وزن (فعلل) (رباعی مجرد) و نون آن از حروف اصلی است بعضی نیز (ل) آن را زاید و فعل را بر وزن (فنعل) می دانند که بر این اساس اصل فعل (عکب) به خاطر سرعت در حرکت به هنگام حمله برای شکار مگس یا به خاطر سرعت این جانور در هنگام حرکت اسم عنکبوت بر آن گذاشته اند.
سیبویه(امام نحو) (رحمه الله) هر دو قول فوق را بیان کرده امّا قول اوّل مشهور تر است. عنکب مذکر و جمع آن عناکب و عناکیب و مؤنث آن (عنکبة) و جمع مونثش (عنکبات) است امّا جمع کلمه ی عنکبوت، عنکبوتات است.
عنکبوت حشره ای کوچک است که هشت پا دارد و تارهایی شبیه ابریشم می تند که بیشترین شهرت عنکبوت به خاطر تنیدن تارهایی است که به عنوان دام می تند و حشرات را برای خوردن با آن شکار می کند. و حتی بزرگترین حشرات نیز از خطرات دام آنها در امان نیستند.
تمام عنکبوت ها دندان دارند که اکثراً دارای غده های سمی نیز می باشند؛ که عنکبوت ها این دندان ها و غده ها را برای صید و خوردن حشرات به کار می برند؛ نیش عنکبوت می تواند حشرات و جانوران کوچک را از پای درآورد امّا انواع کمی از آنها قادر به ضرر رساندن به انسان هستند زیرا عنکبوت ها معمولا انسان را نیش نمی زنند، مگر اینکه شدیداً تحریک شوند.
بسیاری از مردم عنکبوت ها را از تیره ی حشرات می دانند امّا دانشمندان آنها را جزو تیره ای خاص به همین نام یعنی عنکبوتیان نامگذاری و طبقه بندی کرده اند که تفاوتهایی با سایر حشرات دارند، از جمله این تفاوتها این است که عنکبوتیان هشت پا دارند، در حالی که حشراتی مانند زنبور، مورچه و سوسک دارای شش پا هستند. به علاوه اکثر حشرات بال و شاخک هایی رادارمانند دارند، که در عنکبوتیان وجود ندارد.
عنکبوتیان ، شامل انواع عقرب ، دروگر ، شپش و کنه نیز می شوند.
واژه ی عنکبوت بر مفرد و جمع و مذکر و مونث نیز اطلاق می شود. امّا غالباً برای مونث به کار می رود. در کتاب (حياة الحيوان الكبرى) نوشته ی الدُّمَيْني چنین آمده است:" عنکبوت جانور کوچکی است که در هوا تار می تند، جمع آن عناکب است، مذکر آن عنکب و کنیه اش أبو خيثمة، وأبو قشعم و کنیه ی مونث آن ام قشعم و بر وزن فعللوت آمده است که دارای پاهای کوتاه و چشمانی بزرگ است، که هر کدام از آنها هشت پا و شش چشم دارد و هنگامی که می خواهد مگسی را شکار کند، به زمین می چسپد و اعضای خود را بی حرکت نگاه می دارد و تکان نمی خورد، سپس خود را جمع کرده ناگهان به طرف مگس می جهد و آن را می قاپد."
به این نوع عنکبوت (ليثُ عفرين: شیر بیشه) می گویند که جاحظ در کتاب الحیوان خود درباره اش چنین می گوید: «گونه ای از عنکبوتهاست که مانند شیر، مگس شکار می کند (در عربی به شیر لیث می گویند)، که شش چشم دارد و وقتی مگسی را می بیند خود را به زمین چسپانده ، بی حرکت می شود و وقتی بالا می پرد شکار خود را گرفته است و امانش نمی دهد.»
در لسان العرب تالیف ابن منظور چنین آمده است: « عنکبوت جانور کوچک معروفی است، که در هوا و بر سر در چاهها تارهای درهم تنیده و نرمی می تند شاید همین مورد است که در شعری که ابوالنجم گفته آمده باشد که : ممَّا يُسَدِّي العنكبوت، إذ خلا » ابو حاتم در توضیح این شعر گفته است که: ( فکر می کنم منظور از عبارت اذ خلا ، اذ خلا المکان و الموضع باشد. یعنی مرجع ضمیر در فعل خلا، کلمه ی عنکبوت نیست پس آنگونه که بعضی پنداشته اند، دلیلی بر مذکر بودن واژه ی عنکبوت در آن وجود ندارد.
یعنی در (كأن نسج العنكبوت المُرْمِلِ) گویا منظور بافته ی نازک عنکبوت بوده است، و چون تنها مراد همان بافته بوده، فعل آن را به صورت مذکر آورده است و به خاطر مجاورت و نزدیکی به واژه ی عنکبوت مجرور آمده است یعنی واژه ی مرمل به این دلیل مذکر آمده است که صفت کلمه ی (نسج) می باشد، و اگر صفت کلمه ی عنکبوت می بود می بایست به صورت مونث بیاید)
امام فراء رحمه الله فرموده: کلمه ی عنکبوت واژه ای است مونث، که بعضی از اعراب آن را به طور مذکر نیز به کار می برند، سپس این شعر را ذکر کرده است که :
(على هطَّالهم منهم بيوت *** كأن العنكبوت هو ابتناها)
( برروی کوههایشان خانه هایی وجود دارد که گویی عنکبوت آنها را ساخته است.)
سپس فرموده: البته کلمه ی عنکبوت بیشتر به صورت مونث به کار رفته و جمع آن عنكبوتات، وعناكب، وعناكيب است. و واژه ی(هطَّالهم) به معنای (جبالهم) است
از جمله ی استعمال این واژه به صورت جمع می توان این سروده ی (الطِّرِمَّاح) را ذکر کرد که:
ولو أن أمَّ العنكبوت بنت لهم مِظَلَّلتها يوم الندى لأكَنَّتِ
همچنین این واژه در شعر هجوی فرزدق برای جریر به صورت مونث به کار رفته است:
ضربت عليك العنكبوت بنسجها *** وقضى عليك به الكتاب المُنزَل
مراد از مصرع اوّل بیت این است که (خانه و پایگاه جریر در میان عرب از نظر ناپایداری مانند تار عنکبوت است)
مراد از مصرع دوم نیز این آیه ی شریفه می باشد:( وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ)
ابوالبرکات الانباری در کتابش ( البلغة في الفرق بين المؤنث والمذكر ) می گوید:« العنكبوت مؤنثة. وقد يجوز فيها التذكير »: «عنکبوت واژه ای مونث است که گاهی مذکر آوردن آن نیز مجاز است.» اگر این گفته ی او: « وقد يجوز فيها التذكير » و سخن ابن منظور را که گفته « وربما ذكِّرت في الشعر: شاید گاهی در شعر مذکر نیز بیاید. » ملاحظه کنید در می یابید که همه دلایل بر این هستند که کلمه ی عنکبوت در ادبیات عرب غالباً به صورت مونث به کار رفته است، و استعمال آن به صورت مذکر کم و مختص شعر است پس بنابر این، کاربرد آن به این صورت نادر بوده و قاعده ای بر آن مترتب نخواهد بود.
دلیل دیگری بر مونث بودن این واژه کاربرد آن در زبان عامیانه به صورت عنکبوتة ، یعنی همانند نملة، ونحلة است . صلاح الدين الصفدي در کتاب خود( تصحيح التصحيف وتحرير التحريف ) می گوید: مردم می گویند: (عنكبوتة) در حالی که درست این واژه همان عنکبوت است و سپس آیه ی مذکور را برای صحت سخن خود، دلیل می آورد.
پس ثابت شد که لفظ عنکبوت در آیه ی ﴿ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً ﴾، مؤنث بوده و شامل اقوالی که آن را مذکر دانسته اند، نمی باشد.
جای تعجب دارد که بعضی ، مونث دانستن این واژه را مورد طعن قرار داده و گفته اند: «شاید طرفداران این قول فراموش کرده اند که عنکبوت مؤنث مجازی است و جایی که فعل بعد از آن (عنکبوت که فاعل جمله است) آمده و فاعل ضمیر مستتر است، در نتیجه طبق قواعد زبان عربی چاره ای جز مونث آوردن فعل وجود ندارد، حال عنکبوت چه مونث باشد و چه مذکر »
که البته این سخن باطل و نادرست است زیرا امکان ندارد که لفظ عنکبوت مؤنث مجازی بوده و برای مذکر به کار رفته باشد، از طرفی اگر عنکبوت برای مذکر به کار می رفت می بایست خداوند می فرمود: { كمثل العنكبوت اتخذ بيتًا } یعنی فعل آن می بایست مذکر بیاید نه مونث، همانگونه که در این آیه هم چنین آمده است: ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ ﴾[البقرة:249] یعنی فعل (قال) مذکر آمده است زیرا فاعل آن طالوت است.
ب - مراد از ﴿ اتَّخَذَتْ بَيْتاً ﴾
ظاهر مراد از این فرموده الله تعالی ﴿ اتَّخَذَتْ بَيْتاً ﴾ ، نوعی از عنکبوت است که خانه خود را در هوا می بافد تا با آن حشرات را شکار کند یعنی جمله ی بعد از عنکبوت صفت آن است و این قول بهتر و درست تر از قول کسانی است که آن را یک جمله ی حالیه می دانند زیرا حالیه دانستن آن بدون مقدر دانستن (قد) قبل از جمله درست نخواهد بود. یعنی به این صورت : (كمثل العنكبوت قد اتخذت بيتًا) که چنین چیزی مخالف با نظم موجود در قرآن است.
الله فرمود: ﴿ اتَّخَذَتْ بَيْتاً ﴾ و آنگونه که مقتضای ظاهر لفظ است، نفرمود:{ بنت بيتًا} یا { نسجت بيتًا } و دلیل این کار آن است که فعل ﴿ اتَّخَذَ ﴾را تنها برای چیزهای برگزیده و دوست داشتنی به کار می برند، همانگونه که در آیه ای دیگر حق تعالی در باره ی ابراهیم علیه السلام می فرمایند: ﴿ وَاتَّخَذَ اللّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً ﴾(و خدا ابراهيم را دوست گرفت)[النساء:125]. در آیه ای دیگر فرمود: :﴿ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً ﴾(و] مىگويد اى كاش با پيامبر راهى برمىگرفتم)[الفرقان:27]، پس بنابراین اتخاذ به معنای برگزیدن و گلچین کردن و از باب افتعال و از ماده ی اخذ است پس اگر کسی بگوید: ( اتخذت كذا ) یعنی اینکه در واقع گفته: (اصطفيته لنفسي، واخترته لها)( ان چیز را برای خود انتخاب کرده و بر گزیدم) .
اصل فعل اتخذ (تخذ) و حرف (ت) اصلی است نه زائد، به جای هیچ حرف دیگری نیز نیامده است، مانند این آیه ی شریفه : ﴿ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا ﴾[الكهف:77] که مصدر آن نیز اتّخاذ می باشد، مانند (اتّباع) که مصدر{اتّبع} از ریشه ی {تبع} است و قول جوهری و دیگرانی که آن را از باب افتعل و ریشه ی (أخذ} دانسته اند نظری است نادرست که دلیلی برای آن ندارند. درستی این گفته از آنجا مشخص می شود که فرق زیادی بین اتّخاذ و أخذ هم در معنا و هم در کاربرد وجود دارد، به این صورت که أخذ به معنای حایز شدن و به دست آوردن چیزی (با خوشی یا به زور) است. مانند این آیه ها: :﴿ مَعَاذَ اللّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلاَّ مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ ﴾(گفت پناه به خدا كه جز آن كس را كه كالاى خود را نزد وى يافتهايم بازداشت كنيم زيرا در آن صورت قطعا ستمكار خواهيم بود) [يوسف:79] ﴿ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ ﴾(...نه خوابى سبك او را فرو مىگيرد و نه خوابى گران)[البقرة:255].
أخذ به معنای عذاب دادن و مجازات کردن نیز آمده: :﴿ وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِيَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ ﴾(اين گونه بود [به قهر] گرفتن پروردگارت وقتى شهرها را در حالى كه ستمگر بودند [به قهر] مىگرفت آرى [به قهر] گرفتن او دردناك و سخت است (102)) [هود:102] که اصل آن در عربی جمع است.
امّا اتّخاذ به معنی قرار دادن و گرفتن چیزی به طور مستمر و مداوم است مثلاً کسی که خانه اش را مسکن خود قرار می دهد یا حیوانی را مرکب خود می کند مانند این فرموده الله تعالی : ﴿ وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ﴾(و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [=الهام غريزى] كرد كه از پارهاى كوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفتهسازى] مىكنند خانههايى براى خود درست كن)[النحل:68]
اتّخاذ به معنای نامیدن و حاکم کردن نیز آمده است: ﴿ وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزّاً ﴾(و به جاى خدا معبودانى اختيار كردند تا براى آنان [مايه] عزت باشد)[مريم:81]. یعنی آنان را غیر خدا را خدای خود نامیده، و آنان را حاکم خود قرار دادند تا برایشان نزد خداوند شفاعت کنند و آنان را از عذاب الهی برهانند.
اتخذ به معنا و به جای فعل جعل نیز به کار رفته است که دو مفعول به دنبال آن می آید، امّا مفعول دوّم در معنا زودتر مراد می باشد. مانند این آیه:﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ ﴾(اى كسانى كه ايمان آوردهايد يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد)[المائدة:51]
الله فرمود: ﴿ اتَّخَذَتْ بَيْتاً ﴾، و خانه در اصل به محل استراحت شبانه گفته می شود. زیرا عرب می گویند: (بات : شب اقامت نمود). یا می گویند: (ظل: در روز اقامت کرد.) گاهی نیز به مسکن بیت گفته می شود، بدون اینکه شب را در نظر داشته باشند که جمع بیت، ابیات یا بیوت است. امّا کلمه ی بیوت بیشتر به معنای جمع خانه و ابیات در جمع بیت شعر کاربرد دارند.
اتخاذ برای ساختن خانه از سنگ، خشت پخته، مو یا پشم و کرک نیز به کار می رود ، و کلمه ی بیت در شعر نیز بدان تشبیه شده است. گاهی کلمه ی بیت به معنای (یک مرد و افراد خانواده اش) نیز به کار رفته است همچنین (اتخذ و اتخاذ) به معنای ساختن و بنا نمودن هم آمده است مانند این آیه شریفه : :﴿ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَاناً رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِداً ﴾( پس [عدهاى] گفتند بر روى آنها ساختمانى بنا كنيد پروردگارشان به [حال] آنان داناتر است [سرانجام] كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند گفتند حتما بر ايشان معبدى بنا خواهيم كرد)[الكهف:21].
در اینجا کلمه ی بیت به معنای بافته ی عنکبوت به کار رفته است، جایی که در آن عنکبوت ماده با جفت نر خود ، جفت گیری کرده، با تارهایش حشرات را شکار می کند و از آنها تغذیه می نماید، که از نظر دقت در ساخت و زیبایی به کار انسان در ساخت خانه شباهت دارد.
عرب به این خانه العُكْدُبَة می گویند. خداوند کلمه ی بیت را به صورت تنوین دار و نکره آروده و فرموده ﴿ بَيْتاً ﴾؛ تا بر معنای ندرت دلالت داشته باشد زیرا از نظر علمی ثابت شده که عنکبوت ها به ندرت تار را به عنوان خانه در نظر می گیرند، و بیشتر از جایی به جایی دیگر رفته و در حال کوچ، زندگی می کنند.
ج – انواع عنکبوت
در جهان بیش از سی هزار گونه عنکبوت وجود دارد ؛ این عدد ممکن است گاهی به صد هزارنوع نیز برسد که از نظر شکل و اندازه و شیوه ی زندگی متفاوت هستند. و در هر جا که غذای بیشتری یافت شود زندگی می کنند.
نوع دیگری از عنکبوت ها وجود دارد که بیشتر زندگی خود را زیر آب می گذراند؛ نوعی دیگر نیز در نزدیکی قله ی اورست، یعنی بلند ترین قله ی جهان، زندگی می کند؛ برخی دیگر داخل خانه های ما انسانها، مخازن حبوبات و دیگر سازه ها زندگی می کنند.
بعضی دیگر نیز روی دیوار ها و دور و بر در و پنجره ها زندگی می کنند.
برخی نیز مانند عنکبوت شکارچی لانه ساز، که خود حشرات را شکار می کند ، در سوراخ هایی که خود می کنند ، یا در ترک های لای سنگ ها و صخره ها به سر می برند. زندگی این جانور غالباً به صورت فردی و پر از رقابت و دشمنی با همنوعان خویش است و تنها گونه های بسیار نادری از آن به طور اجتماعی و گروهی زندگی می کنند.
بعضی از دانشمندان بر این عقیده اند که در این آیه ﴿ اتَّخَذَتْ بَيْتاً ﴾ ، خداوند به این حقیقت علمی اشاره کرده که تنها عنکبوت ماده، دارای غده های ترشح کننده ی بزاق برای تنیدن تار است، نه جنس نر آن و عنکبوت ماده تار را می تند نه جنس نر و این یک حقیقت زیست شناختی است که در زمان نزول قرآن کسی از آن خبر نداشته است هرچند عنکبوت نر در بعضی از کار های ترمیم یا توسعه یا محکم کردن تارها با ماده همکاری می کند امّا کار تولید تارها کاملاً زنانه است و توسط جنس مونث انجام می گردد.
البته تعدادی از مخالفان مسلمان و غیر مسلمان اعجاز علمی، این حقیقت را انکار کرده، و به معتقدان آن حمله می کنند ، در حالی که بعضی از دانشمندان گذشته و حال مسلمان این مطلب را ذکر کرده و در کتاب های خود آورده اند. ملاحظه کنید که ابن عبدربّه در کتابش العقد الفرید چه می نویسد: « وليس ينسج من العناكب إلا الأنثى، وهي الخدرنق، وولد العنكب ينسج ساعة يولد » «تنها عنکبوت ماده، کار تنیدن تار را انجام می دهد، که به آن خدرنق(عنکبوت خیلی بزرگ) می گویند، عنکبوت نوزاد از لحظه ی تولد شروع به تنیدن تار می کند.»
یا جاحظ (متوفای قرن سوم هجری) در کتاب الحیوان خود آورده است که «ولد العنكبوت يقوى على النسج ساعة يولد، وذلك من غير تلقين، ولا تعليم. وأول ما يولد دودًا صغارًا، ثم يتغير ويصير عنكبوتًا، وهو يطاول في السِّفاد. ومنه ما هو كبير، ونسجه رديء. ومنه ما هو دقيق، وهو يمدُّ السُّدى، ثم يعمل اللحمة، ويبتدىء من الوسط، ويهيِّىء موضعًا لما يصيده، يكون له كالخزانة. والأنثى منه هي التي تنسج، والذكر يحل وينقض»: «نوزاد عنکبوت به محض تولد توانایی تنیدن تار را دارد، که البته این کار را بدون آموزش و یادگیری انجام می دهد. ابتدا به شکل کرم های کوچکی به دنیا می آیند و سپس تغیر شکل داده تبدیل به عنکبوت می شوند و توانایی شکار پیدا می کند، بعضی از آنها جثه ی بزرگی دارند و دارای تارهای کثیفی هستند بعضی نیز بسیار ریز نقش اند و تار را می کشند و سپس پود را درست می کنند و این کار را از وسط شروع کرده، جایی مانند انبار را برای صید خود درست می کنند و تنها عنکبوت ماده، بافندگی می کند و تار می تند و جنس نر این جانور تنها آن را از هم باز می کند و یا پاره می کند. » به این سخن جاحظ دقت کنید که می گوید: « والأنثى منه هي التي تنسج، والذكر يحل وينقض » یا ابن عبد ربّه که می گوید: « وليس ينسج من العناكب إلا الأنثى » .
اگر در بعضی از تحقیقات آمده باشد که بعضی از عنکبوت های نر نیز تار می تنند، باید این را اشاره کرد که نرها تار را به عنوان خانه نمی تنند بلکه برای منظورهایی دیگر تار می تنند.
در دائرة المعارف جهانی عرب آمده است که : «تمام عنکبوت ها تار می تنند، امّا بعضی انواع آن تار نمی تنند . مثلاً عنکبوت مسلح تاری را که در انتهای آن قطره ی چسپناکی از ماده ی ابریشم مانند وجود دارد می تند و هنگامی که حشره ای در نزدیکی آن به پرواز در آید، عنکبوت آن قطره ی چسپان را به طرف او پرتاب می کند، تا حشره ی نگون بخت به قسمت چسپناک آن بچسپد. دانشمندان عنکبوت ها را به دلیل تفاوت های موجود در بدنشان از جمله جهت دندانها و حرکت آنها، این جانوران را به دو دسته ی عنکبوت های واقعی و رتیل ها تقسیم بندی می کنند. می توان عنکبوت ها را از روی شیوه ی زندگیشان نیز تقسیم بندی نمود زیر تعدادی از آنها تار می تنند، یعنی برای صید حشرات تارهایی به عنوان دام درست می کنند. بعضی دیگر نیز عنکبوت های شکارچی هستند که حشرات را دنبال می کنند یا در انتظار آنها کمین کرده، شکارشان می نمایند. عنکبوت نر قبل از جفت گیری تاری از ابریشم را که تار نطفه ای نام دارد درست می کند و قطره ای از نطفه ی خود (منی حاوی اسپرم ) را که از زیر شکمش ترشح شده، روی آن می ریزد،تا آنها را در هنگام جفت گیری به بدن عنکبوت ماده منتقل نماید. سپس جانور ماده، اسپرم ها را در بدن خود ذخیره می کند ، و هنگامی که بعد از چند هفته یا چند ماه دیگر تخم گذاری می کند، آنها را با همین اسپرم هایی که برداشته و در بدن خود ذخیره کرده بود،در هنگام جفت گیری بارور می نماید. »
http://www.mawsoah.net/gae_portal/m...main2&articleid
در بین عنکبوت های ( الأرملة السوداء ) ( بافنده سیاه) ، جانور نر بعد از اینکه تارهای ابریشمی می تند، ماده ی مخصوص جفت گیری را از بدنش ترشح می کند، و آن را به این تارها می چسپاند، و هنگامی که عنکبوت ماده را می بیند، دستهای خود را تکان می دهد و جانور ماده نیز همین حرکات را تکرار می کند، سپس دستش را به ماده آغشته می کند تا آن را زیر خود قرار دهد سپس به سمت دیگر می رود تا دوباره همین کار را تکرار کند و به همین ترتیب چندین بار همین کار را انجام می دهد.
IslamQT.Com
اسلام-قرآن و تفسیر
============
استاد محمّد اسماعیل عتّوک.
*پژوهشگر و محقق زبانشناس و استاد زبان عربی دانشگاه حلب سوریه
|