• اسراری از علم بیان در مثال های قرآن (مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ) (1)

    اسراری از علم بیان در مثال های قرآن (مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ) (1)

    این یکی از مثال هایی است که خداوند در قرآن بیان فرموده است:

    (مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ)  در این آیه خداوند می فرماید: ﴿ مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴾(داستان كسانى كه غير از خدا دوستانى اختيار كرده‏اند همچون عنكبوت است كه [با آب دهان خود] خانه‏اى براى خويش ساخته و در حقيقت اگر مى‏دانستند سست‏ترين خانه‏ها همان خانه عنكبوت است)[العنكبوت:41].

    این مثالی است که خداوند تمام کسانی را که به غیر الله اعتماد و توکّل می کنند و به کسی غیر از او پناه می برند، درحالیکه  این چیزها در حقیقت برایشان سود و زیانی ندارند به آن تشبیه می کند و حال آنان را به حالت عنکبوتی مانند می داند که برای خود خانه ای ساخته تا در آن از خطرات در امان بماند و به آن پناه برد، به تارهای نیرومند آن اطمینان می کند امّا این حقیقت را نمی داند که  این خانه ی سست بنیان نه کسی  را از گرما و سرما حفاظت می کند و نه پناهنده ای را پناه می دهد و نه خسته ای را آرامش می بخشد. پس کسانی که غیر خداوند را دوست و سرپرست خود ساخته اند، هم خودشان و هم سرپرستانشان مانند عنکبوت و تار او هستند، که به جای خانه های دیگر آن را اختیار کرده اند، و این نیز تشبیه دیگری است و بین این دو تشبیه وجه شبهی وجود دارد و آن ضعف و نا پایداری چیزی است که به آن اطمینان شده است.

     و نتیجه ی این تشبیه: هشداربه آدمی درباره ی فریفته شدن به عملی است که هیچ اساس و پایه ای ندارد.

    این مثال در ابتدای نیمه ی دوم از سوره ی عنکبوت آمده که سوره ایست مکّی و موضوع آن عقیده و اصول بزرگ آن مانند وحدانیت الهی، رسالت پیامبر صلی الله علیه وسلم و زنده شدن بعد از مرگ و پاداش و کیفر اعمال بندگان است.

    این سوره ازاساس حول محور ایمان و سنّت ابتلای الهی در زندگی انسان است زیرا مسلمانان در مکّه در شدید ترین و سخت ترین حالات قرار داشتند به همین دلیل در این سوره نیز مفصلاً و به طور مبسوط ، به طور خاص در لابلای داستان انبیاء علیهم السلام از امتحان و ابتلا سخن گفته شده ، از اقوامی سخن به میان آمده که قدرت مالی و مقام و سلطنت، آنان را فریفته ؛ گمان کرده اند که همین چیزها آنان را از عذاب الهی محفوظ خواهد داشت.

     سوره بعد از حروف مقطعه ی ( الم) با این جمله ی صریح و روشن شروع می شود که :

    ﴿ أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ ﴾

    ( آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مى‏شوند و مورد آزمايش قرار نمى‏گيرند

    سپس سوره ادامه پیدا می کند و درباره ی کسانی که ایمان را تنها اعتراف زبانی پنداشته، در هنگام رسیدن مشقت و محنت به سوی جهنم گمراهی می روند، و از اسلام خارج می گردند تا بلکه از سختی دنیا رهایی یابند ،گویی(در نظر اینان) عذاب آخرت از رنج  دنیا  سهل تر است!

    ﴿ وَمِنْ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ.. ﴾(بعضی از مردم با زبان می گویند به خدا ایمان داریم، امّا به محض اینکه (از سوی مردم) به خاطر خدا آزاری می بیند، آزار مردم را همچون عذاب الهی دردناک می پندارد.. )

    آنگاه سوره با بحث در مورد محنت انبیاء علیهم السلام و رنج هایی که در راه تبلیغ رسالت خداوندی متحمّل شدند ادامه می یابد که از محنت نوح علیه السلام آغاز شده، به ابراهیم، لوط، و سپس به شعیب (علیه الصلاة و السلام) می رسد و در مورد بعضی از ملت های طغیانگر و افراد جبار و ظالم چون عاد، ثمود، قارون، و هامان سخن می گوید و  خلاصه وار، هلاکت و نابودی را که در نتیجه ی ظلم و سرکشی گریبانگیرشان شده، بیان کرده، می فرماید: 

    ﴿ فَكُلاً أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴾( و هر يك [از ايشان] را به گناهش گرفتار [عذاب] كرديم از آنان كسانى بودند كه بر [سر] ايشان بادى همراه با شن فرو فرستاديم و از آنان كسانى بودند كه فرياد [مرگبار] آنها را فرو گرفت و برخى از آنان را در زمين فرو برديم و بعضى را غرق كرديم و [اين] خدا نبود كه بر ايشان ستم كرد بلكه خودشان بر خود ستم مى‏كردند) [العنكبوت:40].

    سپس با این نمایش سریع از محنت انبیا علیهم السلام و مقابله آن حضرات با کفار و مشرکان سرکش و ظالمان و مفسدان در زمین و نشانه ها و عبرت هایی که از آنان برای آیندگان باقی مانده، این تمثیل قرآنی می آید تا این حقیقت را به هر پادشاه ظالمی تأکید و گوشزد نماید که در تمام کائنات، سلطنتی غیر از سلطنت الله تعالی اصلاً وجود حقیقی ندارد و هیچ پناه و نجاتی جز در بارگاه او سبحانه و تعالی نیست و قویترین بدکاران زمین هر اندازه خود را عظیم و صاحب جبروت بدانند، در مقابل او بسیار ضعیف و ناتوان و بی بنیان هستند، و پناه بردن به آنها و قرار گرفتن در زیر چترشان همانند پناهنده شدن عنکبوت به خانه ی سست بنیان خویش است ، که آیه ی شریفه آن را  (أوهن البیوت) می خواند:

    ﴿ مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴾( داستان كسانى كه غير از خدا دوستانى اختيار كرده‏اند همچون عنكبوت است كه [با آب دهان خود] خانه‏اى براى خويش ساخته و در حقيقت اگر مى‏دانستند سست‏ترين خانه‏ها همان خانه عنكبوت است) [العنكبوت:41].

    کسانی که سروران و سرپرستانی غیر از الله برای خود برمی گزینند، به آنان پناه برده و از ایشان انتظار سود دارند، درواقع همانند عنکبوتی هستند که تاری می تند یعنی خانه ای بسیار ناپایدار می سازد خانه ی اینان از نظر سستی و ناپایداری و بی بنیادی همچون خانه ی عنکبوت است، بلکه در دست قدرت پروردگار متعال و در مقابل سلطنت چیره ی خداوند قهار از عنکبوت هم بی مقدارتر و ضعیف تر و ناتوان تر هستند.

    دوستان وسرپرستانی نیز ،که اینان به آنها پناهنده می شوند، از تار عنکبوت سست ترند، چرا که خانه ی عنکبوت حداقل، فایده ی کمی دارد، امّا اینها هیچ فایده و حقیقتی ندارند زیرا نه می توانند سختی را از دوستان خود دور کنند، نه می توانند نیازی را برطرف نمایند و نه می توانند بدی و ناراحتی را از ایشان دور کنند.

    این مثال یکی از زیباترین مثال ها و راهگشا ترین آنها برای بطلان شرک و خسران مشرکان و رسیدنشان به غیر آن چیزی که در نظرشان بوده، به شمار می رود؛ یعنی مانند آینه ای است که مردم در آن دیده می شوند به خصوص کسانی که طبعشان سخت گشته و مشاعر و احساساتشان تغییر کرده – در حقیقت تصویری است که تمام سرپرستانی را که به غیر الله به آن دل بسته می شود، ناچیز و ضعیف نشان می دهد و سستی پناهگاه کسانی را که به غیر پروردگار پناه می برند بیان می کند و تصویری دوگانه را برای آن ترسیم می کند؛ یعنی پناه جویندگان به غیر خدا همانند عنکبوت هایی ضعیف و ناتوانند که به خانه ای در حمایت یاران و سرپرستان خود می روند ، خانه ای سست تر و ناپایدار تر از تار عنکبوت.

    و هرکس امکان نظر کردن و دیدن بقایای عبرت  انگیز پندآموزی را که خداوند در خانه های ظالمان که از گذشته باقی مانده را نداشته باشد، حجت خداوند بر او نیز تمام شده و بهانه ای برای نپذیرفتن دین نخواهد داشت، زیرا خداوند این حقیقت را به طور کامل در تار عنکبوت برایمان منعکس فرموده است.

    در تمثیل  کسانی که غیر خدا را یاور خود گرفته اند، به عنکبوت و همچنین تشبیه این یاوران به خانه ی عنکبوت ، یکی از معجزات قرآن نیز وجود دارد زیرا عنکبوت، لانه ی خود را تنها  از تارهای بلندی می سازد که  با ترشح ماده ای از بدنش به وجود می آورد این ماده به محض قرار گرفتن در معرض هوا سفت می شود و از حالت بزاق به صورت تارهای براقی در می آید و کسانی که غیر خدا را سرور و سرپرست خود می دانند این اعتقاد فاسد را خود به وجود آورده اند و اطمینان و آرامش را در سایه ی آن می جویند و این باور نادرست را تنها از هوای متعفنی که از عقل ناسالمشان بر می خیزد، و این اوهام گمراه کننده از آن به وجود می آید؛ ساخته اند.

    مراد از موصل در این فرموده، هر چیزی است که به جای خداوند پناهگاه و محل اعتماد قرار گیرد چه بت باشد، چه انسان ،به همین دلیل به جای الهه کلمه ی اولیاء را به کار برده است که اشاره به شرک خفی می باشد و هر کس عبادت خداوند را برای ریا در نظر دیگران انجام دهد،در حقیقت سروری غیر از او اختیار نموده پس مثال او نیز (﴿ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً ﴾) است.

    انکار تمام (اولیاء) ( سرپرستان غیر خداوند) و آوردن آن به صورت جمع برای تنوع و تعدد است، یعنی سرپرست و دوست تنها یک نوع ندارد بلکه انواع آن متفاوت است، اصل آن ولی می باشد، اصل کلمه ی ولی به معنای آمدن یا قرار دادن چیزی بلافاصله بعد از دیگری است، عرب می گوید( هذا یلی ذلک) ( این چیز بعد از آن چیز می آید) کلمه ی ولی به عنوان صفت بر تابع و متبوع و یاری دهنده و یاری شونده نیز اطلاق می گردد.

    می گویند (الله ولی المومنین) یعنی خداوند مددکار مومنان است، مومن ولی خداوند است یعنی خداوند او رانصرت می فرماید. همچنین می گویند (شیطان) ولی کافران است و کافران اولیا ی شیطان هستند و همچنین می گویند که کافران اولیای یکدیگرند و مومنان نیز اولیای( دوستان و یاران) همدیگرند.

    الله تعالی فرموده اند: ﴿ اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ﴾(خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‏اند آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى‏برد و كسانى كه كفر ورزيده‏اند سرورانشان طاغوتند كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مى‏برند آنان اهل آتشند كه خود در آن جاودانند) [البقرة:257]

    ﴿ الَّذِينَ آَمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا ﴾(كسانى كه ايمان آورده‏اند در راه خدا كارزار مى‏كنند و كسانى كه كافر شده‏اند در راه طاغوت مى‏جنگند پس با ياران شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان [در نهايت] ضعيف است)[النساء:76]

    ﴿ وإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ ﴾(آنان هرگز در برابر خدا از تو حمايت نمى‏كنند [و به هيچ وجه به كار تو نمى‏آيند ] و ستمگران بعضى‏شان دوستان بعضى [ديگر]ند و خدا يار پرهيزگاران است)[الجاثية:19]

    ﴿ بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿138﴾ الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا ﴾(به منافقان خبر ده كه عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت(138) همانان كه غير از مؤمنان كافران را دوستان [خود] مى‏گيرند آيا سربلندى را نزد آنان مى‏جويند [اين خيالى خام است] چرا كه عزت همه از آن خداست (139))[النساء:138-139].

    ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا ﴾(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به جاى مؤمنان كافران را به دوستى خود مگيريد آيا مى‏خواهيد عليه خود حجتى روشن براى خدا قرار دهيد )[النساء:144]

    ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴾(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمى‏نمايد)[المائدة:51]

    بنابر این اطلاق لفظ  (اولیاء) به معنای آلهه(جمع اله) و خدایانی که مشرکان به جای خداوند می پرستیدند ، درست نیست.

     

     

    IslamQT.Com 

     اسلام-قرآن و تفسیر

    ============

    استاد محمّد اسماعیل عتّوک.

    *پژوهشگر و محقق زبانشناس و استاد زبان عربی دانشگاه حلب سوریه

     


    بازگشت به ابتدا

    بازگشت به نتايج قبل

     

    چاپ مقاله

     
    » بازدید امروز: 320
    » بازدید دیروز: 1771
    » افراد آنلاین: 36
    » بازدید کل: 43251