اسباب نزول آیات 135- 177 سورۀ بقره
اسباب نزول آیة 135: ﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴾.
*- ابن ابوحاتم از طریق سعید یا عکرمه از ابن عباس (رضی الله عنهما) روایت کرده است: ابن صوریا به نبی اکرم (صلی الله علیه وسلم) گفت: راستی و رستگاری جز با ما یهودیان نیست، از ما پیروی کن تا راة راست را بیابی و هدایت شوی. و نصرانیان نیز اینچنین میگفتند. پس خدا در بارة آنها ﴿ وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا ﴾ را نازل کرد([2]).
اسباب نزول آیة 142 – 144: ﴿ سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴾.
*- ابن اسحاق میفرماید که، از اسماعیل بن ابوخالد شنیدم و او از ابواسحاق از براء روایت میکند: رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) به سوی بیت المقدس نماز میخواند، در حالی که گاهگاه با نگاهی پر از انتظار به آسمان مینگریست و چشم انتظار رسیدن دستور الهی بود، طولی نکشید که خدا آیة ﴿ قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾ را نازل کرد. یکی از مسلمانان گفت: کاش میشد از احوال درگذشتگان خویش که قبل از تحویل قبله وفات کرده اند، آگاه شویم و نیز حکم نمازی را که به سوی بیت المقدس خوانده ایم بدانیم. پس خدا ﴿ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ﴾ را نازل کرد. بیخردان گفتند: چه چیز مسلمانان را از قبلهای که مدتها به سوی آن نماز میخواندند منحرف ساخت؟ پس خدا آیة ﴿ سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ ... ﴾ را نازل کرد([5]).
این حدیث طریق دیگر هم به همین معنی دارد:
*- در بخاری و مسلم از براء (رضی الله عنه) روایت شده است: قبل از تحویل قبله تعدادی از مسلمانان فوت کرده و عدهای هم به شهادت رسیده بودند و ما در بارة نتیجة اعمال و عباداتشان با ابهام روبرو بودیم، پس ﴿ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ﴾ نازل شد([6]).
[رسول خدا شانزده یا هفده ماه به سوی بیت المقدس نماز خواند]([7]).
اسباب نزول آیة 150: ﴿وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾.
*- ابن جریر از طریق سدی با اسانیدش روایت کرده است: رسول الله (صلی الله علیه وسلم) به سوی بیت المقدس نماز میخواند و بعد از مدتی به امر خدا به سوی کعبه روی گرداند. مشرکان مکه گفتند: محمد در دین خود سرگشته و حیران شده و قبلة شما را قبلة خویش قرار داده است، حتماً حالا درک کرده که راة شما از دین او راستتر و درستتر است و در آیندة نزدیک دین شما را میپذیرد. پس خدا ﴿ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ ﴾ را تا آخر آیه نازل کرد([9]).
اسباب نزول آیة 154: ﴿ وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ ﴾.
*- ابن منده در «معرفت صحابه» از طریق سدیی صغیر از کلبی از ابو صالح از ابن عباس (رضی الله عنهما) روایت کرده است: «تمیم بن حمام» در بدر شهید شد و در بارة او و یارانش آیة ﴿ وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ...﴾ نازل گردید([11]).
ابونعیم گفته است: علما متفقند آن که در بدر به شهادت رسیده «عمیر بن حمام» بوده است، و اما سدی تصحیف کرده.
اسباب نزول آیة 158: ﴿ إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ ﴾.
*- بخاری، مسلم و دیگران از عروه روایت کرده اند: به عایشه (رضی الله عنها) گفتم: آیا به این کلام ﴿ إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا ﴾ میبینی به نظر من کسی که به صفا و مروه طواف نکند گناهکار نیست. عایشه (رضی الله عنها) گفت: خواهرزادة عزیزم، آنچه گفتی شایسته نیست اگر آیه مطابق تأویل خودت میبود بایست فلا جناح علیه أن لا یطوف بهما بودی. لیکن این آیه به این سبب نازل شده است که انصار پیش از این که اسلام بیاورند منات طاغیه([13]) را که معبودشان بود به قصد عبادت و تبرک زیارت میکردند و کسی که به عبادت این بت میآمد از سعی بین صفا و مروه اجتناب مینمود. پس چند تن از صحابه از رسول الله (صلی الله علیه وسلم) پرسیدند: ما در جاهلیت سعی بین صفا و مروه را گناه میپنداشتم و از آن اجتناب میکردیم، اینک حکم الهی در این مسأله چیست؟ پس ﴿ إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا ﴾ نازل شد([14]).
*- بخاری از عاصم بن سلیمان روایت کرده است: از انس (رضی الله عنه) در مورد صفا و مروه پرسیدم. گفت: چون اسلام آمد ما سعی بین صفا و مروه را از امور جاهلیت پنداشته ترک کردیم. پس خدا ﴿ إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ﴾ را نازل کرد([15]).
*- حاکم از ابن عباس (رضی الله عنهما) روایت کرده است: در جاهلیت شیاطین تمام شبها بین صفا و مروه آواز میدادند و مشرکان هم در بین صفا و مروه بتهایی داشتند، چون اسلام آمد. مسلمانان گفتند: ای رسول خدا! ما در بین صفا و مروه طواف نمیکنیم، زیرا که از کارهای دوران جاهلیت ماست. بنابراین خدا این آیه را نازل کرد([16]).
اسباب نزول آیة 159: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ﴾.
*- ابن جریر و ابن ابوحاتم از طریق سعید یا عکرمه از ابن عباس (رضی الله عنهما) روایت کرده اند: معاذ بن جبل، سعد بن معاذ و خارجه بن زید (رضی الله عنهم) از دانشمندان یهود راجع به بعض مسائل تورات سؤال کردند، اما آنها حقایق را از مسلمانان پنهان نمودند و آگاهشان نساختند. خدای حکیم آیة ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى ﴾ را در بارة آنان نازل فرمود([18]).
اسباب نزول آیة 164: ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴾.
*- سعید بن منصور در «سنن» خود، فریابی در «تفسیرش» و بیهقی در «شعب الإیمان» از ابوالضحی روایت کرده اند: هنگامی که ﴿öوَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴾ (بقره: 163) نازل شد. مشرکان تعجب کردند و گفتند: فقط یک خدا! اگر در گفتار خود صادق است باید معجزه بیاورد. بنابراین خدا آیة ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴾ را نازل کرد([20]).
سیوطی صاحب کتاب میگوید: این حدیث معضل لیکن دارای شاهد است.
*- ابن ابوحاتم و ابو شیخ در «العظمة» از عطاء روایت کرده اند: در مدینه آیة ﴿öوَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴾ نازل شد. کفار قریش در مکه گفتند: چگونه انجام امور تمام مردم از عهدة یک خدا ساخته است؟ پس خدا جل جلاله آیة ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴾ را نازل کرد([21]).
*- ابن ابوحاتم و ابن مردویه از طریق جید به قسم موصول از ابن عباس ب روایت کرده اند: قریش به پیامبر گفت: از خدایت بخواه کوة صفا را برای ما طلا بگرداند تا به وسیلة آن بر دشمنان خویش چیره شویم، خدا به پیامبر وحی فرستاد، من خواستة آنها را برآورده میسازم اما اگر بازهم در کفر خویش ثابت ماندند به عذاب دردناکی دچارشان کنم که هیچ یکی از جهانیان را آنگونه عذاب نکرده باشم. رسول خدا گفت: پررودگارا! قومم را به خودم واگذار من آنها را آهسته آهسته روز به روز به راة اسلام دعوت میکنم. بنابراین خدای عزوجل آیة ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ﴾ را نازل کرد. یعنی چگونه از تو درخواست میکنند کوة صفا را طلا بگردانم در حالی که آیات و نشانههای بزرگتر از این را مشاهده کردند.
اسباب نزول آیة 170: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ ﴾.
*- ابن ابوحاتم از طریق سعید یا عکرمه از ابن عباس (رضی الله عنهما) روایت کرده است: رسول الله (صلی الله علیه وسلم) یهود را به اسلام دعوت و به پیروی از آن تشویق کرد و آنان را از عذاب انتقام و مجازات پروردگار برحذر داشت. رافع بن حریمله ([23]) و مالک بن عوف گفتند: ای محمد! ما تنها از کیش پدران خویش – که از ما برتر و آگاهتر بودند – پیروی میکنیم. پس خدا آیة ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ ....﴾ را نازل کرد([24]).
اسباب نزول آیة 174: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾.
*- ابن جریر از عکرمه روایت کرده است: آیة ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ ﴾ و آیة 77 سورة آل عمران در مورد یهود نازل شده است([26]).
*- ثعلبی از طریق کلبی از ابوصالح از ابن عباس (رضی الله عنهما) روایت کرده است: مدتها بزرگان و دانشمندان یهود، از زیردستانشان هدایای فراوان دریافت میکردند و امیدوار بودند که پیامبر مبعوث در آخرالزمان از میان خود آنهاست. چون محمد (صلی الله علیه وسلم) از عرب برانگیخته شد ترسیدند که هدایا و مهمانیهای که ترتیب میشد از دست برود و ریاست و بزرگیشان پایان یابد، به همین دلیل آگاهانه صفات ناجی بشریت را که در تورات آمده بود تغییر دادند و آن صفات تحریف یافته را به پیروان پست و فرومایة خویش اعلام کردند و گفتند: این صفات پیامبری است که در آخرالزمان مبعوث میشود، میبینید که به هیچ وجه به صفات این پیامبر عرب شبیه نیست. آنگاه خدا آیة ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ ﴾ را نازل کرد([27]).
اسباب نزول آیة 177: ﴿}لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾.
*- عبدالرزاق از معمر از قتاده روایت کرده است: یهود به سوی مغرب و نصاری به سمت مشرق نماز میخواندند. آیة ﴿}لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ...﴾ نازل شد([29]).
*- ابن ابوحاتم نیز از ابوعالیه همینگونه روایت کرده است([30]).
*- ابن جریر و ابن منذر از قتاده روایت کرده اند: مردی از رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) در بارة نیکوکاری پرسید. خدای بزرگ آیة ﴿}لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا...﴾ را نازل کرد. پیامبر آن شخص را به حضور خواست و آیه را برایش تلاوت فرمود. و بسا شده بود که مردی قبل از تعیین فرایض و تکالیف شرعی به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر (صلی الله علیه وسلم) ایمان بیاورد و در آن حال از جهان برود، امید و تمنا میشد که در آخرت خیر و نیکویی نصیب او گردد، پس خدا ﴿}لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ﴾ را نازل فرمود([31]).
[منظور یهود و نصاری است که یهود هنگام نماز سوی مغرب و نصاری به سوی مشرق نماز میخواندند، خدا در بارة آنها این آیه را نازل کرد و آگاهشان ساخت که نیکوکاری آن نیست که آنها انجام میدهند، بلکه نیکوکاری چیزی است که ما در این آیه بیان کردیم]([32]).
IslamQT.Com
اسلام-قرآن و تفسیر
============
برگرفته شده از کتاب: لباب النقول فی أسباب النزول، تألیف: جلال الدین السیوطی، ترجمۀ: عبدالکریم ارشد.
|