• تأملی ایمانی در سوره ی شمس (1)

    تأملی ایمانی در سوره ی شمس (1)

    قرآن کریم کتاب الله تعالی و آخرین نامه ی او به بشریت است. آفریدگار جهان این کتاب را برای تمام انسانها  فرستاده است تا آنان را از ظلمت و تاریکی به سوی نور  و صراط مستقیم خود هدایت فرماید. آیات آن با علمش که همه چیز را مسخر و مطیع خود گردانیده و با حکمت بی انتهایش که همه چیز فرمانبردار قوانین رحمتش گردیده، روشن و واضح شده است.

    هر آیه از آیات آن حاوی اعجازی است که در طول اعصار و قرون، احدی از بندگان خدا نتوانسته به آن دست درازی نماید، امروز بر اولین ایه از آیات سوره ی شمس توقف وتأملی خواهیم داشت. .. که در آن خالق جل و علا انسان را راهنمایی می کند که به نشانه ها و معجزات خداوند در آفاق و انفس(عالم جهان و عالم جان) بنگرد.آیاتی که آفریدگار بزرگ آنها را در تسلسلی خدایی و بی نهایت حکیمانه که تدبیر رب العالمین است، مشخص و مرتب فرموده است. آنجا که فرموده حقتعالی آمده می گوید:

    { والشمس وضحـاهـا، والقمر إذا تلاهـا، والنهـار إذا جلاها، والليل إذا يغشاها، والسماء وما بناها، والأرض وما طحاهـا، ونفس وما سواهـا، فألهمهـا فجورها وتقواهـا، قد أفلح من زكاها، و قد خاب من دسهـا ...}

    { سوگند به خورشيد و تابندگى‏اش (1) سوگند به مه چون پى [خورشيد] رود (2) سوگند به روز چون [زمين را] روشن گرداند (3) سوگند به شب چون پرده بر آن پوشد (4) سوگند به آسمان و آن كس كه آن را برافراشت (5) سوگند به زمين و آن كس كه آن را گسترد (6) سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد (7) سپس پليدكارى و پرهيزگارى‏اش را به آن الهام كرد (8) كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعا رستگار شد (9) و هر كه آلوده‏اش ساخت قطعا درباخت (10) }

    این سوره ی کریمه اینچنین با کلمه ی شمس(خورشید) آغاز می شود و خود سوره هم به نام خورشید نامگذاری شده است. خورشید همان ستاره ای است که زمین ما به دور آن می چرخد و در فضا با رشته هایی از نیروی جاذبه که آن را به طرف خورشید می کشد، به آن وابسته شده است، رشته هایی که ما آنها را نمی بینیم امّا وجود آنها را باور داریم که دانشمندان آنها را خطوط میدان جاذبه می نامند و سعی کرده اند قوانینی که مقدار آنها را تعیین می کند، بر این اساس کشف نمایند، امّا به راستی چه کسی این قوانین را بنا نهاده و زمین و خورشید را وادار به پیروی از آنها نموده است؟

    ... امکان ندارد که زمین اینگونه در فضا و با این دقت و آرامی و مداومت، شناور باشد و به دور خورشید بچرخد مگر اینکه اذعان شود که زمین خالقی دارد که تمام اندازه گیریهای لازم را برایش انجام داده و کارهای آن را تدبیر فرموده و آن را تابع و فرمانبردار این قوانین پر از رحمت خود گردانیده است....

    دانشمندان به خورشید و مجموعه سیاره هایی که به دور آن می چرخند که  زمین نیز  از جمله آنها می باشد، «منظومه شمسی »  می گویند که خود خورشید جرمی معادل (99.86%) درصد از تمام جرم منظومه شمسی را دارا می باشد. و جرم زمین ما تنها 00003/0 جرم این مجموعه را به خود اختصاص داده است... به همین دلیل است که  اولین قسم در این سوره با نام خورشید آغاز شده است. همچنین دلیل دیگر ، ترتیب خلقت این ستاره است، یعنی دانشمندان معتقدند که سیاره هایی که به دور خورشید می چرخند در ابتدا قسمتی از جرم خورشید بوده اند که بعد از آن جدا شده اند. یعنی خلقت خورشید قبل از سیاره ها بوده است، وآفرینش آنها بعد از جدا شدنشان از خورشید ، اتفاق افتاده  سپس همه را دور خود جمع نموده و همه به دور خورشید می چرخند به طوری که حرکت آنها در این آسمان پهناور بدون او امنیت ندارد.... همچنین علم ثابت کرده است که خورشید پیوسته به علت واکنش های همیشگی اتمی در داخل خود، که طی آن دو هسته ی اتم هیدروژن با هم جوش خورده، و یک اتم هلیم با جرم کمتر را به وجود می آورند،در حال آزاد کردن مداوم انرژی است که از بین رفتن این مقدار جرم باعث به وجود آمدن انرژی حرارتی می شود که خورشید از خود آزاد می کند. و نور و حرکت و قدرت را به اطراف خود می فرستد. می بینیم که در هر ثانیه میلیونها تن از جرم خورشید، تبدیل به انرژی می شود که خورشید آن را در کمال آرامش و ثبات و دوام به سوی سیاره هایش و از جمله زمین، گسیل می دارد ... و کلمه ی ضح آنگونه که دانشمندان زبانشناس و لغت دانان می گویند به معنای بذل و بخشش و عطا کردن است ...بذل و بخششی که خورشید در طول یک روز کامل به سر زمین هایی که روشن می نماید، عطا میکند.. هر منطقه ای از زمین، زمان، مدت، و روز خود را دارد، ... و قطعاً ضحی یا قربانی دادن و فداکاری کردن خورشید، عمر خودش را کاهش می دهد که دانشمندان عمر خورشید را حدود ده هزار میلیون سال تخمین زده اند که نصف این عمر گذشته و نصف دیگرش باقی مانده است.آری خورشید ما اینگونه در ضحا یا قربانی دادن خود، با اطاعت و امتثال امر خالق و مدبّر خویش  دارایی و جرم ومحتوای خود را برای ادامه ی زندگی اطرافیان خود تقدیم می کند... اوقات چاشت و نیمروزی که ما در روی زمین از نعمت آن بهره مند هستیم  نیز در واقع جز با از دست رفتن جرم خورشید و سریع تر شدن  پایان عمر این ستاره، امکانپذیر نخواهد بود... و اینگونه سوگند آفریدگارمان تکمیل می شود که ابتدا با خورشید اغاز می شود و سپس به ضحی می رسد تکمیل می گردد.

    اشاره ای است که چنان فکری را در عقل انسان بر می انگیزد که برای رسیدن به اسرار جهان پایانی ندارد.... چه کسی این خورشید را آفریده که سرپرست و نگه دارنده ی زمین ما باشد و با این آرامش و امنیت برای او فداکاری کند؟ و چه چیزی خورشید را با این همه عظمت و جرمی که دارد، به صورت معلق در این آسمان نگاه داشته است؟  با وجود حجم عظیمی که دارد، چه کسی واکنش های درونی آن را با این دقت و بدون نقص مشخص نموده است؟ چه کسی این حجم و این جرم و این پارامترها و درجات را به گونه ای برایش تعیین کرده است که در طول میلیون ها قرن و گذشت میلیاردها سال تغییری نکنند؟...

    در کهکشان ما بیش از یک میلیارد خورشید مانند خورشید ما وجود دارد، امّا هیچ یک از آنها مانند خورشید ما امن و آرام نیستند، ... زیرا هر ستاره ای که  حجم یا جرم یا چگالی  آن از خورشید بیشتر باشد، عمرش کوتاه گردیده به سیاره ها اجازه نمی دهد که دور آن بچرخند، بلکه آنها را به طرف خود کشیده و درخود ذوب می کند.... و اگر این اندازه ها کم شوند، پارامترهای آن کم شده، سیاره ها از دو ر و برش پراکنده می شوند... امّا الله سبحانه وتعالی ستاره یا خورشید ما را با پارامترهایی که معادلات و حرکت سیاره ها به دور آن ثابت بماند، مخصوص گردانیده است. ... این اراده و خواست خالق خورشید است تا ما در این قسم الهی که سوره را با آن افتتاح نموده و به همین نام نیز نامگذاری کرده،تدبر کنیم.

    به سراغ آیه ی بعدی می رویم، ارشادی دیگر از سوی آفریدگار متعال، برای تدبر بیشتر در کتاب او تا بتوانیم با آن آیات (نشانه های) کتاب هستی را  بخوانیم.  

     چون ما امّت (اقرأ) هستیم که اولین کلمه ای که بر پیامبر این امّت، جناب رسول الله  صلی الله علیه وسلم نازل شد، همین کلمه بود و نزول وحی  از آسمان بر خاتم پیامبران صلی الله علیه وسلم با این کلمه آغاز شد.. به قسم حقتعالی به یک پدیده ی دیگر هستی می رسیم که بلافاصله به دنبال خورشید می آید، آنجا که حق سبحانه می فرماید: "والقمر إذا تلاهـا".. این حقیقت از نظر علمی به اثبات رسیده است که سنگ های کره ی ماه ، قدیمی تر از سنگ های کره ی زمین هستند و عمر بیشتری دارند به همین دلیل این احتمال که خلقت ماه بعد از خورشید و قبل از زمین بوده باشد، وجود دارد.  ... و دیگر اینکه ماه کره ای است که از سنگ هایی تشکیل شده که نمی تواند خود بخود نوری تولید نماید.. امّا نور خود را از پرتوهای نورانی خورشید می گیرد بنابراین ، ماه سیاره ای است که از نظر تاباندن نور به کره ی زمین، تابع و تالی خورشید به شمار می آید و آیه شریفه با علم وحکمتی ربّانی بر همین گفته گواهی می دهد. ماه در ترتیب مدارهایی که می پیماید و از غیبت تا  مبدل شدن  به هلال و سپس به بدر کامل و تکرار این دوره ها  یک بار در هر ماه  وابسته به حرکت خود به دور زمین و حرکت همزمان این دو(ماه وزمین) به دور خورشید است...

    که در چرخش خود به دور خورشید( به همراه زمین) هم تالی و تابع خورشید می باشد، از طرف دیگر ماه با اینکه دارای حرکتی مرکب است یعنی به دور زمین می چرخد و با خود زمین نیز به دور خورشید می گردد، امّا تبعیت آن از خورشید تبعیتی بسیار کامل است زیرا همیشه یک طرفش رو به خورشید می باشد، و با گذشت روزها، ماهها و سالها این حالت تغییر نمی کند. از این رو ماه در نور دادن، حرکت، و ثبات خود ،تالی ، تابع و مطیع خورشید است. که البته این دیده شدن و ظهور و نور دادن ماه مشروط به پایبند ماندن به تبعیت کامل از خورشید است، که آیه کریمه با این جمله ی شرطی از آن یاد می کند:

    "إذا تلاها" ..  زمانی به ماهیت این شرط پی می بریم که متوجه شویم، ماه جرم عظیمی از صخره ها است که قطر آن به حدود 3250 کیلومتر می رسد، یعنی میلیاردها بار از یک ماهواهره مصنوعی بزرگتر است و فاصله ای معادل 384000 کیلومتر از زمین دارد، یعنی فاصله اش از زمین هزاران بار از فاصله ی یک ماهواره با زمین بیشتر است.. علیرغم اینکه این ماهواره ها با دستگاههای مجهز تصحیح مسیر از راه دور کنترل می شوند و  دارای تجهیزات کمکی انرژی و اصلاح مسیر هستند و حرکتشان نسبت به ماه بسیار ساده تر است، بشر تا امروز نیز از نگه داشتن این اجرام کوچک در مسیر خود به مدتی بیش از یک سال عاجز است اجرامی  (که نام قمر مصنوعی هم بر آنها نهاده  شده است!). می بینیم که ماه نور مهتاب را به اطراف خود تقدیم می کند و هر روز شکلش تغییر می کند و منازل آن در حرکتی منظم و ثابت عوض می شود و در طول قرنهای متمادی همین روال را ادامه داده و می دهد.... خورشید و ماه چگونه در مدار های خود با نورو زیبایی ثابت خود ، استقرار یافته اند؟ ...

    آری اینچنین با این قسم رب العالمین  این اعجاز به این شیوه آمده است ، تا دو پدیده  از پدیده های هستی را که حکایت از حکمت ، علم و قدرت خالق و مدبّر خویش دارند، به ما نشان دهد.... و این مهم با دقیق ترین کلمات و استوار ترین عبارات آمده تا برای خردها و دانش های ما قابل درک و فهم باشد.... و این عقل ها را بیدار کرده، آنها را آگاه نماید از اینکه این پدیده ها پروردگاری دارند که همه چیز را تدبیر فرموده است، و با این همه حکمت و علم و قدرت، آنها را اندازه گیری و تقدیر نموده.... خدایی شکوهمند و صاحب قدرت و حکمت و رحمت بی پایان کتاب(قرآن) را بر بنده اش نازل فرموده تا بیم دهنده ی تمام جهانیان باشد.

    سپس توالی آیات و معجزات به دنبال هم ادامه می یابد و قًسم بعدی پروردگار جهان در باره ی روز است که نور و بخشندگی خورشید را آشکار می سازد.... روز در هر قسمت و منطقه ای از زمین عبارت است از مدت زمانی که آن منطقه از نعمت گرما و اشعه ی خورشید استفاده می کند... تجلی وظاهر شدن خورشید  نشانه ی بزرگی و عظمت آن است به گونه ای که در ساعات روز خالق متعال در هر منطقه کار بسیار عظیمی را برای خورشید که نور خود را  به آن می تاباند و تاریکی ها را می زداید، تعیین فرموده است تا مردم فعالیت ، کار و زندگی خود را به انجام برسانند.

    .. این تجلی خورشید مشروط به وجود اسبابی است  که آفریدگار او برای ظهور آن در ساعات روز  آماده فرموده است....  ، زیرا اگر زمین از موادی ساخته می شد که کل نور خورشید را جذب می کنند،خورشید نمی توانست در هنگام نور افشانی خود پدیدار گردد... مثلاً هنگامی رنگ شنزارها را زرد می بینیم باید بدانیم که این شن ها تمام نور خورشید و طیف های موجود در نور آن  را جذب کرده اند،  تا گرمای بسیار ذخیره شده در دل زمین را تأمین کنند و تنها موج نور زرد خورشید را که می بینیم، به طرف ما بازتاب داده اند... با انعکاس همین امواج نوری است که می توانیم همه چیز را در اطاف خود ببینیم... همچنین.. وقتی به دریاها نگاه می کنید و آنها را با اینکه آبشان شفاف است،به رنگ آبی می بینید،  بدان علت است که دریاها نیز تمام رنگ های  دیگر پرتو های نوری و تمام پرتو های گرمایی رسیده از خورشید  را جذب نموده تا گرما و نور را به جانداران و گیاهان دریایی برساند و قسمت کمی از این نور را به طرف ما منعکس می کند تا بتوانیم دریا را ببینیم و جانداران داخل آن را تشخیص دهیم و چشمان ما که خداوند سلولهای شبکیه اش را حساس به نور آبی آفریده، همین مقدار از نور آبی را می بیند پس ما دریا ها و هر چیزی را که در اطارف آنها قرار دارد را با استفاده از نوری که از خورشید گرفته و باز می تابانند، می بینیم.

    .. و اگر آسمان را هم به رنگ آبی می بینید ، دلیلش این است که با وجودی که هوا شفاف است، اتم های بعضی از گازها ی درون آن قدرت جذب پرتوهای با طول موج کوتاه ارسالی از خورشید را دارند، و این پرتو ها همان پرتو هایی هستند که در چشم ما احساس رنگ آبی را به وجود می آورند. که این گاز ها بعد از جذب این پرتو ها دوباره همان طیف نور را از خود ساطع می کنند از این روست که ما با همین پرتو ها آسمان را آبی، قرمز و یا بر حسب رنگ نوری که این اتم ها جذب می کنند (و پس می دهند)، می بینیم. . و اگر مشیت خداند آفریدگار این می بود که این شنزارها و دریاها و آسمان تمام پرتو نوری خورشید را جذب کنند، و چیزی را بازتاب ندهند، آنگاه صحرا را و دریا ها را سیاه و آسمان را کاملاً تاریک می دیدیم... یعنی در طول ساعات تابش خورشید، روز کاملا تاریک و ظلمانی می شد، .. و روزی می شد، که هیچ قدر و منزلتی به خورشید ارزانی نمی کرد ..  و این سمفونی هماهنگ و زیبا از انواع طیف های رنگی که در ساعات سحر و چاشتگاه در اطراف خودتان می بینید را دیگر مشاهده نمی کردید.  .. و دیگردرساعات روز این تجلی و عظمتی که هست ، وجود نمی داشت...

    نعمت دیگری نیز هست، و آن نعمت این است که اگر خداوند چشمان ما را طوری نمی ساخت که بتواند دامنه ای از نورهایی را که خورشید در آن پرتوهای خود را به طرف زمین می فرستد، یعنی موجهای  الکترومغناطیسی را که طولشان از 3/0 تا 7/0 میکرون است ، مشاهده کند، آنوقت خورشید با تمام نورش طلوع و غروب می کرد، بدون اینکه ما متوجه شویم، یا اصلاً فرقی بین شب و روز احساس کنیم... و این همان چیزی است که برای عقرب ها و خفاش ها اتفاق می افتد که  خداوند مقدر فرموده که چیزی را با استفاده از نور خورشید را نبینند.  پس روزی که خورشید را آشکار و در چشم ما  دارای منزلت و ارزش می کند، با تدبیرخداوند بی نهایت قدرتمندی به وجود آمده است، خدایی که طول موج ها را معین فرموده، ویژگی ها را قرار داده، و چشم ها را تنظیم نموده، اندازه ی بازتابش و جذب  را برنامه ریزی کرده و قوانین را آماده فرموده و ساعات را طراحی کرده و بر تاریکی ها احاطه دارد...

    از این روست که حرف "إذا"  قبل از کلمه ی "جلاهـا"  آمده است زیرا این آشکار نمودن با ارداه و حکمت و رحمت و قدرت  او مرتبط است، و  نه هیچ کسی دیگر. همان ذاتی که به روز این امکان را داده که خورشید را نمایان کند ومنزلت و ارزشش را بسیار نماید و جایگاه چاشتگاه و نور و فداکاری آن را بالا برد... خورشیدی که همان پرتوی را می فرستد که چشمها می بینند و سطوحی که همان نوری را منعکس می کنند که چشم ها درک کنند و عقلی که آنچه را به چشم ها می رسد برگردان و کدگشایی می کند... همه ی اینها را این دو کلمه بیان فرموده است: "إذا جلاهـا".

    به آیه ی دیگر می رسیم که در آن سخن از شب یا تاریکی  جهان به میان آمده است که خورشید ما و همه چیز اطراف ما را می پوشاند .. و همه ی آنچه که ما می دانیم این است که در آسمان بیش از تعداد ریگ های بیابان ستاره وجود دارد. .. که اندازه ی بعضی از آنها میلیونها برابر از خورشید بزرگتر است.. و اگر این ستاره ها به خورشید ما نزدیک شوند، آن را خواهند بلعید و سکون و آرامش شب  آن را مکدر خواهند نمود.. امّا خالق متعال تمام این ستارگان را ملیونها سال از ما دور فرموده است و  تاریکی آسمان ما را مصون نگاه داشته است .. تاریکی که خورشید و زمین ما را می پوشاند، این رحمت و فضلی است از جانب او چرا که در آسمان نزدیک به ما خورشیدی غیر از خورشید ما وجود ندارد. حرف  "إذا"  در این آیه نیز به صورت مشروط آمده است زیرا برای خورشید جایگاههایی را تعیین فرموده که ما را از بقیه ستارگان به دور نگاه می دارد. .. و مسیر حرکت آنها را گونه ای اندازه گیری فرموده است که این فاصله ی عظیم را با ما داشته باشند.

    یعنی اینکه ما در ابعاد بسیار و سعی از تاریکی پیوسته که رب العالمین برایش تعیین فرموده، شناوریم. .. فضانوردانی که با سفینه های خود به بیرون از جو زمین رفته اند، توانسته اند این تاریکی را در بیرون از میدان جاذبه ی زمین مشاهده کنند. .. آنها دیده اند که تاریکی همه چیز را در جهان هستی اطراف ما در بر گرفته است.. خورشید، زمین ، ماه، و همه و همه را ... و تنها روشنایی که می بینند قرص خورشید است که در دریای تاریکی شناور است .. به اضافه ی سطح زمین که نور خورشید به آن می تابد و در قسمت روز آن به فضا باز تابانده می شود... همچنین این تاریکی که خورشید ما را پوشانده، با نبود هوایی دور خورشید  که بتواند نور آن را باز تاباند نیز مرتبط است، که در این صورت پرتو های خورشید قبل از اینکه میلیونها کیلومتر را طی کرده و به زمین برسند ، از بین می ر فتند... این یکی از خواص ماده ای است که بین زمین و خورشید را پر کرده است، ماده ای که دانشمندان آن را «اِتِر» نامگذاری کرده اند. .. راستی اتر چیست؟  و پرتو های خورشید بدون اینکه از آن تاثیر بپذیرند و نور خود را به اطاف بپراکنند، چگونه از آن عبور می کنند و فضا را نورانی نمی کنند تا این تاریکی وحشتناک، کسانی را که به فضا سفر و به آن نگاه می کنند، در بر نگیرد؟ .. آیا درواقع ماده ای به نام اتر اصلاً وجود خارجی دارد یا ساخته و پرداخته ی تخیلات دانشمندان است؟.. اگر این ماده وجود ندارد .. پس نور خورشید از چه طریقی ممکن است انتقال پیدا کند؟ .. وچگونه ممکن است که  بین زمین و آسمان خلائی با فشار صفر، یعنی خلاء کامل،  درجه وجود داشته باشد؟ ... و آیا امکان دارد با وجود این خلاء کامل، خورشید و زمین بدون اینکه به هم بچسبند ، و به طرف هم کشیده شوند، ثابت و استوار در جای خود بمانند؟ .. در اینجا پی می بریم که ما هر قدر بیشتر به حقایقی نزدیک می شویم که برای عقل هایمان قابل درک است، به این نتیجه می رسیم که چیزهای بسیاری وجود دارد که از درک آنها عاجزیم. .. عقل و دانش ما محدود است ... این اتری که دانشمندان فرض می کنند، از تخیل انسان بیرون است. ... به همین دلیل است که سوگند حق تعالی به این تاریکی که خورشید و آسمانش را در بر گرفته ، آمده است... تاریکی یا شبی که با قدرت و قوانین و علم ، حکمت و اسرار او پیوسته است و ما هرگز چیزی از آن ندانسته و نخواهیم دانست... آری قسم حق سبحانه و تعالی که وابسته به اراده ی اوست اینچنین با حرف  "إذا" آمده و در آن سوگند عظیم فرموده: "والليل إذا يغشاهـا" ...

    هرکس به در آیات فوق بنگرد ، خواهد دید که چگونه تمام این حقایق درباره ی تاریکی(ماده ی تاریک) جهان هستی که همه چیزاز جمله خورشید را پوشانیده  کنار هم قرار داده شده اند، و چگونه خداوند، زمین را برای آشکار شدن خورشید، ویژه و خاص قرار داده تا در قسمتی که نور خورشید در ساعات روز بر آن می تابد، ظهور نماید ، حقایقی که چیزی از آنها نمی دانستیم مگر بعد از سفر فضانوردان و عکس برداری آنها  که خورشید را در دریایی از تاریکی شناور نشان می دهد؛ تاریکی که تنها در قسمت روشن زمین از بین می رود... بیان این حقایق با سادگی تمام و اعجاز علمی، بلاغی و موسیقایی و زیباشناختی، آمده است .. این همه معجزه ی خالق و تدبیرگر حقیقی کارهای آن است ،نه کار کسی دیگر..

    IslamQT.Com

    اسلام-قرآن و تفسیر

    =============

    به قلم استاد دکتر سلامه عبدالهادی محمّد

    استاد علوم مدیریت انرژی و مدیر عالی سابق انرژی در اسوان

    مترجم: عبیدالله

     


    بازگشت به ابتدا

    بازگشت به نتايج قبل

     

    چاپ مقاله

     
    » بازدید امروز: 322
    » بازدید دیروز: 1931
    » افراد آنلاین: 23
    » بازدید کل: 40663