جمع بين دو امر، و دو نهي، و دو خبر، و دو بشارت در يك آيه
اصمعي روايت مي كند كه شنيدم، كنيزي اعرابي شعر مي سرود و مي گفت:
أستغفر الله لذنبی کلّه .................... قبلت إنساناً بغیر حلّه
مثل الغزال ناعما فی دله ................ فانتصف اللیل ولم أصلّه
اصعمی گفت: خدا تو را بکشد چه فصاحتی داری![1]
جاریه گفت: آیا این شعر را در مقابل قول خداوند فصاحت می دانی، و خداوند می فرماید: { وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}[2].
ترجمه: «و به مادر موسي وحي كرديم كه او را شير ده، چون بر او بیمناک شدی پس او را به دریا بیانداز، وغم مخور، چراكه ما بهيقين او را به تو بازميگردانيم، و از زمره پيامبرانش قرار ميدهيم»
کنیز خطاب به اصمعی گفت: در این یک آیه خداوند دو امر (أرضعیه وألقیه)، و دو نهی (لا تخافی ولا تحزنی)، و دو خبر (وأوحینا – فإذا خفت علیه)، و دو بشارت (رادّوه وجاعلوه) را یکجا جمع نموده است.
بدون شك اين فصاحت در قرآن دلالت بر معجزه بودن آن مي دهد، كه حتى فصحاء عرب نيز به آن معترف بودند.
IslamQT.Com
اسلام – قرأن و تفسیر
===========
|