سوال و جواب آن در قرآن کریم (91-120)
س91- سبب نزول این آیات چیست؟
لاَ يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُواْ فِي الْبِلاَدِ{196} مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ{197}.( مبادا رفت و آمد [و جنب و جوش] كافران در شهرها تو را دستخوش فريب كند (196) [اين] كالاى ناچيز [و برخوردارى اندكى] استسپس جايگاهشان دوزخ است و چه بد قرارگاهى است (197) )آل عمران
ج- شأن نزول آن سخن (بعضی از) مسلمانان بود که گفتند: دشمنان در این همه (ناز و نعمتند) در حالی که ما (بندگان مومن خدا) در سختی و مشقت به سر می بریم. لا يغرنك تقلب الذين كفروا: یعنی کارهای آنان در سرزمینها، از قبیل تجارت و کسب و داد و ستدشان تو را نفریبد( در این آیه مومنان مخاطب خداوند هستند زیرا محمد صلی الله علیه وسلم پیامبر است وهرگز فریفته ی این ظواهر نمیشود و موید به تایید ربّانی است) ، این برخورداری اندکی است که در زندگانی دنیا از آن بهره مند می شوند و سپس فنا می پذیرند و در پایان جایگاه ایشان دوزخ است که بد جایگاه و فرجامی است.
س92- این آیه ی کریمه را توضیح دهید:
وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلّهِ لاَ يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُوْلَـئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ{199}(البته از ميان اهل كتاب كسانى هستند كه به خدا و بدانچه به سوى شما نازل شده و به آنچه به سوى خودشان فرود آمده ايمان دارند در حالى كه در برابر خدا خاشعند و آيات خدا را به بهاى ناچيزى نمىفروشند اينانند كه نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت آرى خدا زودشمار است (199))آل عمران.
ج- شرح: از اهل کتاب کسانی مانند عبدالله بن سلام و یارانش و نجاشی وجود دارند که به خداوند و چیزی که برشما نازل شده- قرآن- و آنچه بر خودشان نازل گردیده یعنی تورات و انجیل، ایمان دارند و در برابر الله متواضع اند و به بهای اندکی از مال دنیا، آیاتی از تورات و انجیل را که در بشارت پیامبر صلی الله علیه وسلم که نزدشان است نمی فروشند واز ترس ریاست مانند دیگر یهودیان ، کتمان نمی نمایند،(طبق سوره قصص) این (خوبان) پاداش کارهای خود را نزد پروردگارشان دوبار خواهند گرفت و خداوند بسیار زود اعمال بندگان را محاسبه می فرماید و این کار تنها نصف روز از روزهای دنیا طول خواهد کشید.
س93- در این آیه چه نصایحی برای مومنان وجود دارد؟
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ{200}(اى كسانى كه ايمان آوردهايد صبر كنيد و ايستادگى ورزيد و مرزها را نگهبانى كنيد و از خدا پروا نماييد اميد است كه رستگار شويد (200) )آل عمران.
ج: ای کسانی که ایمان آورده اید
- بر طاعت خداوند و مصیبت ها و پرهیز از گناهان ، استقامت کنید.
- در میدان جنگ در برابر کافران از خود پایداری نشان دهید طوری که آنان از شما صبور تر نباشند.
- در تمام حالات زندگی تقوای الله را پیشه کنید تا به بهشت نائل ایید و از دوزخ نجات یابید.
س94- آیه ای را که نشانگر خلقت و انتشار انسانها (روی زمین) است بیان کنید.
ج- آیه مورد نظر این است:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً{1}(اى مردم از پروردگارتان كه شما را از یک انسان آفريد و همسرش را [نيز ] از(نوع) او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مىكنيد پروا نماييد و پیوند خويشاوندی را (صله رحم) مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان( ومراقب اعمالتان) است (1))النساء
س95-این آیه کریمه را توضیح دهید:
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ{3}(اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد دو دو سه سه چهار چهار به زنى گيريد پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد به يك [زن آزاد] يا به آنچه [از كنيزان] مالك شدهايد [اكتفا كنيد] اين [به خوددارى] نزديكتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيالوار گرديد] (3))النساء
ج- وقتی که آیه ی(وَآتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ) (مال یتیمان را به آنان بازپس بدهید) نازل شد، کار سرپرستی یتیمان بر صحابه سخت آمد، زیرا بعضی سرپرستی هشت الی ده یتیم را بر عهده داشتند . و زنانی در نکاحشان بودند، که بینشان به عدالت رفتار نمی کردند، این بود که آیه فوق (وإن خفتم أن لا تعدلوا في اليتامى) یعنی اگر از این بیم دارید که نتوانید بین یتیمان و زنان به عدالت رفتار کنید، دو زن یا سه یا چهار زن بگیرید و بیش از این(مانند گذشته) زن نگیرید، و اگر بازهم از اجرای عدالت بین آنان در دادن نفقه و قسمت می ترسید تنها یک زن بگیرید و به ملک یمینی که دارید اکتفا کنید، زیرا زحمت و حقوق آنان از دیگر زنان کمتر است و مجبور نیستید که تنها چهار یا یک تن از آنان را داشته باشید،
س96- آیه ای که در ردّ اعتقاد جاهلیت مبنی بر عدم ارث بردن زنان و کودکان از مردگان نازل شده است کدام است؟
ج - لِّلرِّجَالِ نَصيِبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيباً مَّفْرُوضاً(براى مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى است و براى زنان [نيز] از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى [خواهد بود] خواه آن [مال] كم باشد يا زياد، نصيب هر كس مفروض شده است (7)){7}النساء
س97- این آیات را تشریح کنید:
يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَآؤُكُمْ وَأَبناؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيما حَكِيماً{11} وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلاَلَةً أَو امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن كَانُوَاْ أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاء فِي الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَآرٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ{12}(خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مىكند سهم پسر چون سهم دو دختر است و اگر [همه ورثه] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر [دخترى كه ارث مىبرد] يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتى است كه [متوفى] فرزندى داشته باشد ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند براى مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مىبرد] و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم مىبرد [البته همه اينها] پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا د ينى [كه بايد استثنا شود] شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند [اين] فرضى است از جانب خدا زيرا خداوند داناى حكيم است (11)و نيمى از ميراث همسرانتان از آن شما [شوهران] است اگر آنان فرزندى نداشته باشند و اگر فرزندى داشته باشند يك چهارم ماترك آنان از آن شماست [البته] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش كردهاند يا د ينى [كه بايد استثنا شود] و يك چهارم از ميراث شما براى آنان است اگر شما فرزندى نداشته باشيد و اگر فرزندى داشته باشيد يك هشتم براى ميراث شما از ايشان خواهد بود [البته] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش كردهايد يا د ينى [كه بايد استثنا شود] و اگر مرد يا زنى كه از او ارث مىبرند كلاله [=بىفرزند و بىپدر و مادر] باشد و براى او برادر يا خواهرى باشد پس براى هر يك از آن دو يك ششم [ماترك] است و اگر آنان بيش از اين باشند در يك سوم [ماترك] مشاركت دارند [البته] پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش شده يا د ينى كه [بايد استثنا شود به شرط آنكه از اين طريق] زيانى [به ورثه] نرساند اين استسفارش خدا و او داناى بردبار است (12)) النساء
ج- خداوند شما را در مورد فرزندانتان چنین امر می فرمایند: برای مردانشان سهمی دوبرابر زنان از ارث خواهد بود، و اگر دو دختر و یک پسر باشند، نصف ارث ازآن پسر و نصف دیگر برای دو دختر خواهد بود، و اگر تنها یک پسر و یک دختر بودند یک سوم آن مال متعلق به دختر و و دو سوم متعلق به پسر می شود. و اگر یک پسر تنها بود تمام مال ازآن او است. و اگر فرزندان میت همه دختر و بیش از دو نفر باشند و پسری در بینشان نباشد، دوسوم مال ارث از آن ایشان خواهد بود. همچنین اگر ورثه تنها دو خواهر باشند باز دوسوم از مال را به ارث می برند به دلیل این قسمت از آیه شریفه : {فلهما الثلثان مما ترك}(دو ثلث از ارث به آن دو دختر تعلق خواهد گرفت.) زیرا دختر وقتی همراه پسر باشد، یک سوم ارث می برد، حال اگر خواهری داشته باشد که به طریق اولی چنین حقی خواهد داشت.
در مورد کلمه ی (فوق) نیز دو نظر وجود دارد بعضی از دانشمندان فرموده اند که صله است، و بعضی گفته اند که برای دفع این توهم است که "هرچه تعداد دختران بیشتر باشد، نصیب آنان از میراث هم بیشتر می شود"، به دلیل اینکه با دادن یک سوم ارث به هر دختر با وجود پسر (ممکن است چنین فهمیده شود) و اگر میت تنها یک دختر داشته باشد، نصف مال به او تعلق می گیرد، و به پدر و مادر او (یعنی میت) هرکدام یک ششم تعلق می گیرد این در صورتی است که میت فرزند ذکور داشته باشد، که در آیه (لكل واحد منهما السدُس مما ترك إن كان له ولد) بدل برای منهما است و نکته در این بدل افاده ای این است که آنها در این مال ارث به طور مشترک سهم واحدی نمی برند بلکه هرکدام سهم جداگانه ای دارند، فرزند پسر(نوه) را نیز مانند خود پسر و پدربزرگ را نیز مانند پدر در نظر گرفته است، و اگر میت فرزندی نداشت و ورّاث او تنها پدر و مادرش بودند، یا زنی یا شوهری داشت ، آنگاه ثلث مال یا آنچه بعد از همسرش باقی می ماند ، به مادرش می رسد، و بقیه به پدر میت خواهد رسید، اگر میت برادران یا خواهرانی داشته باشد، یعنی دو یا بیشتر، یک ششم ماترک به مادرش و بقیه به پدر می رسد و برادران و خواهران هیچ سهمی نمی برند. بقیه نیز چنان بود که ذکر شد. که البته همه ی اینها بعد از تنفیذ و انجام وصیتی که میت (از ثلث مالش) نموده و بعد از ادای قرضی است ، دلیل اینکه خداوند وصیت میت را قبل از دین (قرض ) او بیان فرموده این است که اهمیت آن را نشان دهد، پدران و فرزندان شما، شما نمی دانید کدام یک در دنیا و آخرت برای شما سودمند تر خواهند بود، زیرا بعضی با این گمان که فرزندش برای او بهتر خواهد بود، ارث را به او می بخشد و بعد می بیند که پدرش بهتر بوده است، یا برعکس، و تنها خداوند این امر را می داند و اوست که این قوانین فرایض ارث و میراث را برای شما وضع فرموده است ، این دستوری از جانب الله است بدون شک الله ذاتی است که بر مخلوقات خود آگاهی دارد و در تدبیری که بین آنان فرموده صاحب حکمت بی پایان است و این صفت ازلی اوست.
س98-توبه ای که خداوند ، به فضل و کرمش، قبول آن را بر خود واجب فرموده است کدام است، به چه دلیل؟
ج- توبه ای که خداوند ، به فضل و کرمش، قبول آن را بر خود واجب فرموده است، توبه ای برای کسانی است که بدی (گناه) را با نادانی و جهل انجام می دهند (نه عالمانه و عامدانه) و سپس زود ،(قبل از فرا رسیدن مرگ) توبه می کنند ، اینان را خداوند می بخشد و توبه شان را می پذیرد و بدون شک خداوند بر خلق خود آگاه و در کار و رفتار با آنان حکیم است. دلیل ما آیه ی زیر است:
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَـئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً{17}(توبه نزد خداوند تنها براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب گناه مىشوند سپس به زودى توبه مىكنند اينانند كه خدا توبهشان را مىپذيرد و خداوند داناى حكيم است (17) )النساء.
س99- توبه ی مردود از جانب الله تعالی کدام است دلیلتان چیست؟
ج- توبه ی مردود توبه کسانی است که به میل خود گناه می کنند تا لحظه ی مرگش فرا می رسد در آن لحظه می گوید: (إني تبت الآن)(اکنون توبه کردم) که چنین توبه ای فایده ای برایش ندارد، و قبول نمی شود، توبه کسانی که در حال کفر می میرند نیز در وقتی که در قیامت عذاب الهی را با چشم مشاهده می کنند، قبول نمی شود و خداوند عذاب دردناکی برایشان آماده کرده است. دلیل آیه شریفه است که می فرماید:
وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَـئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً{18}(توبه كسانى كه گناه مىكنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان دررسد مىگويد اكنون توبه كردم پذيرفته نيست و [نيز توبه] كسانى كه در حال كفر مىميرند پذيرفته نخواهد بود آنانند كه برايشان عذابى دردناك آماده كردهايم (18))النساء
س100- زنان محرم برای مردان چه کسانی هستند با دلیل بگویید؟
ج- مادران شما بر شما حرامند(برای ازدواج) که شامل مادربزرگ پدری و مادری نیز می شود،(وبناتكم) و دخترانتان و فرزندان و نوه هایشان تا آخر (وأخواتكم) وخواهرانتان(چه پدری باشند و چه مادری) (وعماتكم) و عمّه هایتان یعنی خواهران پدر و پدربزرگ و خاله هایتان (وخالاتكم) یعنی خواهران مادر و مادربزرگهایتان (وبنات الأخ وبنات الأخت) و خواهرزادگان و برادرزادگان و فرزندان آنان (وأمهاتكم اللاتي أرضعنكم) ومادران (رضاعی) شیری شما یعنی زنانی که قبل از دوسالگی(پنج بار طبق حدیث) به شما شیر داده اند،(وأخواتكم من الرضاعة) و خواهران شیری شما، که دختران شیری هم طبق سنت همین حکم را دارند، (یعنی دختران شیری زنی که در نکاح مردی است، دختر شیری آن مرد خواهند بود، چون زن او(که با او نزدیکی هم نموده) به آنان شیر داده است و مادرشیری ایشان است. ) همچنین طبق سنت، عمه، خاله ، برادر زاده و خواهرزاده شیری نیز بر مردان مسلمان حرام هستند زیرا در حدیث شریف به روایت شیخین بخاری و مسلم آمده است: "يحرم من الرضاع ما يحرم من النسب"( همان حرمتی که در اثر نسب به وجود می آید به وسیله ی رضاع (شیر)نیز به وجود می آید.) (وأمهات نسائكم وربائبكم) و مادران زنان(همسران) شما، و ربیبه های شما یعنی دختران همسران شما (که از مرد دیگری باشند) (اللاتي في حجوركم) که آنها را در خانه هایتان پرورش می دهید، و (من نسائكم اللاتي دخلتم بهن) آنان از همسرانتان که با آنها مجامعت کرده اید، هستند (فإن لم تكونوا دخلتم بهن فلا جناح عليكم) اما اگر دختران همسرانی باشند که با آنها مجامعت نکرده اید ، می توانید بعد از طلاق دادن همسرانتان( که با انان نزدیکی نکرده اید) با آنها ازدواج کنید و(وحلائل) زنان (أبنائكم الذين من أصلابكم) فرزندانتان (چه در نکاح آنان باشند و چه از آنان طلاق گرفته باشند)نیز بر شما حرام هستند، بر خلاف زنان پسر خوانده گانتان که از خون شما نیستند، و می توانید بعد از آنان با مطلقه هایشان ازدواج کنید. (وأن تجمعوا بين الأختين) ازدواج با دو خواهر( چه رضاعی باشند و چه نسبی) بر شما حرام است، که طبق سنت، ازدواج نمودن با یک زن و عمّه ی او یا خاله اش نیز مانند همین حالت حرام است، امّا نکاح تنها یکی از آنان جایز می باشد، و ملک هردوی آنها جایز است به شرطی که تنها با یکی نزدیکی کند، (إلا) امّآ (ما قد سلف) بعضی از نکاح های این چنینی را که در زمان جاهلیت (قبل از نزول این احکام) انجام داده اید، برای آنها گناهی بر شما نخواهد بود (إن الله كان غفوراً) زیرا خداوند بی نهایت بخشنده و مهربان است (و المحصنات من النساء ) و ازدواج با زنان شوهردار(آزاد یا ملک یمین) قبل از اینکه از شوهران خود جدا شوند بر شما حرامند (إلا ما ملكت أيمانكم) مگر زنانی را که در جنگ با کفار به ملکیت خود در آورده اید، که می توانید با آنان مجامعت کنید، هرچند در دارالحرب بعد از استبراء شوهرانی نیز داشته باشند. که دلیل نیز همان آیه زیر است (که توضیح داده شد):
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاَتُكُمْ وَبَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَآئِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَآئِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلاَبِكُمْ وَأَن تَجْمَعُواْ بَيْنَ الأُخْتَيْنِ إَلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُوراً رَّحِيماً{23} وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً{24}(نكاح اينان] بر شما حرام شده است مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمههايتان و خاله هايتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادرهايتان كه به شما شير دادهاند و خواهران رضاعى شما و مادران زنانتان و دختران همسرانتان كه [آنها دختران] در دامان شما پرورش يافتهاند و با آن همسران همبستر شدهايد پس اگر با آنها همبستر نشدهايد بر شما گناهى نيست [كه با دخترانشان ازدواج كنيد] و زنان پسرانتان كه از پشتخودتان هستند و جمع دو خواهر با همديگر مگر آنچه كه در گذشته رخ داده باشد كه خداوند آمرزنده مهربان است (23) زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده است] به استثناى زنانى كه مالك آنان شدهايد [اين] فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است و غير از اين [زنان نامبرده] براى شما حلال است كه [زنان ديگر را] به وسيله اموال خود طلب كنيد در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد و زنانى را كه متعه كردهايد مهرشان را به عنوان فريضهاى به آنان بدهيد و بر شما گناهى نيست كه پس از [تعيين مبلغ] مقرر با يكديگر توافق كنيد [كه مدت عقد يا مهر را كم يا زياد كنيد] مسلما خداوند داناى حكيم است (24))النساء.
101س- حدّ کنیزی که مرتکب زنا شده باشد، چیست؟َ
ج- پنجاه تازیانه و یک سال تبعید از وطن.
ومَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ{25}(هر كس از شما از نظر مالى نمىتواند زنان [آزاد] پاكدامن با ايمان را به همسرى [خود] درآورد پس با (کنیزان) جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است [همه] از يكديگريد پس آنان را با اجازه خانوادهشان به همسرى [خود] درآوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار و دوستگيران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است اين [پيشنهاد زناشويى با كنيزان] براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است (25))النساء.
س102-خداوند به مومنان وعده فرموده است که در صورتی که از گناهان کبیره و بزرگی چون، شرک ورزیدن به الله تعالی ، عقوق والدین، قتل ، و غیره دوری کنند، گناهان کوچکترشان را می بخشاید، آیه ای را که دلیل بر این وعده باشد بیان کنید.
ج - إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيماً{31}(اگر از گناهان بزرگى كه از آن[ها] نهى شدهايد دورى گزينيد بديهاى شما را از شما مى زداييم و شما را در جايگاهى ارجمند درمىآوريم (31))النساء.
س103- کدام آیه در شأن حضرت امّ سلمه رضي الله عنها که گفته بود، : ای کاش ما نیز مرد بودیم تا جهاد می کردیم و مانند آنان پاداش بزرگ به دست می آوردیم، نازل شده است؟
جـ - وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً{32}(و زنهار آنچه را خداوند به [سبب] آن بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است و از فضل خدا درخواست كنيد كه خدا به هر چيزى داناست (32))النساء.
س104- به چه دلیل مردان سرپرست زنان هستند؟ و هنگامی که زن ازمرد اطاعت نکند، مرد چه کاری می تواندانجام دهد؟ دلیلتان چیست؟
ج- مردان سرپرست زنان و موظف به مراقبت و نگه داری از آنانند، زیرا خداوند ویژگیهای خاص سرپرستی و قوامت را به آنان عطا فرموده است، همچنین به دلیل اینکه مردان به زنان مهریه و نفقه می پردازند و در عقل و سرپرستی مردان را برآنان برتری داده است. اگر از نافرمانی زنانتان بیم دارید، آنان را با سخن نیکو پند دهید، اگر سودی نبخشید، در رختخواب خود از نزدیکی با آنان سرباز زنید و اگر این هم کارگر نیفتاد، به گونه ای که هیچ ضرر و زیانی نداشته باشد(که شرایط خاص خود را دارد و در کتب فقهی موجود است) آنان را(تنها به عنوان تنبیه نه عداوت و خشم و نفرت و دشمنی ) بزنید. به دلیل آیه ی کریمه ی زیر:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيّاً كَبِيراً{34}(مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مىكنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مىكنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاهها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را تنبیه كنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است (34) )النساء.
س105-بعضی از یهودیان کارشان تبدیل و تحرف کلام خداوند و بستن دروغ و افترا به خداوند بود، تعدادی از آیاتی که گواه بر این حقیقت باشند ذکر کنید:
ج- وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَـذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ{58} فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ{59}([نيز به يادآريد] هنگامى را كه گفتيم بدين شهر درآييد و از [نعمتهاى] آن هر گونه خواستيد فراوان بخوريد و سجدهكنان از در [بزرگ] درآييد و بگوييد [خداوندا] گناهان ما را بريز تا خطاهاى شما را ببخشاييم و [پاداش] نيكوكاران را خواهيم افزود (58) اما كسانى كه ستم كرده بودند [آن سخن را] به سخن ديگرى غير از آنچه به ايشان گفته شده بود تبديل كردند و ما [نيز] بر آنان كه ستم كردند به سزاى اينكه نافرمانى پيشه كرده بودند عذابى از آسمان فرو فرستاديم (59))البقرة.
َفوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ{79}(پس واى بر كسانى كه كتاب [تحريفشدهاى] با دستهاى خود مىنويسند سپس مىگويند اين از جانب خداست تا بدان بهاى ناچيزى به دست آرند پس واى بر ايشان از آنچه دستهايشان نوشته و واى بر ايشان از آنچه [از اين راه] به دست مىآورند (79))البقرة.
مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيّاً بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْناً فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً{46}(برخى از آنان كه يهودىاند كلمات را از جاهاى خود برمىگردانند و با پيچانيدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دين [اسلام با درآميختن عبرى به عربى] مىگويند شنيديم و نافرمانى كرديم و بشنو [كه كاش] ناشنوا گردى و [نيز از روى استهزا مىگويند] راعنا [كه در عربى يعنى به ما التفات كن ولى در عبرى يعنى خبيث ما] و اگر آنان مىگفتند شنيديم و فرمان برديم و بشنو و به ما بنگر قطعا براى آنان بهتر و درستتر بود ولى خدا آنان را به علت كفرشان لعنت كرد در نتيجه جز [گروهى] اندك ايمان نمىآورند (46))النساء.
س106-آین آیه کریمه را تفسیر کنید.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللّهِ مَفْعُولاً{47}(اى كسانى كه به شما كتاب داده شده است به آنچه فرو فرستاديم و تصديقكننده همان چيزى است كه با شماست ايمان بياوريد پيش از آنكه چهرههايى را محو كنيم و در نتيجه آنها را به قهقرا بازگردانيم يا همچنانكه اصحاب سبت را لعنت كرديم آنان را [نيز] لعنت كنيم و فرمان خدا همواره تحقق يافته است (47))النساء.
ج- ای اهل کتاب، به قرآنی که نازل کرده ایم و تصدیق کننده ی تورات شماست ایمان بیاورید قبل از اینکه صورتهای بعضی از شما را مسخ کنیم به گونه ای که چشم و بینی و ابروان را از آن محو نماییم و مانند پشت سرهایتان آنها را صاف نماییم یا آنان را از رحمت خود به دور و تبدیل به میمون نماییم، همانگونه که اصحاب السبت را چنین کردیم، و قضای خداوند بی گمان انجام خواهد شد، هنگامی که این آیه نازل شد، عبدالله بن سلام (که قبلاً یهودی بود) مسلمان شد، بعضی از علما گفته اند، این فرموده خداوند وعید مشروطی بود ووقتی بعضی از یهودیان مسلمان شدند، دیگر تحقق نیافت(یعنی اگر هیچ کس از آنان مسلمان نمی شد تحقق می یافت) و بعضی نیز گفته اند، این وعید هنوز بداشته نشده و تا قیام قیامت احتمال طمس و مسخ صورت یهودیانی که ایمان نیاورند، وجود دارد.
س107- آیه ای توضیح می دهد که خداوند چه کسانی را خواهد بخشید و چه کسانی را ممکن نیست ببخشد، کدام است؟
کسی که به خداوند شرک ورزیده باشد، مورد آمرزش خداوند قرار نخواهد گرفت، اما کسی که مرتکب شرک نشده باشد، مغفرت و رحمت خداوند برایش وسیع و گسترده خواهد بود.
إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِيماً{48}(مسلما خدا اين را كه به او شرك ورزيده شود نمىبخشايد و غير از آن را براى هر كه بخواهد مىبخشايد و هر كس به خدا شرك ورزد به يقين گناهى بزرگ بربافته است (48))النساء
س108- منظور این آیه چه کسانی است؟
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللّهُ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً{49}(آيا به كسانى كه خويشتن را پاك مىشمارند ننگريستهاى [چنين نيست] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد پاك مىگرداند و به قدر نخ روى هسته خرمايى ستم نمىبينند (49))النساء.
ج- مراد آیه یهودیان هستند، که گفتند ما فرزندان و محبوبان الهی هستیم.
س109-آین ایه درباره چه کسانی نازل گشته؟ توضیح دهید.
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيباً مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ سَبِيلاً{51}(آيا كسانى را كه از كتاب [آسمانى] نصيبى يافتهاند نديدهاى كه به جبت(بتان) و طاغوت(سرکشان) ايمان دارند و در باره كسانى كه كفر ورزيدهاند مىگويند اينان از كسانى كه ايمان آوردهاند راهيافته ترند (51))النساء.
ج- این آیه درباره ی کعب بن اشرف یهودی و امثال او از علمای یهود نازل شده است که هنگامی که به مکه رسیدند و کشته شدگان کفار را در بدر مشاهده کردند، مشرکان را برای انتقام گرفتن از مسلمانان و نبرد با پیامبر خدا(صلی الله علیه وسلم) تحریک نمودند، و هنگامی که ابوسفیان و یاران کافر او از آنا ن می پرسیدند آیا ما که اشراف هستیم و حجاج بیت الله را آب می نوشانیم و مهمان نوازی و فقران را آزاد می کنیم برحق تریم یا محمّد که با دین پدران خود مخالفت نموده، و پیوند خویشاوندی(با اهل مکه) را قطع کرده و از حرم بیت الله دور شده است(و به مدینه رفت)؟ اینان (کعب بن اشرف و یارانش ) می گفتند: شما از مسلمانان ره یافته تر و برحق تر هستید.
110س- منظور از کلمه ی( الناس) (مردم) در این آیه کیست؟
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكاً عَظِيماً{54}(بلكه به مردم براى آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا كرده رشك مىورزند در حقيقت ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم و به آنان ملكى بزرگ بخشيديم (54))النساء.
ج- منظور از الناس(مردم) جناب رسول الله صلی الله علیه وسلم و یارانش رضی الله عنهم هستند.
که می فرماید: آیا به خاطر فضیلت و بزرگی که خداوند با نعمت نبوّت و رسالت الهی به محمّد داده است، رشک می برند و بریارانش که خداوند بدیشان توفیق ایمان آوردن و تصدیق رسالت و پیروی از ایشان و تمکین بر روی زمین را داده،حسودی می کنند و آرزوی زوال آن را دارند؟ در حالی که ما قبلا هم به فرزندان ابراهیم علیه السلام کتاب آسمانی داده ایم، چه کتاب مقروء و چه الهاماتی که از جنس کتاب نبود بر آنها وحی می فرستادیم و به علاوه به آنها پادشاهی عظیم را نیز عنایت کرده بودیم.
س111- سبب نزول این آیه چیست؟
إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ سَمِيعاً بَصِيراً{58}(خدا به شما فرمان مىدهد كه امانت را به صاحبان آنها رد كنيد و چون ميان مردم داورى مىكنيد به عدالت داورى كنيد در حقيقت نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مىدهد به راستی که خدا شنواى بيناست (58))النساء.
ج- درباره ی این واقعه نازل شد که سیدنا علی رضی الله عنه کلید کعبه را از عثمان بن طلحه ی حجبی (که پرده دار کعبه بود)گرفته بود، و هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در سال فتح مکه ،به مکه تشریف بردند و عثمان کلید را به پیامبر نداد . بعد گفته بود: اگر می دانستم که او پیامبر خداست، کلید را از او دریغ نمی کردم (و خدمتشان میدادم) این بود که پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم نیز دستور فرمودند که کلید را به او بازپس دهند.
س112- آیه ای را که رابطه ی مردم را با آفریدگار و پیامبر شان صلی الله علیه وسلم و همچنین با حاکمان خودشان مشخص می کند، بیان کنید و توضیح دهید:
جـ - يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً{59}(اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيكفرجامتر است (59))النساء.
توضیح: ای اهل ایمان خداوند و پیامبرش را تصدیق کنید و به شریعت او عمل نمایید، و جواب امر خداوند را بدهید و او را معصیت نکنید سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم را که حق را به سوی شما آورده، اجابت کنید، و از بزرگان و سرپرستان خود (در غیراز معصیت خداوند ) اطاعت کنید و اگر در حکمی یا کاری با هم اختلاف پیدا کردید، آن را به کتاب خدا و سنت رسول او محمّد صلی الله علیه وسلم ارجاع دهید، اگر به راستی به خدا و روز قیامت ایمان آورده اید. این کار برای شما از نزاع و پیروی از آرای شخصی بهتر است، و سرانجام بهتر و نیکوتری نیز دارد.
س113- ثمره ی اطاعت از خداوند و پیامبرش صلی الله علیه وسلم چیست؟ آیه اش را ذکر کنید.
وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِيقاً{69}(و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته [يعنى] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند (69))النساء
114س- این آیه ی شریفه را تفسیر کنید:
َّما أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيداً{79}(هر چه از خوبيها به تو مىرسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مىرسد از خود توست و تو را به پيامبرى براى مردم فرستاديم و گواه بودن خدا بس است (79))النساء
ج- ای انسان! هر خیر و نعمتی که به تو برسد، تنها و تنها فضل و احسانی از جانب خداوند تعالی است و بس، و هر مشقت و سختی که به تو می رسد، به دلیل اعمال ناروای تو و کارهایی است که با دست خود انجام داده ای ، و ما تو را (ای رسول ما!) برای تمام انسانها فرستاده ایم، تا رسالت پروردگارت را به آنان ابلاغ نمایی و خداوند خود بهترین گواه صدق و راستی تو در این ادّعا ی برحق است.
س115- کدام آیه است که بر فاش نکردن اسرار و فرو رفتن در شایعات ، تاکید می فرماید؟ آن را شرح دهید.
ج- آیه این است: وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً{83}(وچون خبرى [حاكى] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانىاند كه [مىتوانند درست و نادرست] آن را دريابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكى از شيطان پيروى مىكرديد (83))النساء.
شرح: هرگاه خبری خوشحال کننده از پیروزی آنان یا ترس از شکست سرایا(جنگ های زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم که خود ایشان در آنها حضور نداشتند) به آنان می رسید، آن را فاش می گفتند و پخش می کردند، این آیه درباره ی جمعی از منافقان و برخی مومنان ضعیف الایمان که این کار را انجام می دادند و با آن دل های مومنان هم رو به ضعف می نهاد،نازل شده است. که با این کار آنان، پیامبر صلی الله علیه و سلم اذیت می شدند و اگر سکوت می کردند تا پیامبر صلی الله علیه وسلم یا بزرگان اهل نظر و دانشمندان صحابه خبردار شوند، حتماً می دانستند که آیا خبری را می شود فاش ساخت یا نه. در حالی که این را از پیامبر صلی الله علیه وسلم و او اولی الامر خود دریغ کردند، و اگر فضل و و رحمت خداوند بر شما به سبب اسلام و قرآن نبود، جز اندکی از شما، همه راهرو شیطان و تابع او می شدید.
س116- کدام آیه پیامبر صلی الله علیه وسلم را به قتال با کفار تشویق می فرماید، حتی در صورتی که تنها بماند؟ توضیح دهید.
فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللّهُ أَن يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَاللّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَأَشَدُّ تَنكِيلاً{84}(پس در راه خدا پيكار كن جز عهدهدار شخص خود نيستى و[لى] مؤمنان را [به مبارزه] برانگيز باشد كه خداوند آسيب كسانى را كه كفر ورزيدهاند [از آنان] باز دارد و خداست كه قدرتش بيشتر و كيفرش سختتر است (84))النساء
توضیح: الله به فرستاده ی خود صلی الله علیه و سلم می فرماید: ای محمد در راه خداوند پیکار کن، زیرا تو تنها مسئول ایمان خود هستی پس به سرپیچی آنان از فرمان خود، التفات مکن، با کفّار حتی اگر تنها بمانی پیکار کن، زیرا به تو وعده ی نصرت و پیروزی داده ایم، و مومنان را برای جهاد ترغیب نما، تا شاید خداوند جنگ و شرّ با کفار را از شما دور کند. زیرا عذاب الله تعالی بسیار سخت تر و شدتش بیشتر است. از این رو رسول خدا صلی الله علیه و سلمّ ، فرمود:" والذي نفسي بيده لأخرجن ولو وحدي"(قسم به آن ذاتی که جانم در دست اوست، حتی اگر تنهاباشم باز هم (برای جنگ با کافران) بیرون خواهم رفت. سپس حضرت با هفتاد سوار از یارانشان به طرف چاه های بدر صغری تشریف بردند، و خداوند شر کفار را با القای ترس مسلمانان در دل هایشان ، از مسلمین دور فرمود، که این کار مانع خروج ابو سفیان برای جنگ شد.
س117-آیا اگر شما کار خوبی انجام دهید که دیگران از آن بهره ببرند، برایتان ثواب دارد؟ و آیا اگر کار بدی انجام دهی و دیگران هم از آن کار شما پیروی کنند، برایتان گناه نوشته خواهد شد؟ آیه ای را که براین معنا دلالت دارد ذکر کنید.
ج- بله همین طور است و آیه مذکور این است:
مَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا وَمَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا وَكَانَ اللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقِيتاً{85}(هر كس شفاعت پسنديده كند براى وى از آن نصيبى خواهد بود و هر كس شفاعت ناپسنديدهاى كند براى او از آن [نيز] سهمى خواهد بود و خدا همواره به هر چيزى تواناست (85) )النساء.
س118- آیه ی قتل غیر عمد را ذکر کنید و توضیح دهید.
ج- این آیه است:
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَئاً وَمَن قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَئاً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً{92}(و هيچ مؤمنى را نسزد كه مؤمنى را جز به اشتباه بكشد و هر كس مؤمنى را به اشتباه كشت بايد بنده مؤمنى را آزاد و به خانواده او خونبها پرداخت كند مگر اينكه آنان گذشت كنند و اگر [مقتول] از گروهى است كه دشمنان شمايند و [خود] وى مؤمن است [قاتل] بايد بنده مؤمنى را آزاد كند [و پرداختخونبها لازم نيست] و اگر [مقتول] از گروهى است كه ميان شما و ميان آنان پيمانى است بايد به خانواده وى خونبها پرداخت نمايد و بنده مؤمنى را آزاد كند و هر كس [بنده] نيافت بايد دو ماه پياپى به عنوان توبهاى از جانب خدا روزه بدارد و خدا همواره داناى سنجيدهكار است (92))(النساء.
شرح آیه ی فوق: برای هیچ مومنی جایز نیست که به حق برادر مومن خود تجاوز نموده و به ناحق وی را بکشد، مگر این که این کار را به صورت خطا و غیر عمدی انجام دهد، که در این صورت بر او واجب است که برده ی مسلمانی را آزاد نماید، و دیه ی معلوم شده را به اولیای دم مسترد دارد، مگر در صورتی که دیه را به او ببخشند و معافش کنند. اگر مقتول مسلمانی باشد(یعنی به خدا و پیامبرش محمّد صلی الله علیه وسلم ایمان داشته باشد)، که با آن مسلمانان دیگر(طایفه ی قاتل) دشمنی دارد، قاتل باید برده ی مسلمانی را آزاد نماید، اما اگر مقتول از کسانی باشد که با آنان عهد و پیمان دارید، باید قاتل ، هم دیه به اولیای دم مقتول بدهد و هم بنده ی مومنی را آزاد کند، و هر کس قدرت آزاد کردن بنده را ندارد، باید دوماه متوالی روزه بگیرد تا خداوند توبه ی او را قبول فرماید، و خداوند بدون تردید به حقیقت امور بندگان خود آگاه است و در احکامی که برایشان تشریع فرموده بی نهایت حکیم است.
119س- آیه دال بر قتل عمد را بیان وشرح دهید :
وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً{93}(و هر كس عمدا مؤمنى را بكشد كيفرش دوزخ است تا در آن ماندگار شود و خدا بر او خشم گيرد و لعنتش كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است (93))النساء .
ج- هرکس با تجاوز به حق مومنی او را عمداً به قتل برساند، کیفر(قانونی خداوند برای) او دوزخ است ، تا همیشه در آن ماندگار شود و خشم خداوند تعالی و دوری از رحمت بیکران او نصیبش گردد، و اگر خداوند او را مجازات فرماید، چنین عذاب سختی را به خاطر جنایت عظیمی که مرتکب شده، برایش آماده فرموده است، امّا خداوند بر اهل ایمان این تفضل را فرموده که آنان را در عذاب دوزخ ابدی و جاوید نخواهد فرمود.
س120-سبب نزول این آیه ی کریمه چیست؟ توضیح دهید.
َيا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُواْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً{94}(اى كسانى كه ايمان آوردهايد چون در راه خدا سفر مىكنيد [خوب] رسيدگى كنيد و به كسى كه نزد شما [اظهار] اسلام مىكند مگوييد تو مؤمن نيستى [تا بدين بهانه] متاع زندگى دنيا را بجوييد چرا كه غنيمتهاى فراوان نزد خداست قبلا خودتان [نيز] همين گونه بوديد و خدا بر شما منت نهاد پس خوب رسيدگى كنيد كه خدا همواره به آنچه انجام مىدهيد آگاه است (94))النساء
ج- این آیه درباره ی دسته ای اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم نازل شده که بر مردی گذرشان افتاد که گوسفند می چراند و بر آنان سلام کرد، آنان گفتند این مرد تنها از ترس (اینکه بدانیم مسلمان نیست ) به ما سلام کرد، او را کشتند و گوسفندانش را با خود بردند، خداوند فرمود: ای اهل ایمان هرگاه به قصد جهاد در راه خدا سفر نمودید، خوب تحقیق کنید و بدون دلیل کسی را که به شما (همانند یک مسلمان) سلام می کند یا درودی مسلمانانه و یا اقرار به شهادتین در حضور شما می کند، (که نشانه ی اسلام است) نامسلمان نخوانید، و نگویید که تو به خاطر حفظ جان و مال و ترس از مرگ مسلمان شده ای، اگر قصدتان از این کار غنیمت ناچیزی است که از قتل او به دست می آورید بدانید که غنیمت نزد خداوند بسیار است به حدی که نیازی به این کار(زشت و پلید) و قتل یک انسان مسلمان، ندارید، قبل از اسلام خودتان هم، خون و مال شما نیز با همین اظهار اسلام و گفتن شهادتین محفوظ ماند که بعداً خداوند با توفیق دادن بر ایمان و استقامت بر شما منّت نهاد پس مواظب باشید که هیچ انسان مسلمانی را نکشید، و همانگونه که قبلاً با شما رفتار شده ( و جان و مالتان در پناه این کلمه ی عظیم پاس داشته شده) شما نیز با داخلان در اسلام همین رفتار مومنانه را داشته باشید زیرا خداوند از تمام کرده هایتان خبردار است و شما را به خاطر آنها کیفر و پاداش خواهد داد.
اسلام – قرآن وتفسير
IslamQT.Com
=============
|