تاریخ چاپ :

2024 Dec 04

IslamQT.Com 

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

بررسی الفاظ (البرهان- البیان- الحجه- الدلیل- السلطان) در قرآن کریم

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی الفاظ (البرهان- البیان- الحجه- الدلیل- السلطان) در قرآن کریم

از کلمات قرآنی که معنای تمام شدن حجت و دلیل در مناقشه و جدل را می دهند و در کلام پاک خداوند از آن استفاده شده است عبارتند از:

البرهان:(حجت و دلیل و مدرک) و البیان:(روشن و آشکار) و الحجه: (دلیل و برهان) و الدلیل:(راهنما و ارشادکننده) والسلطان :(دلیل و برهان واضح)

میزان تکرار این کلمات در قرآن متفاوت است ، و از همه بیشتر لفظ «سلطان» تکرار شده است. و گاهگاهی این الفاظ با وصف دیگری نیز همراه میشوند مثلا: همین لفظ سلطان با وصف «مبین» نیز وارد شده است ، و کمترین لفظ از نظر تکرار شدن در قرآن از الفاظ ذکر شده لفظ «الدلیل» میباشد، که فقط یک بار در قرآن ذکر شده است ، و آن هم در آيه 45 سورۀ فرقان: ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا.

بررسی بیشتر این الفاظ:

البرهان:

خداوند می فرماید: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ [سوره بقره :111]، ترجمه: بگو: اگر راست میگوید ، دلیل خویش را بیاورید.

البرهان: دلیل قاطع و آشکار را گویند،بَرهن یبرهن بَرهنَه،دلیل آورد، برهان آورد. بَرهن علیه : بر ضدّ او اقامه دلیل کرد

جمع برهان، براهین میباشد. ودر حدیث آمده است که (الصدقة برهان) رواه مسلم، یعنی اخراج صدقه نشانه ای است بر صحت ایمان شخص است که از روی اختیار خود آن را اخراج کند، چون این کار دلیلی است بر وجود علاقه شدید و قوی که بین نفس انسان و مال وی برقرار است.

البیان:

سخنی که حقیقتی را کشف کند، و بان الشیءُ بیاناً: آن چیز واضح و آشکار شد ، و جمع البیان : ابیناء میباشد. و همچنین ابان الشیء : یعنی آن را واضح و آشکار کرد .

خداوند متعال میفرماید: وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ (سوره زخرف : 18)، ترجمه: وبه هنگام  گفتگو و کشمکش در بحث و مجادله (به خاطر شرم و حیاء) نمی تواند مقصود خود را خوب و آشکار بیان و اثبات کند.

مقصد زنان هستند. بخاطر اینکه عاطفه نازکی که دارند شاید نتوانند همانطور که شایسته و بایسته است حجت را بیان کنند و آن را آشکار سازند.

و همچنین خداوند متعال متعال میفرماید: لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ (سوره طلاق:1) ترجمه: زنان تا پایان عده از منزل شوهرانشان بیرون نروند مگر آن زنان که فاحشۀ آشکاری را انجام دهند.

لفظ (بیان) معمولا مربوط به لفظ است و (تبیان) مربوط به معنی است.

تباین اللفظان: آن دو لفظ از نظر معنی مباین و متفاوت با یکدیگر شوند ، مثل: انسان و اسب، و تبیّن الشیء : یعنی آن چیز معلوم و مشخص شد.

الحجة :

الحجة: دلیل و برهان وسند، گفته میشود .حاجَجتُه فانا مُحاجُّ و حجیج: با او مناظره کرد و در این مناظره او را محکوم کرد.  و نمونه آن در در قول خداوند متعال در قصه ابراهیم درسوره انعام آمده است که وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ (سوره انعام 80)، ترجمه: و با وجود این قوم ابراهیم با او به ستیزه پرداختند ( و وی  را از خشم خدایان خود ترساندند ) ابراهیم گفت: آیا شما را سزد که درباره خدا با من بستیزید و حال آن که خداوند مرا هدایت بخشیده است .

و در سوره شوری آيه 16 خداوند متعال در رد کافران می فرماید: وَالَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ.

ترجمه : کسانی که درباره دین خدا به مخاصمه و مجادله می پردازند و علیه آن دلیل و برهان ( بی اساس ) ذکر می کنند، آن هم زمانی که (به سبب وضوح و روشنی از سوی مردم ) پذیرفته شده است ، خصومت آنان بیهوده و دلایل و براهین ایشان در پیشگاه پروردگارشان باطل و ناپذیرفتنی است.

مقصد این است که هر دلیل و برهانی که از سوی گمراهان و باطل اندیشان برای اثبات عقاید گمراهشان ذکر کنند فاقد اعتبار بوده و مثل کف روی آب میماند که در مقابل حق که واضح و آشکار است و مثل روز روشن میماند از درجه اعتبار ساقط میباشد .ودر حدیث نیز آمده است که: فحج آدم موسی ، متفق علیه یعنی : با دلایل واضح و آشکار بر او غلبه کرد.

ودر ضرب المثل های عرب نیز اینگونه ذکر شده است که : لَجَّ فَحَجَّ : کسی که با او مناظره میکرد را مغلوب کرد .

و المحجة : راه راست و مستقیم را گویند . جمع  آن : مَحاجّ میباشد.

الدلیل:

دَلَّه علی الشیء یَدلُّه دَلّا و دلالة ، علیه و الیه: بر او راهنمائی کرد ، به سوی او راهنمائی کرد

دلَّه علی الطریق: راه را به او نشان داد ، ودلَّل علی المسالة : برای اثبات آن مساله استدلال کرد و دلیل آورد .

معانی دلیل ومشتقاتش:

الدّال : دلالت کننده ، راهنمائی کننده ، نشان دهنده راه و غیره .

الدَّلالة : راهنمائی و ارشاد، دلالت کردن، معنای لفظ که بصورت مطلق بیان میشود جمع: دلائل و دَلالات

الدِّلالة: راهنمائی کردن ، دلالت ، معنائی که یک لفظ به صورت مطلق بر آن دلالت دارد.

الدِلِّیلی: راهنما ، دلیل  و ارشاد کننده

الدَّلیل :ارشاد کننده، دلیل و راهنما، و جمعش : ادلَّه و ادِلَّاء: دلایل واضح و آشکار

خداوند متعال میفرماید: ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا (سوره فرقان : آيه 45)،ترجمه : و همچنین خورشید را دال بر این سآيه گسترده کرده است.

آيه بیانگر این است که در گذشته انسانها اوقات خود را با حساب کردن حرکت خورشید و بوجود آمدن سآيه حساب میکردند، چون سآيه گاهی بر قسمت شرقی و گاهی بر قسمت جنوبی کره زمین می افتد، و بر اثر گردش زمین به دور خود، شب و روز به وجود می آید، بدین ترتیب و سآيه و روشنی همه جا به نوبه خود فرا می گیرند. و همچنین بر اثر گردش زمین به دور خورشید فصول چهارگانه تشکیل میشود.

و همچنین آيه به این نقطه اشاره دارد که خورشید شناساننده تاریکی است چرا که ضد با ضد شناخته میشود .

السلطان:

فراء میگوید: کلمه سلطان نزد عرب حجت معنا میشود که هم به معنای مذکر و هم به معنای مونث استعمال میشود. پس هر زمان در لفظ مذکر بیان شد معنی تذکیر میدهد و هر زمان به صورت مونث استفاده شد معنی حجت و برهان میدهد.

زجاج میگوید: در آيه 96 سوره هود : وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ ، سلطان مبین : یعنی حجت و دلیل و برهان واضح و آشکار

ترجمه آيه: ما موسی را همراه با معجزات (دال بر صدق او) و همراه با برهان آشکار فرستادیم

و همچنین سلطان ، حاکم نیز معنا میشود ، برای اینکه حاکم دلیل و برهان واضح خداوند در زمین است یا اینگونه باید باشد.

و همچنین  قول خداوند متعال در سوره الحاقّه آيه 29 اینگونه است که : هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ یعنی من فاقد حجت و دلیل و برهان شدم.

ترجمه آيه : قدرت من از دست من برفت ( و دلیل و برهان من پوچ و نادرست از آب درآمد.)

بعد از این بررسی مشخص شد که : این الفاظ پنجگانه دارای معنایی هستند که بین همه مشترک است و آن عبارت است از اقامه حجت و دلیل و برهان در بیان و آشکار نمودن حق و حقیقت، لکن بعضی از اهل علم نیز فرق هايی را برای این الفاظ بیان نموده اند که از این قرار است :

الدلیل : بر چیزی واقع میشود که برای ما شناخته شده باشد و همچنین اسمی که دارای ترکیب ظنی باشد.

البرهان : بر اسمی اطلاق میشود که دارای ترکیب قطعی باشد.

الحجة : هم در قطعیات و هم در ظنیات استفاده میشود .

هر جا در قرآن لفظ (سلطان) ذكر شده، به معناي حجت نيز مي باشد.

و با ذکر این مسائل بحث خود را به پایان می رسانیم با بیان این مساله که شاید برای این کلمات فرق های دیگری نیز وجود داشته باشد که باید به اهل تخصص این فن مراجعه شود.

IslamQT.Com

اسلام-قرآن و تفسیر

=============