|
تاریخ چاپ : |
2024 Dec 04 |
IslamQT.Com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
آنچه از قرآن بر زبان بعضی از اصحاب نازل شد |
آنچه از قرآن بر زبان بعضی از اصحاب نازل شددر حقیقت این یک نوع از اسباب نزول است، و اصل در آن موافقات عمر فاروق(رضی الله عنه) میباشد، و گروهی به طور جداگانه در این زمینه تصنیف کردهاند. و ترمذی از ابن عمر روایت کرده است که رسولالله(صلی الله علیه وسلم) فرمود: خداوند حق را بر دل و زبان عمر قرار داد. ابن عمر می فرماید: هیچ امری بر مردم عارض نشد که دربارة آن بحث و گفتگو کردند آنها چیزی گفتند و عمر چیز دیگر گفت؛ مگر اینکه قرآن به نحوی که عمر گرفته بود نازل میشد. و ابن مردویه از مجاهد روایت کرده است که گفت: عمر فکری به نظرش میرسید، پس قرآن به همان نحو نازل میشد و امام بخاری و غیر او از انس (رضی الله عنه) روایت کردهاند که عمر گفت: در سه چیز با خدای خود موافقت کردم، گفتم: یا رسولالله خوب است از مقام ابراهیم نمازگاه برگیریم؟پس این آیه نازل شد: (وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى) و گفتم: ای رسول خدا! بر زنان تو نیکوکار و بدکار وارد میشوند اگر دستور دهی که حجاب برگیرند، پس آیهی حجاب فرود آمد، و زنان پیغمبر(صلی الله علیه وسلم) به هم حسادت ورزیدند به آنها گفتم: چه بسا اگر خداوند شما را طلاق دهد به جای آن همسرانی بهتر از شما قسمت او گرداند پس این آیه نازل شد: (عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ).و امام مسلم از ابن عمر روایت می کند، که فرمود: نظر من در سه مورد با پروردگارم موافق آمد، در حجاب و در اسیران بدر و در مقام ابراهیم.و ابن ابیحاتم از انس (رضی الله عنه) روایت کرده است که گفت: عمر گفت: در چهار مطلب نظر من با پروردگارم موافق آمد: این آیه که نازل شد: (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ) من گفتم: (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) پس این آیه نازل شد: (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ).و از عبدالرحمن بن ابی لیلی روایت کرده است که یک یهودی عمر را ملاقات کرد و گفت: جبرئیل که رفیق شما یاد میکند دشمن ماست. عمر گفت: (مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ) (بقره: 98) سپس افزوده: آنگاه بر زبان عمر این آیه نازل شد، و سُنید در تفسیر خود از سعیدبن جبیر روایت کرده است که سعدبن معاذ وقتی اتهامی که به عایشه نسبت داده شده بود شنید گفت: ( سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ( (نور: 16) پس همینطور این آیه نازل شد. و ابن اخی میمی[1] در فوائدش از سعیدبن المسیب روایت کرده است که گفت: دو تن از اصحاب پیغمبر (صلی الله علیه وسلم) بودند که هرچه در این باره میشنیدند میگفتند: ( سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ( پس این آیه به همانگونه نازل شد، آن دو زیدبن حارثه و ابو ایوب بودند. و ابن ابی حاتم از عکرمه روایت کرده است که گفت: وقتی اخبار احد از زنان قطع شد و گزارشی از جنگ دریافت نمیکردند برای کسب خبر بیرون شدند که دو مرد را بر شتری دیدند یکی از زنان پرسید: رسولالله(صلی الله علیه وسلم) در چه حال است؟ گفت: زنده است. آن زن گفت: پس اهمیت نمیدهم به دیگران که خداوند از بندگان خود شهیدان برمیگیرد، پس چنانکه گفته بود قرآن نازل شد (وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ) (آل عمران: 140) و ابن سعد در [طبقات] گفته: واقدی به ما خبر داد از ابراهیم بن محمد ابن شرحبیل العبدری از پدرش که گفت: مصعب بن عمیر روز احد علم اسلام به دست داشت، پس دست راستش قطع شد، علم را به دست چپ گرفت در حالی که میگفت: ) وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ ( (آل عمران: 144) سپس دست چپش قطع شد، خم شد و علم را با بازوانش به سینه گرفت در حالی که باز میگفت: (وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ( سپس کشته شد، پس علم بر زمین افتاد، محمدبن شرحبیل گفته: این آیه هنوز نازل نشده بود (وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ( تا اینکه پس از این واقعه نازل شد.نمونه های دیگر از این قبیلنزدیک به همین معنی آیاتی است که در قرآن کریم بر زبان غیر خداوند مانند پیغمبر (صلی الله علیه وسلم) و جبرئیل و فرشتگان وارد شده و به اضافة آیات به آنها تصریح نشده است و محکی به قول هم نیست مانند: (قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ) (انعام: 104) که این آیه از زبان آن حضرت نازل شده برای اینکه در آخرش میگوید: (وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ) و آیهی: (أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ) (انعام: 114) که همچنین از زبان آن حضرت است. و آیهی (وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا )(مریم: 64) که از زبان فرشتگان است و همچنین (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) که از زبان بندگان آمده است، مگر اینکه در اینجا امکان دارد (قولوا) را تقدیر بگیریم یعنی (بگویید) (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ)، و همچنین دو آیهی اول درست است که قُل یعنی (بگو) را پیش از آن تقدیر بگیریم به خلاف سوم و چهارم.
اسلام-قرآن و تفسیر ============ برگرفته شده از کتاب الاتقان فی القرآن، تألیف جلال الدین سیوطی، ترجمه: سید مهدی حائری قزوینی. [1]- او محمد بن عبدالله دقاق محدث ثقهی بغدادی و متوفای سال 390 هـ است برای تفصیل حیاتش به العبر 3/ 47 مراجعه شود. [مصحح] |