|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 22 |
IslamQT.Com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
حشرات نام برده شده در قرآن كريم |
حشرات نام برده شده در قرآن 1- موریانه (دابة الارض) نام این حشره یک بار در قرآن، و آن هم در سورۀ سبأ ذکر شده است. خداوند سبحان می فرماید: ( فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ )[1]{سبأ : 14}.
2- مورچه (النمل) نام این حشره سه بار به شکل متوالی، در یک آیه و در یک سوره ذکر شده است، آن سوره نیز سورۀ نمل می باشد، که به اسم این حشره نامیده شده است. خداوند در سوره نمل، آیه 18 چنین می فرماید: (حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ)[2].
3- زنبور عسل (النحل) یک سوره از قرآن به نام این حشره نام گذاری شده است. فقط یک بار نام زنبور عسل (النحل) در قرآن ذکر شده، و آن هم در خود سوره نحل می باشد. در آیۀ 68 سورۀ نحل خداوند می فرماید: (وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ)[3].
4- شپش (القمل) یک بار در قرآن ذکر شده است، و آن هم در سورۀ اعراف، در این فرمودۀ خداوند: (فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آَيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ)[4] {اعراف:133}. 5- پروانه (الفراش) نام این حشره فقط یک بار در قرآن، در سورۀ قارعه ذکر شده است. (يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ)[5] {قارعه:4}. 6- عنکبوت نام این حشره دو بار در قرآن کریم به شکل متوالی در یک آیه آمده است. یک سوره از قرآن به نام این حشره نام گذاری شده است. (سورۀ عنکبوت). خداوند در آیه 41 سورۀ عنکبوت می فرماید: (مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ)[6]. 7- مگـس (الذباب) نام این حشره دو بار به شکل متوالی در یک آیه از قرآن آمده است. نام سورۀ که اسم مگس در آن آمده است، سورۀ حج می باشد. خدای سبحان در آیۀ 73 سورۀ حج می فرماید: (يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ)[7]. 8- ملــخ (الجراد) نام این حشره دو بار در قرآن، و در دو سورۀ اعراف و قمر، ذکر شده است. خداوند در سورۀ اعراف آیۀ 133 می فرماید: (فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آَيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ). و در سوره قمر آیه 7: (خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ)[8]. 9- پـشه (البعوض) این حشره یک بار در قرآن، در سورۀ بقره ذکر شده است. (إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آَمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ)[9] {بقره:26}. اسلام-قرآن و تفسیر ============ أبــو أنــس
[1] - زماني كه بر سليمان ( كه سمبل قدرت و عظمت بود ) مرگ مقرّر داشتيم ، جنّيان را از مرگ او نياگاهانيد مگر موريانههائي كه ( مدّتها بود به عصاي سليمان رخنه كرده بودند و ) عصاي وي را ميخوردند . هنگامي كه سليمان ( كه در ميان جنّيان بر عصاي خود تكيه زده بود و كارهاي ايشان را ميپائيد ) فرو افتاد ، فهميدند كه اگر آنان از غيب مطّلع ميبودند ، در عذاب خوار كننده ( بيگاري و اسارت ) باقي نميماندند ( و راه خود را در پيش ميگرفتند ) . [2] - ( آن گاه حركت كردند ) تا رسيدند به درّه مورچگان ، مورچهاي گفت : اي مورچگان ! به لانههاي خود برويد ، تا سليمان و لشكريانش بدون اين كه متوجّه باشند شما را پايمال نكنند . [3] - پروردگارت به زنبوران عسل ( راه زندگي و طرز معيشت را ) الهام كرد ( و بدان گونه كه تنها خود ميداند به دلشان انداخت ) كه از كوهها و درختها و داربستهائي كه مردمان ميسازند ، خانههائي برگزينيد . [4] -پس ( هر زمان به مصيبت و نكبتي دچارشان كرديم و از جمله : ) سيل ، ملخ ، شته ، قورباغه ، و خون بر آنان فرستاديم كه هر يك معجزه جداگانه و روشني بود ( بر صدق موسي ؛ و او پيشاپيش درباره هر يك جداگانه و مفصّل سخن گفته بود و وقوع هريك را خبر داده بود ) امّا آنان تكبّر ورزيدند ( و خويشتن را بالاتر از آن ديدند كه حق را بپذيرند ) چرا كه انسانهاي گناهكاري بودند . [5] - روزي است كه مردمان ، همچو پروانگانِ پراكنده ( در اينجا و آنجا حيران و سرگردان ) ميگردند . [6] - كار كساني كه جز خدا ، ( اشخاص و اصنام و اشيائي را به دوستي برگرفتهاند ، و از ميان آفريدگان ، براي خود ) سرپرستاني برگزيدهاند ، همچون كار عنكبوت است كه ( براي حفظ خود از تارهاي ناچيز ) خانهاي برگزيده است ( بدون ديوار و سقف و در و پيكري كه وي را از گزند باد و باران و حوادث ديگر در امان دارد ) . بيگمان سستترين خانهها خانه و كاشانه عنكبوت است ، اگر ( آنان از سستي معبودها و پايگاههائي كه غير از خدا برگزيدهاند باخبر بودند ، به خوبي ) ميدانستند ( كه در اصل بر تار عنكبوت تكيه زدهاند ) . [7] - اي مردم ! مثلي زده شده است ( با دقّت ) بدان گوش فرا دهيد . آن كساني را كه بغير از خدا به كمك ميخوانيد و پرستش مينمائيد ، هرگز نميتوانند مگسي را بيافرينند ، اگر هم همگان ( براي آفرينش آن ) دست به دست يكديگر دهند . حتي اگر هم مگس چيزي را از آنان بستاند و برگيرد ، نميتوانند آن را از او بازپس گيرند و برهانند . هم طالب ( كه مگس ناچيز است ) و هم مطلوب ( كه بتان سنگي و يا معبودان دروغينند ) درمانده و ناتوانند . [8] - با چشماني فروهشته و به زير انداخته ( از شرمساري و خواري ) از گورها بيرون ميآيند ( و به هر سو ميروند و ميدوند ) انگار آنان ملخهاي پراكندهاند ( كه در دستهها و گروههاي نامنظم و بيهدف ، راهي اينجا و آنجا ميشوند ) . [9] - خداوند شرم ندارد از اين كه مثال بزند به ( كوچكترين موجودات ) ، پشّهاي يا كمتر از آن . كساني كه اهل ايمانند ميدانند ( هدف از اين تمثيل چيست و ) اين صحيح و درست است و از جانب خدايشان ميباشد . و امّا كساني كه راه كفر و انكار را برگزيدهاند ، ميگويند : خواست خدا از اين مثل چيست ؟ ( بايد بدانند ) خدا با بيان اين نوع مثل ، بسياري را سرگردان و ويلان ميسازد ، و بسي را ( به سوي حق ) راهنمائي مينمايد . و امّا خدا جز كجروان و منحرفان را با آن گمراه و حيران نميگرداند . |