|
تاریخ چاپ : |
2024 Dec 04 |
IslamQT.Com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
در سایه سوره حدید (1) |
در سایه سوره حدید (1) این سوره به طورکلیگروه مسلمانان را دعوت میکند حقیقت ایمان خود را در خـویشتن پیاده کنند. این حقیقتی که با آن دلها و درونهای مسلمانان دربست متعلق به دعوت خدا میگردد. مسلمانان نباید در راه دعوت به سوی خدا از چیزی دریغ بدارند، و نباید در راه دعوت به سوی خدا تنگ چشمیکنند وکوتاهی ورزند ... باید جان و مال را صرف آنکنند. دلهایشان برای آن بتپد. آنچه در درون دارند، و آنچه در بیرون دارند باید فدای دعوت به سوی خداگردد ... این است حقیقتیکه مسلمانان هرچند روی زمین زندگی میکنند، در پرتو آن ربانی میشوند و آسمانی میگردند. معیارها و مقیاسهایشان معیارها و مقیاسهای خدا میشود، ارزشهائیکه بدانها مینازند و به سوی آنها سبقت میگیرند، ارزشهائی خواهد بودکه برابر معیارها و مقیاسهای خدا ارج و بها داشته باشد. این همان حقیقتی استکه دلها را با حقیقت خدا آشنا میگرداند، و دلها از یاد خدا کرنش میبرند و میلرزند و از هر سد و مانعی و از هر جاذبه وکششی میگریزندکه آنها را از گریختن به سوی خدا بازدارد. براساس این حقیقت بزرگ، این سوره گروه مسلمانان را به بذل و بخشش جان و مال در راه خدا دعوت میکند: ( آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ .وَمَا لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ .هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ .وَمَا لَكُمْ أَلا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِ). به خدا و پـیغمبرش ایمان بیاورید، و از چیزهائی ببخشید که شما را در آنها نماینده (خود در تصرف، و جانشین ديگران در به دست گرفتن اموال) کرده است. زیرا کساني که از شما ایمان بیاورند و (در راه خدا) بذل و بخشش کنند، پاداش بزرگی دارند. چرا نباید به خدا ایمان بیاورید؟ در حالی که پیغمبر، شما را (با دلائل قوی و معجزات روشن) برای ایمان به پروردگارتان دعوت میكند؟ و (خداوند هم) از شما پیمان (فـطری و کونی) گرفته است (و نشانههای ایمان آوردن به خود را در درونتان سرشته است و در بیرونتان به معرض تماشا گذاشته شده است) اگر خواهـان ایمان آوردن هستید؟ خدا است که آیههای واضح و روشن را بر بنده خود نازل میگرداند تا شما را از تاریکیها(ی جهالت و ضلالت براهاند، و) به نور (ایمان و هدایت) برساند. چرا که خدا نسبت به شما بسیار بامحبت و دارای مهر فراوان است. چرا در راه خدا نباید ببخشید و خرج کنید، و حال این که (اموال شما امانتی بیش نیست و تا آخر در دست ،شـما نمیماند، و همه چیزهای) برجای مانده آسمـانها و زمین به خدا میرسد؟ کسانی از شما که پيش از فتح) (مکه، به سپاه اسلام کمک کردهاند و از اموال خود) بخشیدهاند و (در راه خدا) جنگیدهاند، (بـا دیگران) برابر و یکسان نیستند. آنـان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح (مکه، در راه اسلام) بذل و بخشش نمودهاند و جنگیدهاند. امّا به هر حال، خداوند به همه، وعده پاداش نیکو میدهد، و او آگاه از هرآن چیزی است که میکنید. (حدید/7-10) این سوره براساس این حقیقت بزرگ،گروه مسلمانان را به خشوع و خضـوع در برابر یاد خدا و در برابر حقی فرامیخواندکه خدا آن را نازلکرده است تـا بذل و بخشش ثمره این خشوع و خضـوع خاسته از حقیقت ایمانی پیشین گردد: ( أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الأمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ). آیا وقت آن برای مومنان فرانرسیده است که دلهایشان به هنگام یاد خدا، و در برابر حق و حقیقتی که خدا فرو فرستاده است، بلرزد و کرنش برد؟ شما همچون کسانی نشوید که برای آنان قبلاً کتاب فرستاده شده است و سپس زمان طولانی بر آنان سپری گشته است، و دلهایشان سخت شده است، و بیشترشان فـاسق و خارج (از حدود دین خدا) گشتهاند. (حدید/16) همچنین این سوره ارزشهای دنیا را درکفهای از ترازوی حق، و ارزشهای آخرت را در کفه دیگر ترازوی حق میگذارد، وگروه مسلمانان را دعوت میکند کفه برتر را برگزینند، و به سوی ارزش ماندگار و سرمدی سبقت بگیرند: ( اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الأمْوَالِ وَالأوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلا مَتَاعُ الْغُرُورِ .سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالأرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ). بدانید که زندگی دنیا تنها بازی، سرگرمی، آرایش و پیرایش، نازش در میان همدیگر، و مسابقه در افزایش اموال و اولاد است و بس. دنیا همچون باران است که گیاهان آن، کشاورزان را به شگفت میآورد، پس گیاهان رشد و نمو میکنند، و بعد زرد و پـژمرده میشوند، و آن گاه خرد و پرپر میگردند. در آخرت عذاب شدیدی (برای دنیاپرستان) و آمرزش و خشنودی خدا (برای خداپرستان) است. اصلاً زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست. بر یکدیگر پیشی بگیرید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن همسان پهنای آسمان و زمین است. بـرای کسانی آماده شده است که به خدا و پیغمبرانش ایمان داشته باشند. این، عطاء خدا است، و آن را به هر کس که بخواهد میدهد، و خدا دارای عطاء بزرگ و فراوان است. (حديد/20و21) درکنار همگانی بودن دعوت همیشگی به سوی آن حقيقت، از روند سوره پیدا است که حالتی را چارهجـوئی میکندکه درمیان گروه مسلمانان جامعه مدینه روی داده است، درآن مدت اززمان که از سال چهارم هجری تا زمان بعد از فتح مکه را در بر میگیرد. در کنار پیشتازان پیشگام مهاجران و انصار،کسانیکه زیباترین نـمونهای بودهاند که انسانها آن را شناختهاند، زیباترین نمونهای بودهاند در پیاده کردن حقیقت ایمان در ذات خودشان، و در بذل و بخشش و فداکاری با جان و مال خود، با خلوص شگفتی، و از خود گذشت کاملی، و با رهائی از کمندها و بندهای زمین، و نجات از مناطق و نواحی غریزه، و از سدها و مانعهای بازدارنده راه به سوی خدا، درکنار این گروه ممتاز و منحصر، گروه دیگری در آنجا در میان جماعت مسلمانان بودهاندکه در این سطح ایمانی خالص و والا قرار نداشتهاند، به ویژه بعد از فتح مکه، بدان هنگام که اسلام پخش و نمایان گردیده است و مردمان دسته دسته و گروهگروه اسلام را پذیرفتهاند و بدان گردن نهادهاند. در میان همچون مردمانی کسانی بودهاند که هنوز حقیقت بزرگ ایمان را درک و فهم نکردهاند، و با این حقیقت نزیستهاند و برای این حقیقت نزیستهاند، بدانگونهکه آن گروه پیشتاز پیشگام خالص و مخلص خدا زیستهاند. تکالیف و وظائف مالی و جانی بر آنان سنگینی میکرده است، و معیارها و مقیاسها و ارزشهای دنیا و زینت و زر و زيـور آن ایشان را گول زده است و مـغرور کرده است، و نتوانستهاند خود را از دعوت دنیا و گول زدن آن بـرهانند و به دور گردانند. این سوره مخصوصاً این افراد را فریاد میدارد با آن فریادهای الهامبخش و پیامآوری که نمونههائی از آنها را قبلاً ذکر کردیم، تا ارواح خود را از آنکـمندها و بندها و جاذبهها وکششها برهانند و به دورگردانند، و ارواحشان را به سوی حقیقت ایمانی بزرگ اوج دهند و به سطح آن برسانند، حقیقت ایمانی بزرگیکه همه ارزشهای زمین در برابر آنکوچک و ناچیزند، و همه سدها و مانعها در حرارت و گرمی آن ذوب میگردند و از میان به در میروند! آنجا طائفه دیگری بودند - جدای از اینان و آنان - آنان طائفه منافقان بودند، منافقـانیکه با مسلمانان آمیخته بودند و از ایشان تشخیص داده نمیشدند. این گروه مـخصوصاً وقتی پدیدار گردیدندکه اسلام قوی و چیره گردید. منافقان مجبور شدند خود را پنهان و نهان دارند و گوشهگیریکنند. ولی دلهایشان آلوده بود. دلهایشان خالص و مخلص نبود، و در انتظار فرصتها نشسته بودند، و با سیلاب فتنهها میرفتند. اینان کسانیند که این سوره سرنوشت ایشان را در روزی به تصـویر میکشدکه از مسلمانان جدا میشوند و از مومنان فاصله میگیرند: ) يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ .يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ .يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الأمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ .فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَلا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (. روزی مردان مومن و زنان مومن را خواهی دید که (به سوی بهـشت حرکت میکنند و) نور (ایمان و اعمال خوب) ايشان، پیشاپیش آنان و در سمت راستشان در تلالو و درخشش است (و فرشتگان بدیشان مبارک باد میگویند (و میفرمایند:) مژده باد! که امروز به بهشتی در میآئید که در زیر (کاخها و درختان) آن رودبارها جاری اسـت و جاودانه در آنجا بسر میبرید و میمانید. پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ، این است (خوش باشید). روزی مردان منافق و زنان منافق به مومنان میگویند: (با شتاب به سوی بهشت حرکت نکنید و) منتظر مان بمانید تا از نور شما فروغ و پـرتوی (به ما بتابد و از آن) استفاده کنیم! بدیشان گفته میشود: به عقب برگردید (و مجدداً به دنیا بروید) و نوری به دست بیاورید! در این حال ناگهان دیواری میان آنان زده میشود كـه دری دارد. داخل آن (که به طـرف مومنان است) رو به رحمت است (که بهشت و نعمت سرمدی است) و خـارج آن (که به طرف منافقان است) رو به عذاب است (که دوزخ و نقمت ابدی است). منافقان، مومنان را فریاد میدارند، مگر ما (در دنیا) با شما نبودیم؟ میگویند: بلی! ولیکن (با نفاق) خویشتن را گرفتار بلا کردید، و چشم به راه (مرگ پیغمبر، و نابودی مسلمانان، و برچیده شدن اسلام) ماندید و (در باره حقانیت دعوت پیغمبر و قرآن و وجود معاد و رستاخیز) شک و تردید ورزیدید، و آرزوها و پندارها شما را گول زد تا این که فرمان خدا (دائر بر مرگتان) در رسید، و اهریمن (بدکاره و نفس امّاره) فریبکار، شما را درباره، خدا فریب داد. پس امروز، هم از شما، و هم از كافران، عوضی و غرامتی پـذیرفته نمیشود. جایگاه شـماها آتش دوزخ است. دوزخ سرپرستتان است (و پناهگاهی جز آن ندارید) و چه بد سرنوشتی و چه بد جایگاهی است!. (حدید/12-15) گذشته از این منافقان، در جزیرةالعرب اهلکتاب یهودی و مسیحی باقی مانده بودند. این سوره به قسمتهائی از احوال و موضعگیریهایگذشته ایشان و حاضر آن زمان آنان اشاره میکند. مثل اشارهای که پیش از این به سنگیندلی ایشان شد، در آن هنگام که مسلمانان برحذر میگردند از اینکه مثل اهلکتاب سنگین دل باشند. ( وَلا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الأمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ) . و آنان همچون کسانی نشوند که برایشان قبلاً کتاب فرستاده شده است و سپس زمان طولانی بر آنان سپری گشته است، و دلهایشان سخت شده است. (حدید/16) این اغلب اشاره به یهودیان است ... همچنانکه به مسیحیان هم در نزدیکی پایان این سوره در این فرموده خداوند بزرگوار اشاره میشود: (ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ). سپس به دنبال نوح و ابراهیـم (و انبیاء پیشین و هم عصر با ایشان) پیغمبرانی را روانه کردیم و به دنبال همه آنان، عیسی پسر مریم را فرستادیم و بدو انجیل عطاء نـمودیم، و در دل پیروان عیسی مهر و عطوفت (مسلمانان) را قرار دادیم. پیروان او رهبانیت سختی را پدید آوردند که ما آن را بر آنان واجب نکرده بودیم، ولیکن خودشان آن را برای به دست آوردن خشنودی خدا پدید آورده بودند (و بر خویشتن نذر و واجب نموده بودند). اما آنان چنان که باید آن را مراعات نکردند. ما به کسانی که از ایشان (به محمد) ایـمان آوردند پاداش درخورشان را دادیم، ولی بیشترشان (از راه راست منحرف و) خارج شدند (و سزای اعمال بد خود را دیدند). (حديد/27) از آنجا که مدار این سوره بر تحقق بخشیدن حقیقت ایمان در دل، استوار است، و بیشتر میخواهد فروتنی و پرهیزکاری و یکرنگی و از خودگذشتگی و بذل و بخشش و فداکاری راکه از این حقیقت برمیجوشند، در دل جایگزین و مستقر گرداند، این سوره به راه خـود در استقرار بخشیدن این حقیقت در دل و درون کسانی ادامه میدهد که این حقیقت با آنان رویاروی شده است، - و اینگونه کسان در همه جوامع اسلامی یافته میشوند - با روش موثری این حقیقت به دلها و درونها انداخته میشود، روشی که بسیار همگون با روش سورههای مکی است. لبریز از انگیزههائی استکه دارای آهنگ دلربا و دلچسب است و عـقل و خرد را میرباید و احساس را برمیانگیزد و برانگیخته میدارد! سرآغاز این سوره، به ویـژه مجـوعه آهنگهانیکه دارای تاثیر بسیار است، با مجموعهای از صفات یزدان سبحان با دل انسان روبرو میگردد. در این مجـموعه خداشناسی همراه با پیام دادن به خلوص داشتن با خدا است، پیام دادنیکه دلربا و دلچسب است، و از پی بردن به الوهیت یگانه، و سیطره مطلق این الوهیت یگانه بر هستی، و برگشت هر چیزی در پایان گشت و گذار به سوی او، و علم و اطلاع او از رازهای دلها و نهانیهای سینهها، و روکردن هر چیزی بدو با پرستش و تسبیح و تقدیس، برمیخیزد و نشات میگیرد: ( سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ .لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ .هُوَ الأوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ .هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ .لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ .يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ). هر آنچه در آسمانها و زمین است، خدای را تسبیح و تقدیس میکنند (و با کرنش و پرستش رضای او را میجویند) و خدا چیره کاردان است. مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خدا است، و او زنده میگرداند و میمیراند، و بر هر چیزی توانا است. او پیشین و پسین و پیدا و ناپیدا است، و او آگاه از همه چیز است. او است که آسمانها و زمین را در شش دوره آفرید و سپس بر تخت (فرمانروائی کائنات) قرار گرفت. و او میداند چه چیز به زمین نازل و از آن خارج میشود، و چه چیز از آسمان پائین میآید و بدان بالا میرود. و او در هر کجا که باشید، با شما است. و خدا میبیند هر چیزی را که میکنید. مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن او است، و همه کارها بدو برگردانده میشود. او شب را در روز، و روز را در شب داخل میگرداند (و گاهی از شب میکاهد و بر روز میافزاید، و گاهی از روز میکاهد و بر شب میافزاید، و نور و ظلمت را به دنبال هم آهسته و آرام روان میدارد) و او از انسانها و رازهای سینهها مطلع و باخبر است. (حدید/1-6) این سرآغاز خودش و با آهنگهایش، کافی است که از یک سو دلها را سخت تکان بدهد، و به دلها ترس و هراس و لرزش و چندش بیندازد، و از دیگر سو عشق و علاقه زیادی از خلوص نسبت به خدا و پناه بردن بدو، و نجات از سدها و مانعها و بارهای سنگینیکه مانع پاسخ به ندای رهائی از تنگ چشمی در بذل جان و مال میشوند، به دلها بیندازد. گذشته از چنین سرآغازی، خود روند سوره در بر گیرنده بسیاری از انگیزههائی استکه در لابلای چنان ندانی قرار میگیرند و آن را شایسته سـتایش است. در موارد گوناگونی تایید و تاکید میکنند، مثل این تصویر درخشـان و روشـن از مردان مومن و زنان مومن: ) يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ ( . نور (ایمان و اعمال خوب) ایشان، پپشاپیش آنان و در سمت راستشان در تلالو و درخشش است. (حدید/12) و مثل آن تصویریکه ناچیزی زندگی دنیا و معیارها و مقیاسهای آن را درکنار معیارها و مقیاسهای آخرت و کارهای بزرگي که در آن صورت میپذیرد، نشان میدهد. همچنین پسوده دیگری به میان آمده استکه دلها را به حقیقت چیره قضا و قدر بر سراسر هستی برمیگرداند: (مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الأرْضِ وَلا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ . لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ .الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ) . هیچ رخدادی در زمین به وقوع نمیپیوندد، یا به شما دست نمیدهد، مگر این که پیش از آفـرینش زمین و خود شما، در کتاب بزرگ و مهمّی (به نام لوح محفوظ، ثبت و ضبط) بوده است، و این کار برای خدا ساده و آسان است. این بدان خاطر است که شما نه بر از دست دادن چیزی غم بخورید که از دستتان به در رفته است، و نه شادمان بشوید بر آنچه خدا به دستتان رسانده است. هركس که (از این فرمان) رویگردان شود (به خدا زیانی نمیرساند) چـرا که خداوند بینیاز و شايسته ستايش است. (حدید/٢٢-٢٤) این پسوده چنـان میکندکه نفس انسان در برابر خیر و خوبی یا شر و بدی از جای به در نرود و آرامش خود را حفظ کند، در راهیکه به سوی خدا در پیش گرفته است. در برابر ترس و هراسی که پیش میآید خود را نبازد، و در وقت شادی و رفاه سرمست و مـغرور نگردد. بداند. که در مسیر زندگی، با زیان و ضرر و غم و اندوه، و با سود و نفع و خوشی و آسایش، رویاروی میشود. نباید هیچ علت و سببی، و هـیچ شرائط و ظروفی، و هیچ حادثه و رخدادی را شریک و انباز خدا بکند. چه همه اینها برابر قضا و قدر معلوم و برای مدت زمان مشخص است. همه کارها سرانجام به سوی خدا برمیگردد و بدو حواله میشود. اسلام-قرآن و تفسیر ============ بر گرفته شده از تفسیر فی طلال القرآن اثر سید قطب، مترجم دکتر مصطفی خرم دل.
|