|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 23 |
IslamQT.Com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
خلاصهای از تفسیر سوره فاتحه |
خلاصهای از تفسیر سوره فاتحه این سوره مبارکه شامل سپاس، ستایش و تمجید خداوند بزرگ است، در ادامه نامهای مبارک خداوند به میان میآید، و در مورد روز قیامت، روز حساب و بازخواست بر اعمال دنیا بحثی به میان میآید، سپس بندگان خداوند راهنمایی میشوند که چطور از خداوند بخواهند و چگونه مطیع و فرمانبردار او باشند و طلب کمک و یاری را از خداوند کنند فقط او را یاری رسان خود بدانند، در عبادات خداوند توحید کامل را که شامل، یکتا دانستن خداوند در خلقت، روزی رساندن، اسماء و صفات و پرستش است به طور منظم و قابل قبول رعایت نمایند و هیچ شریکی را در هیچ یک از انواع مظاهر توحید برای خداوند قرار ندهند، از خداوند راه راست را، که همان اسلام است، طلب کنند و استقامت بر پیمودن این راه را از او بخواهند تا اینکه در بهشت خداوند داخل و به حضور پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحان شرفیاب شوند. این سوره انسانها را تشویق بر انجام اعملا صالح می کند تا انسانها به سبب انجام آن اعمال در روز قیامت با صالحان قرار گیرند و از راه و روش باطل بر حذر میدارد تا انسانها با اهل باطل در روز قیامت حشر نشوند، اهل باطلی که مورد خسم و غضب خداوند قرار گرفتهاند. در این سوره چقدر زیبا خداوند نعمت و رحمت را به خودش ربط میدهد، آنجا که میفرماید: (صراط الذین أنعمت علیهم) و خودش را فاعل أنعمت قرار میدهد ولی در (غیر المغضوب علیهم) فاعل غضب را که باز خودش است نمیآورد، برای اینکه انسان امیدش به لطف و رحمت خداوند زیادتر باشد. مفهوم هدایت و گمراهی 1- هیچ شکی نیست که هدایت و گمراهی هر دو از طرف خداوند بزرگ میآیند ولی این هدایت و گمراهی اسباب و دلایلی دارند، وقتی بی دینی و عدم ایمان از طرف کافران و مشرکان، بعد از بیان و توضیح دین و اقامه حجت بر آنها، ظاهر شد، در این هنگام جا دارد که خداوند آنها را بدلیل این بی اعتقادی و عدم ایمان عقاب دهد و عقاب و عذاب خداوند نسبت به آنها در دنیا، گمراه کردن بیشتر آنهاست ،تا جائیکه به طور کامل در گمراهی و پوچی فرو میروند. همچنانکه خداوند میفرماید: (فلما زاغوا أزاغ الله قلوبهم و الله لا یهدی القوم الفاسقین) (صف/5) (پس چون از حق روی گردانیدند خداوند قلبهای آنها را برگردانید و خداوند فاسقان را هدایت نخواهد کرد). (و أما من بخل و استغنی و کذب بالحسنی فسنیسره للعسری) (لیل/10-8) (اما هر کس بخل ورزید و طلب بی نیازی کرد و نیکویی را تکذیب کرد پس کار او را دشوار میکنیم). 2- اما وقتی مؤمنان به طرف حق میآمدند، نیاتشان را در پذیرش حق خالص گرداندند، دلسوزانه به آیات خداوند گوش دادد، آن را فهمیده و بدان عمل کردند، در اینجا لازم است پاداش درخور اعمالشان به آنها داده شود، به همین دلیل خداوند راه راست و هدایت را برای آنها بیشتر آشکار میکند و آنها را نسبت به حقایق دینی آشناتر میکند و بر ایمانشان ثابت قدم میگرداند. همچنانکه خداوند میفرماید: (فأما أعطی و اتقی، و صدق بالحسنی، فسنیسره للیسری) (لیل7-5) (اما هر کس عطا و تقوی پیشه کرد و نیکویی را تصدیق کرد، کار او را آسان میگردانیم). 3-آنچه مشخص است واقعیت هدایت و گمراهی است که هر دو از طرف خداوند نصیب انسان میشود. مؤمنان را به سبب تلاش و کوششان به راه حق و اجابت کردن خداوند، هدایت میکند و کافران و مشرکان را بدلیل ایمان نیاوردنشان، گمراه میکند، همچنانکه گفتیم، این پاداشی تکمیل برای هر دو دسته است و این همان چیزی است که ابن کثیر به آن اشاره کرده و میفرماید: «ما مثل جماع قدریه نیستیم که معتقدند، انسانها هدایت و گمراهی را انتخاب میکنند و به آن عمل میکنند و ربطی به خداوند ندارند. بلکه ما معتقدیم هدایت و گمراهی هر دو در دست خداوند است و هم هدایتگر و هم گمراه کننده است، ولی انسانها خودشان سبب تطبیق این هدایت و گمراهی از طرف خداوند بر وجودشان میشوند. مؤمنان بدلیل ایمان آوردن به کتاب الهی و پیروی از دستورات آن هدایت خداوند را بدست میآورند و خداوند هدایت خودش را بر آنها پخش میکند و کافران و مشرکان بدلیل ایمان نیاوردن به کتاب الهی و عمل نکردن به آن، گمراهی خداوند را بدست میآورند و خداوند گمراهی خودش را بر آنها منتشر میسازد، پس انتخاب راه هدایت یا گمراهی در دست خود انسان است ،اگر هدایت در دست انسان بود و ربطی به خداوند نداشت، خداوند از انسان نمیخواست که از او درخواست هدایت کند، همچنانکه میفرماید: (اهدنا الصراط المستقیم) (فاتحه/6) (پروردگارا ما را به راه راست هدایت فرما). (ربنا لا تزع قلوبنا بعد إذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة إنک أنت الوهاب) (آل عمران/8) (پروردگارا قلبهایمان را به باطل میل مده و به ما از لطف خویش رحمتی عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی عوض و منت). در پایان می گوئیم، خداوند بزرگ خودش بهتر میداند و فقط او به راه راست هدایت میکند.[1] خواندن سوره فاتحه در نماز ابوهریره (رضی الله عنه) از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) روایت میکند که: (من صلی صلاة لم یقرأ فیها بأم الکتاب فهی خداج، خداج، خداج، غیر تمام)[2] (هر کسی که نماز بخواند و سوره فاتحه را در آن نخواند، نمازش ناقص است، ناقص است، ناقص است، تمام نیست). از ابوهریره (رضی الله عنه) پرسیدند، اگر در نماز جماعت بودیم چه کار کنیم؟ ابوهریره (رضی الله عنه) درجواب فرمود: آن را آهسته برای خودت بخوان، چون من از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) شنیدهام که میفرمود: (خداوند میفرماید: من سوره فاتحه را بین خود و بندهام از وسط نصف کردهام و سهم بندهام آن قسمت است که در آن از من میخواهد، وقتی که بنده میگوید: (الحمد لله رب العالمین) خداوند بزرگ میفرماید: بندهام مرا ستایش کرد، وقتی بنده میگوید: (الرحمن الرحیم) خداوند میفرماید: بندهام مرا مورد تمجید و سپاس قرار داد، وقتی بنده میگوید: (مالک یوم الدین) خداوند بزرگ میفرماید: بندهام مرا بزرگداشت، و وقتی که میگوید: (ایاک نعبد و ایاک نستعین) خداوند بزرگ میفرماید: این سهم من و بندهام است، و بندهام هر چه را بخواهد به او میدهم وقتی بنده بگوید: (اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب و لا الضالین) خداوند بزرگ میفرماید این سهم بندهام است و هر چه را بخواهد به او میدهم).[3] ابن کثیر بعد از نقل این حدیث میفرماید: خداوند سهم بین خود و بندهاش را در سوره فاتحه مشخ کرده است، و این هم دلیلی بر مهم بود خواندن فاتحه در نماز میباشد و خواندن فاتحه از بزرگترین ارکان نماز است. آیا خواندن سوره فاتحه در نماز جماعت بر مأموم واجب است علما در مورد قرائت سوره فاتحه توسط مأموم بعد از قرائت امام اختلاف دارند و چند رای در این مورد صادر کردهاند: 1- همچنانکه بر امام واجب است بر مأموم نیز خواندن سوره فاتحه واجب است. چون پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (لا صلاة لمن لم یقرأ بفاتحة الکتاب)[4] (نماز کسی که سوره فاتحه را نخواند درست نیست). 2- بر مأموم خواندن سوره فاتحه در نماز جماعت واجب نیست و فرقی ندارد که آن نماز جهری باشد یا سرّی باشد. چون پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (من کان له إمام فقراءة الإمام له قراءة) (هر کسی که رد نماز امامی داشت – خودش مأموم بود – خواندن سوره فاتحه توسط امام برای او نیز محسوب میشود). سند این حدیث ضعیف است و ابن کثیر در تفسیرش در مورد آن صحبت کرده است، پس وقتی حدیث، حدیث ضعیف الإسناد است به آن عمل نمی شود و قابل قبول نیست و نماز مأموم بدون خواندن سوره فاتحه درست نیست. [مترجم: این حدیث، حدیث صحیح الاسنادی است که ابن ابی شیبة، الدار قطنی، ابن ماجة، طحاوی و امام احمد از چند طریق آن را روایت کردهاند، و ابن تیمیة (رحمه الله) آن را صحیح دانسته است. شیخ الألبانی (رحمه الله) هم آن را صحیح میداند. و از طریق جمع بین احادیث این باب مشخص میشود که این حدیث مربوط به نمازهای جهری – صبح، مغرب و عشاء – است]. 3- بر مأموم خواندن سوره فاتحه در نمازهای جماعت سری واجب است. چون پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (إنما جعل اإمام لیؤتم به فإذا کبر فکبروا و إذا قرأ فانصتوا)[5] (امام برای اقتدا کردن به او قرار داده شده وقتی (الله اکبر) گفت شما هم (الله اکبر) بگوئید، و وقتی قران خواند، شما به او گوش دهید و ساکت باشید). و این قول قدیم امام شافعی است، و در یکی از اقوالی که از امام احمد روایت کردهاند، ایشان نیز چنین حکم میکند.[6] 4- خواندن سوره فاتحه در لحظاتی که امام هنگام قرائت مکث میکند واجب است و مأموم میتواند در آن لحظات شروع به خواندن فاتحه کند، این قول عدهای از صحابه، تابعین و تابع تابعین میباشد و قول جدید امام شافعی نیز همین گونه است – جاهایی که امام در آن مکث میکند شامل مابین آیات، آخر سوره فاتحه و آخر سوره بعد از سوره فاتحه است -. خداوند میفرماید: (و إذا قرئ القرآن فاستمعوا له و أنصتوا لعلکم ترحمون) (اعراف/204) (و چون قرآن قرائت شود همه گوش بدان فرا دهید و سکوت کنید باشد که مورد لطف و رحمت حق شوید). عدهای از علمای سلف در مورد این آیه میفرمایند: در اینجا منظور این است که مأموم در نمازهای جهری، نماز عید قربان، رمضان، و نماز جمعه باید هنگامی که امام مشغول خواندن سوره فاتحه است. ساکت باشد و گوش دهد و مشغول قرائت فاتحه نباشد. و ابنجریر طبری هم چنین میگوید: منظور از این گوش دادن و ساکت بودن در نمازهای جهری است که امام با صدای بلند مشغول خواندن سوره فاتحه است و همچنین ساکت بودن در هنگام خطبه خواندن امام است.[7] وقتی که مأموم بدلیل دور بودن از امام و نبود بلندگو، صدای قرائت سوره فاتحه را توسط امام نشنید، بر مأموم واجب است خودش سوره فاتحه را بخواند، زیرا او صدای امام را نمیشنود، تا خواندن امام برای او نیز محسوب گردد. چند بدعت د مورد سوره فاتحه الف- خواندن قرآن بر مردگان و خصوصاً سوره فاتحه 1- خداوند قرآن را برای انسانهای زنده فرستاده تا آنها به قرآن عمل کنند و آن را در زندگیشان بکارگیرند و قران را برای مردهها نازل نکرده است. همچنانکه خداوند درباره قرآن میفرماید: (لینذر من کان حیّا و یحّق القول علی الکافرین) (یس/70) (تا هر که زنده دل است او را به آیاتش پند دهد و بر کافران – به اتمام حجت – وعده عذاب حتم و لازم گردد). پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (إذا مات الانسان إنقطع عمله إلا من ثلاث: صدقة جاریة أو علم ینتفع به أو ولد صالح یدعوله)[8] (وقتی انسان میمیرد تمام کار و عملش قطع میشود و فقط از سه طریق به او خیر و ثواب میرسد: 1) صدقه و خیری که خودش قبل از مرگش کرده و آثارش برای بعد از مرگش نیز ادامه دارد، مثل: ساختن مدرسه، مسجد، پل، حمام و غیره. 2- علمی که بعد از خود بجا گذاشته و آن علم برای اسلام و مسلمین نفع داشته باشد. 3- فرزند صالحی بعد از خود بجا گذاشته و آن فرزندش برای او دعا کند). 2- ابن کثیر در تفسیرش در مورد آیه (و أن لیس للإنسان إلا ما سعی) (نجم/39) میفرماید: «همچنانکه گناه هیچ کس در نامه اعمال دیگر نوشته نمیشود، در مورد خیر و ثواب نیز چنین است ،و خیر و ثواب هیچ کس به دیگری نمیرسد. فقط خیر و ثوابی که انسان قبل از مرگش برای خود بدست آورده در نامه اعمالش ثبت میشود، امام شافعی در تفسیر این آیه میفرماید: که ثواب قرائت قرآن به مرده نمیرسد، چون این عمل از جمله اعمال انجام شده توسط آن مرده نیست پس ثواب آن نیز به او نمیرسد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) هیچگاه ثواب قرائت قرآن را به مردهها هدیه نکرده است و اصحاب (رضی الله عنه) و تابعین نیز چنین کاری انجام ندادهاند، و اگر این عمل، پسندیده بود پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و یارانش (رضی الله عنه) آن را انجام میدادند زیرا آنها از انجام هیچ خیری روی گردان نشدهاند و هر عملی را که خیری در آن بوده انجام دادهاند، وقتی که کاری را انجام ندادهاند و از آنها روایت نشده دلیل بر این است که خیری در انجام آن ندیدهاند. در افعال عبادی ما باید به قران و حدیث استناد کنیم و در این بین مجال هیچ گونه قیاس و رأی وجود ندارد. و نمیتوان در تأیید قرائت قرآن بر مرده به قیاس و رأی رجوع کرد. ولی در مورد دعا کردن برای مرده از درگاه خداوند و درخواست آمرزش گناهان مرده از خداوند و همچنین خیر کردن برای مرده از طریق بخشش مال و صدقه دادن برایش در هر دو مورد یاد شده ثواب و دعا به مرده میرسد و خداوند آنها را شامل حال مرده میگرداند، در این باره هم فرمودههای زیادی از طرف خداوند و پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در تأیید این مسئله وجود دارند و اجماع علمای اسلام هم بر این مسئله تأکید کرده اند».[9] 3- بدعت خواندن سوره فاتحه بر مرده آنقدر گسترش یافته و ملکه اذهان شده تا جایی رسیده که روزی زنی در حال گوش دادن به تلویزیون بود ،ناگهان صدای قررائت سوره فاحه را از تلویزیون میشنود و فورا ًمیگوید من این سوره را دوست ندارم، چون با شنیدن آن به یاد مرگ میافتم، زیرا در روز مرگش سوره فاتحه را بر او میخواندند. 4- خواندن سوره فاتحه بر مرده از طرف پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و اصحابش به ثبوت نرسیده است و آنها این کار را هرگز انجام ندادهاند بلکه پیامبر (صلی الله علیه وسلم) بعد از اینکه مرده را بخاک میسپرد، به یارانش میگفت: (استغفروا لأخیکم و سلوا التثبیت فإنه الآن یسأل)[10] (از خداوند برای برادرتان درخواست آمرزش کنید و برای او تقاضای ثبات و استواری و استقامت از خداوند نمائید چون حالا از او سؤال میشود). 5- پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به یارانش توصیه نکرده وقتی به قبرستان رفتند، بگویند: الفاتحه، و شروع بخواندن سوره فاتحه کنند بلکه به آنها یاد داده که اگر به قبرستان رفتند، بگویند: (السلام علیکم أهل الدیار من المؤمنین و إنا إن شاء الله بکم لاحقون أسأل الله لنا و لکم العافیة)[11] (سلام خدا بر شما باد ای مؤمنان اهل این قبرستان، اگر خدا بخواهد ما هم به شما ملحق میشویم و نزدتان خواهیم آمد و درخواست سلامتی و راحتی را برای خودمان و شما از خداوند بزرگ مینمائیم). بله این حدیث به ما یاد میدهد که برای مردهها دعا کنیم و از خداوند بزرگ برای آنهادرخواست سلامتی و دور بودن از عذاب قبر و عذاب جهنم نمائیم، نه اینکه به مردهها پناه بریم و از آنها طلب و درخواست کنیم و یا سوره فاتحه را برآنها بخوانیم. 6- خداوند قرآن را نازل کرده تا بر کسی خوانده شود که میتواند به آن عمل کند، در حالی که مردهها نمی توانند به آن عمل کنند. خداوند میفرماید: (والذین کذبوا بآیاتنا صم و بکم فی الظلمات من یشاء یجعله علی صراط مستقیم) (انعام/39) (و آنانکه آیات خدا را تکذیب کردند کر و گنگ در ظلمات جهل بسر برند و مشیئت الهی هر کس را خواهد گمراه سازد و هر که را خواهد به راه راست هدایت کند). ب- خواندن سوره فاتحه بر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در مورد خواندن سوره فاتحه بر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) بعد از مرگش هیچ گونه سند صحیحی نه در قرآن و نه در سنت وجود ندارد و یارانش این عمل را انجام ندادهاند، بلکه دلیل قرآن و حدیثی وجود دارد بر اینکه بعد از مرگش بر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) صلوات زده شود، نه اینکه سوره فاتحه بر او خوانده شود. 1- خداوند میفرماید: (إن الله و ملائکته یصلّون علی النبی یأیها الذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما) (احزاب/56) (خدا و فرشتگان بر روان پاک این پیامبر (صلی الله علیه وسلم) درود میفرستند شما هم ای اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم و اجلال بر او سلام گوئید و تسلیم فرمان او شوید). در این آیه خداوند به ما دستور داده، درود و صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) بفرستیم، نه اینکه سوره فاتحه را بر او بخوانیم و یا به او پناه برین و توسل نمائیم. 2- پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (من صلّی علیّ صلاة صلّی الله علیه بها عشراً)[12] (هر کس یک بار بر من درود و صلوات بفرستد، خداوند در مقابل آن ده بار بر او درود میفرستد). 3- پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید، این دعا را بگوئید: (اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و علی ال ابراهیم إنک حمید مجید و بارک علی محمد و علی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و عی آل ابراهیم إنک حمید مجید)[13] یکی از راههای توسل کردن به خداوند به وسیله صلوات فرستادن بر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) حاصل میشود، و این کار، کاری مشروع و درست است، چون این عمل صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) از جمله اعمال صالح ما محسوب میشود و توسل کردن به عمل صالحان چیزی مشروع و درستی است. همچنانکه در دعاهایمان میتوانیم بگوئیم: (اللهم بصلاتی علی نبیک محمد (صلی الله علیه وسلم) خرج عنی کربتی و صلی الله علی محمد و علی آله و سلم) (پروردگار به سبب درود و صلوات فرستادن من بر پیامبرت محمد (صلی الله علیه وسلم) ناراحتیهایم را از من دورکن و از بین ببر و درود و سلام خدا بر محمد (صلی الله علیه وسلم) و بر یاران و پیروانش باد). ج- خواندن سوره فاتحه در هنگام عقد نکاح 1- هیچ گونه سندی بر این عمل در قرآن و سنت وجود ندارد، بلکه این عرفی جاهلانه میام مردم است و نهایت گمراهی نسبت به این مسئله زمانی است که مردم فکر کنند که اگر سوره فاتحه در عقد عروسی خوانده نشود، عقد و وصلت برقرار نمیشود، این اعتقاد صددرصد غلط و باطلی است که در اذهان مردم جای گرفته است. بدعت و گمراهی دیگری که هنگام عقد ازدواج وجود دارد، تأکید کردن بر روی الفاظ عربی صیغه عقد است که میان مردم طوری جا افتاده که تا خطبه نکاح به عربی خوانده نشود، عقد منعقد نمی شود و این هم بدعتی شنیع و غیر قابل قبول است. 2-سنت است در هنگام نکاح کسی که خطبه را میخواند، با خطبه حاجت شروع کند. خطبه حاجتی که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به آن آغاز میکرد و اصحابش را یاد داده بود تا خطبه حاجت شروع کنند. [إن الحمد لله نحمده و نستعینه و نستغفره و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و سیئات أعمالنا من یهده الله فلا مضل له و من یضلل فلا هادی له و أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله). (یا أیها الذین آمنوا إتقوا الله خق تقاته و لا تموتن إلا و أنتم مسلمون) (آل عمران/102). (یا أیها لاناس إتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زمجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساءا واتقوالله الذی تسألون به و الأرحام إن الله کان علیکم رقیبا) (نساء/1). (یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا سدیدا، یصلح لکم اعمالکم و یغفرلکم ذنوبکمو من یطع الله و رسوله فقد فاز فوزا عظیما) (احزاب/71-70). أما بعد: فإن أصدق الحدیث کتاب الله و خیر الهدی، هدی محمد (صلی الله علیه وسلم) و شر الأمور محدثاتها و کل محدثة بدعة ضلالة و کل ضلالة فی النار][14] [تمام حمد و ستایش برای خداوند متعال است و او را ستایش و سپاس مینمائیم و از او طلب استغفار و آمرزش گناهان را داریم و از شر وسوسههای نفسانی و اعمال زشت و کریهمان به خداوند پناه میبریم و هر کس را خداوند هدایت کند ،هیچ گمراه کنندهای برای او وجود ندارد و هر کس را خداوند گمراه کند هیچ هدایت کنندهای برای او نیست و شهادت میدهم که هیچ معبودی به غیر از خداوند شایسته پرستش حقیقی نیست و او یکتا و بدون شریک است و محمد بنده و فرستاده خداست. (ای کسانی که ایمان آوردهاید ان چنان که باید از خدا بترسید – و با انجام واجبات و دوری از منهیات گوهر تقوا را به دامان گیرید – و شما نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید) (آل عمران/102). (ای مردم از پروردگارتان بترسید، پرورگاری که شما را از یک انسان آفرید و همسرش را از نوع او آفرید و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت و از خداوندی بترسید که همدیگر را به آن سوگند میدهید و بپرهیزید از اینکه پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید – و صله رحم را نادیده گیرید – زیرا که بیگمان خداوند مراقب شما است) (نساء/1). (ای مؤمنان از خدا بترسید و سخن حق و درست بگوئید و در نتیجه خدا اعمالتان را اصلاح میکند و گناهانتان را میبخشاید هر که از خدا و پیامبرش فرمانبرداری کند، قطعاً به پیروزی و کامیابی بزرگی دست مییابد) (احزاب/71-70). أما بعد: براستی درستترین و بهترین گفته و سخن، سخن خداست – که قرآن است – و بهترین راه، راه محمد (صلی الله علیه وسلم) است. و بدترین کارها، کارهای تازه بوجود آمده در دین و بدون ریشه هستند و کلیه این کارها، بدعت – نوآوری – در دینند و کلیه این بدعتها، گمراهی و ضلالت هستند و کلیه این گمراهیها جهنمی هستند. خلاصه بحث: خواندن سوره فاتحه بر مرده، تقدیم آن به روح پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و یا هنگام صیغه عقد، هیچ گونه سند شرعی ندارد، بلکه بدعت و گمراهی است، پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (من عمل عملاً لیس علیه أمرنا فهو رد)[15] (هر کس عملی انجام دهد و ما به انجام ان عمل دستور نداده باشیم، آن عملش باطل است). عبدالله بن زبیر (رضی الله عنه) میفرماید: (کل بدعة ضلالة و إن رآها الناس حسنة) (تمامی بدعتها گمراهی هستند، اگر چه مردم آن را پسندیده و قابل قبول بدانند). عدهای از علمای سلف فرمودهاند که: (لا تظهر بدعة لا ترک مثلها سنة) (هیچ بدعتی آشکار نمیشود مگر سنتی ترک میشود). بدعتهای موجود در بحث سوره فاتحه سنتهای زیر را از بین برده است. 1- دعا کردن مرده و طلب آمرزش گناهانش از خداوند و همچنین درخواست پایداری وثبات برای مرده در جواب دادن به سؤالات قبر، چون ملائکه در قبر این سؤالات را از مرده میپرسند: خدایت کیست؟ دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟ 2- درود و صلوات فرستادن بر پیامبر (صلی الله علیه وسلم)، بخاری (رحمه الله) از ابوالعالیه نقل میکند که گفته است: [درود خداوند بر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) یعنی ستایش پیامبر (صلی الله علیه وسلم) بوسیله خداوند نزد فرشتگان و درود فرشتگان بر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) یعنی درخواست عطا کردن مقام محمد از خداوند به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) ]. 3- خواندن، خطبه حاجت در عقد نکاح و گفتن: (بارک الله لکما و جمع بینکما بخیر) (خداوند برکتش را به شما دو نفر – عروس و داماد – عطا کند و شما دو نفر را بر خیر و صلاح پیوند و نزدیکی دهد).
اسلام-قرآن و تفسیر ============ منبع: تفسیر سورة الفاتحه – اثر دکتر محمد بن جمیل زینو، مترجم علی صارمی.
[1] - مختصر تفسیر ابن کثیر، تحقیق: نسیب الرفاعی. [2] - مسلم و غیر او. [3] - مسلم و غیر او. [4] 0 متفق علیه. [5] - مسلم. [6] - تفسیر ابن کثیر، سوره فاتحه. [7] - تفسیر ابن کثیر، 2/44. [8] - مسلم. [9] - تفسیر ابن کثیر، تفسیر نجم/39. [10] - ابوداود و غیر او. [11] - مسلم و غیر او. [12] - مسلم. [13] - متفق علیه. [14] 0 نسائی. [15] - مسلم. |