|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 24 |
IslamQT.Com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
تفسیر تحلیلی سورۀ فاتحه (2) |
تفسیر تحلیلی سورۀ فاتحه (2)
ملک یوم الدین 1- بعضی از قاریان آن را (مالک یوم الدین) میخوانند. 2- بعضی دیگر آن را (مَلِکِ یوم الدین) میخوانند، هر دوی این قرائتها درست و در میان قراء سبعه به تواتر رسیده و مخصوص کردن مالک بودن خداوند در این آیه، به این معنا نیست که خداوند مالک دنیا نیست، بلکه خداوند بزرگ مالک دنیا و آخرت است، زیرا قبل از این گفته شد که خداوند خالق و آفریدگار تمام جهانیان است، و این در دنیا و آخرت لفظی عام است. وقتی فرموده (ملک یوم الدین) و مالکیت و پادشاهی خودش را با قیامت همراه آورده به این دلیل است که در روز قیامت کسی نمیتواند مالک و حاکمی را بغیر از خداوند صدا زند و از او درخواست کمک و یاری کند، و در آن روز کسی نمیتواند حرفی بزند مگر خداوند به او اجازه دهد. (یوم یقوم الروح و الملائکه صفّا لا یتکلمون إلا من أذن له الرحمن و قال صوابا) (نبأ/38) (روزی که روح و فرشتگان به صف میایستند و مردم سخن نگویند، مگر کسی که خدای رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گوید). 3- ضحاک در مورد تفسیر (ملک یوم الدین) روایات کرده که میگوید: هیچ کس در آن روز توانایی پادشاهی کردن و حاکمیت را مثل آنچه که در دنیا داشت ندارد و مالکیت، حاکمیت و پادشاهی در آن روز همه از آن خداوند است. 4- (یوم الدین) روز سؤال و جواب و بازخواست از مخلوقات است،و این روز قیامت است، روز رستاخیز، روزی که در آن خداوند به کسانی که اعمال صالح انجام دادهاند پاداش نیک و بد آنها که اعمال ناصالح انجام دادهاند، پاداش بد و زجر آور میدهد، مگر نسبت به آن کس که خداوند از او گذشت کند، پس ای پروردگارا و ای خالقا تو که آمرزندهای و آمرزش را دوست داری، از گناهان ما در گذر و ما را مورد لطف و مرحمت خودت قرار بده.[1] اهداف آیه: 1- پادشاه و مالک فقط خداوند بزرگ است و کلمه (المَلِک) از کلمه (المُلک) گفته شده است. خداوند میفرماید: (هو الله الذی لا إله إلا هو الملک القدوس...) (حشر/23) (او خدایی است که هیچ خدایی غیر او شایسته پرستش حقیقی نیست، او پادشاه مقتدر عالم پاک). پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرموده: (اخنع إسم عندالله من تسمی بملک إلا ملاک و لا مالک إلا الله)[2] (بدترین اسم نزد خداوند، اسم کسی است که پادشاه پادشاهان یا حاکم حاکمان نامگذاری شده باشد، و هیچ پادشاهی مقتدر به غیر از خداوند بزرگ وجود ندارد). خداوند میفرماید: (و قال لهم نبیهم ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا) (بقره/247) (پیامبرشان به آنها گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما برانگیخت). در این آیه نامگذاری (طالوت) با کلمه (ملک) بعنوان مجاز به کار گرفته شده است. در این حدیث پائین نیز واژه (ملک) به عنوان مجاز به کار رفته است. (مثل الملک علی الأسرة)[3] (نمونه پادشاهی، پادشاهی بر زن و بچه و خانواده است). 2- پادشاه (المالک) در واقع فقط خداوند بزرگ است و این کلمه از (الملِک) گرفته شده و نامگذاری غیر خدا به این نام در معنای مجاز به کار رفته است و دارای بار معنای حقیقی نیست. خداوند میفرماید: (و کان وراءهم ملک یأخذ کل سفینة غصبا) (کهف/79) (چون کشتیهای بی عیب را پادشاهی که آن طرف آب است بغصب میگرفت). ایاک نعبد و ایاک نستعین 1- (ایاک) مفعولیست که بر فعلش مقدم شده و در لغت عرب هرگاه مفعول بر فعل مقدم شود دلالت بر حصر – منحصر و محدود کردن معنای فعل در مفعول – میکند. و نشانگر نیز میباشد که دعا کننده و سخنگو مشخص میکند که مقابل چه کسی دارد حرف میزند. 2- (ایاک نعبد): فقط تو را میپرستیم و جز به تو توکل بر کسی نداریم و این نهایت بندگی و اطاعت است. بندگی در اصطلاح عامه به معنای مطیع و فرمانبردار و سر به راه بودن است و گفته شده: (طریق معبد: راه مورد تسغیر) و یا (بعیر معبد: شتر رام و اهلی).بندگی از نظر شرعی به معنای جمع شدن تمام محبت، فرمانبرداری و ترس و تقدیم آن به پیشگاه خداوند، یعنی انسان فقط از خدا بترسد و از او فرمانبرداری کند و محبت خدا و دوستان خدا را در دل داشته باشد. 3- بعضی از علمای سلف میگویند: (الفاتحه سر القرآن و سرها هذه الکلمة: ایاک نعبد و ایاک نستعین) (سوره فاتحه رمز قرآن و رمز سوره فاتحه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) است). الف- (ایاک نعبد) یعنی: خود را از شریک قرار دادن در عبادت برای خداوند رها کردن و اخلاص در عبودیت داشتن. ب- (ایاک نستعین) یعنی: خود را از پشت بستن و توکل کردن بر غیر خدا دور کردن و نهی از واگذار کردن امور بغیر خداست. 4- دلیل اینکه در این آیه سیاق کلام از غائب به مخاطب تغییر یافته این است که هرگاه بنده سپاس و ستایش خداوند را کند او را بزرگ و قادر بداند، شکر او را بجای آورد و خودش را از بندگی غیر خدا برهاند و فقط از او طلب و درخواست کند خودش را به خداوند نزدیک میکند و در میان دستان خدا حضور مییابد، در این حالت شایسته است که خداوند با ضمیر (ایاک) خوانده و با او حرف زده شود، همچنانکه خداوند میفرماید: (ایاک نعبد و ایاک نستعین) (فاتحه/5) (فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میخواهیم). ابن عباس (رضی الله عنه) میفرماید: «ایاک نعبد، یعنی تنها تو را خدا میدانیم و فقط از تو میترسیم و از تو طلب و درخواست میکنیم و امیدمان فقط به توست و روی خطایمان همیشه بطرف توست. و ایاک نستعین، یعنی در عبادت کردنمان فقط از تو یاری میخواهیم و تنها مطیع فرمانها و دستورات تو هستیم. خداوند (ایاک نعبد) را قبل از (ایاک نستعین) آورده زیرا عبودیت و بندگی کردن هدف اصلی است و در این راستا پشت بستن و توکل کردن جزئی از این بندگی کردن است». (تفسیر ابن کثیر – تفسیر سوره فاتحه جلد اول). ابن قیم الجوزی در کتاب مدارج السالکین میفرماید: «رمز خلقت، ادیان، کتابهای آسمانی و پاداشهای دنیوی و اخروی کلاً در عبارت (ایاک نعبد و ایاک نستعین) قرار دارد، و بندگی و توحید در عبودیت نیز فقط بر این عبارت استوار است. تا جایی گفته شده که خداوند یکصد و چهار کتاب آسمانی را نازل کرده و معنای همگی آنها را در تورات و انجیل جمع کرده و معنای این دو کتاب را در قرآن جمع کرده و معنای کل قرآن را در سوره فاتحه در آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) جمع کرده است». اهداف این آیه: 1- اهل بلاغت گفته اند، که خداوند مفعول به (ایاک) را بر دو فعل (نعبد و نستعین) مقدم کرده است و این بخاطر منحصر و خاص کردن بندگی برای خداوند و یاری خواستن صرف از خداوند متعال است و بندگی و یاری خواستن از غیر خدا را نفی می کند و با این اوصاف معنای آیه چنین میشود. (فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میخواهیم) در این معنا دو قسمت حصر بخوبی مشخص است، یکی منحصر و مخصوص کردن بندگی برای خدا، دیگر منحصر و مخصوص کردن یاری خواستن از خدا، بندگی خداوند موارد زیادی همچون، محبت، رحم، دعا کردن، ترس، توکل، خضوع، امید و غیره را شامل میشود. عبادت بندگی خداوند نیز باید بر اساس دستورات خدا و رسولش باشد. 2- معنای بندگی، یاری خواستن و پشت بستن در این دو آیه وجود دارد. (ایاک نعبد) فقط تو را میپرستیم و فقط به تو امید داریم و از تو میترسیم. (ایاک نستعین) فقط از تو طلب یاری و کمک بر عبادتت میکنیم. خداوند میفرماید: (و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون) (ذاریات/56) (و ما جن و انس را نیافریدیم مگر آنکه مرا پرستش کنند). 3- بندگی و عبودیت در این آیه شام تمام اشکال بندگی و پرستش میشود. مثل: نماز خواندن، روزه گرفتن، قرآن خواندن، نذر کردن، قربانی کردن و حج کردن، ترسیدن از خدا، امید به خدا داشتن، خصوصاً دعا کردن از خداوند بخاطر اینکه پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (الدعاء هو العبادة)[4] (دعا کردن عبادت است). همچنانکه نماز خواندن، نوعی عبودیت و بندگی است و فقط خاص خداوند است و درست نیست برای غیر خدا انجام داده شود، دعا نیز چنین است و فقط باید خداوند را بخوانیم و از او بخواهیم زیرا شایسته کس دیگری غیر از او نیست. خداوند میفرماید: (قل إنما أدعو ربی و لا أشرک به احدا) (جن/20) (بگو همانا پروردگارم را می خوانم و احدی را با او شریک نمی گردانم). پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (إذا سألت فاسأل الله و إذا استعنت فاستعن بالله)[5] (اگر دعا و درخواست کردی فقط از خدا بخواه و اگر یاری و کمکی خواستی، فقط از خدا بخواه). امام نووی در تفسیر این حدیث میفرماید: اگر درخواست کمک و یاری در کاری از کارهای دنیا یا قیامت کردی فقط از خداوند درخواست کن، خصوصاً در آن کارهایی که کسی بغیر از خداوند توانایی انجام آنها را ندارد، مثل: درخواست شفای بیماری، رزق و روزی، هدایت، همه این کارها را از خداوند درخواست کن، زیرا که همه اینها فقط مخصوص خداوند هستند و فقط از عهده خداوند بر میآید. خداوند میفرماید: (و إن تمسک الله بضر فلا کاشف له إلا هو و إن یمسک بخیر فهو علی کل شیء قدیر) (انعام/17) (و اگر از طرف خدا به تو ضرری رسد هیچ کس جز خداوند نتواند تو را از آن ضرر برهاند و اگر هم از او به تو خیری رسد که او بر هر چیزی تواناست). 4- اما درخواست کمک و یاری از انسانهای زنده، در آنچه که قادر بر انجام آن هستند درست میباشد، مثل: مداوای شخص مریض، بنای مسجد، تعمیر ماشین، درخواست پول، بلند کردن چیزی و غیره. خداوند میفرماید: (و تعاونوا علی البر و التقوی) (مائده/2) (و باید شما به یکدیگر در نیکوکاری و تقوا کمک کنید). پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: (والله فی عون العبد ما کان العبد فی عون أخیه)[6] (خداوند در یاری رساندن به بندهاش است مادامی که بندهاش در یاری رساندن به برادر مسلمانش است). در مورد نمونهای جایز از درخواست کمک و یاری از غیر خدا میتوان به درخواست ذوالقرنین از قومش اشاره کرد آنگاه که میگوید: (فأعیونی بقوة) (کهف/95) (مرا با نیرویتان یاری دهید). 5- این آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) که مسلمان دهها بار آن را در نماز روزانه تکرار میکند، خلاصه شده سوره فاتحه است. و سوره فاتحه بزرگترین سوره از حیث معنا و محتوا در قرآن است. 6- در این آیه توحید الوهیت – پرستش – وجود دارد، توحیدی که همه پیامبران در طول تاریخ مردم را به سوی آن دعوت کردهاند. خداوند میفرماید: (و لقد بعثنا فی کل أمة رسولا أن اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت) (نحل/36) (و حقیقتاً در میان هر قومی پیامبری فرستادیم تا به مردم ابلاغ کند که خدای یکتا را بپرستید و از فرعونیان و بتان دوری کنید). طاغوت دو دسته است: الف- کسی که مردم را به سوی پرستش دعوت میکند و مردم چه او را بپرستند و چه نپرستند او طاغوت و ظالم است. ب- کسی که مردم او را می پرستند ولی او مردم را از پرستش خود منع نمیکند و به آن راضی است، طاغوت و ظالم است. اسلام-قرآن و تفسیر ============ منبع: تفسیر سورة الفاتحه – اثر دکتر محمد بن جمیل زینو، مترجم علی صارمی. |