تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

IslamQT.Com 

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

رفع شبهه از آیۀ (وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا) و آیۀ ) مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ)

رفع شبهه از آیۀ (وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا) و آیۀ ) مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ)

 

بعضی از فرقه های گمراه که به خود مسمای قرآنی‌ها داده اند، با توجه به آیات 12/اسراء و آیۀ 38/انعام خود را بی نیاز از سنت نبوی می دانند، و می گویند:خداوند تعالی می‌فرماید :

(وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا)                                 (اسراء / 12)

«همه چیز را کاملاً شرح و تفصیل داده‌ایم».

) مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ( (انعام / 38)

«هیچ چیز را در «کتاب» فروگذار نکرده‌ایم».

و پیامبر (صلی الله علیه وسلم) می‌فرماید : «ان هذا القرآن طرفه بید الله و طرفه با یدیکم فتمسکوا به فانکم لن تضلوا و لن تهلکوا بعده ابدا»[1] یعنی : این قرآن یک طرفش بدست خدا و طرف دیگرش بدست شماست، پس به آن تمسک نماید که دیگر بعد از آن هلاک و گمراه نمی‌شوید، پس قرآن، بدون سنت ما را کفایت می کند، و نیازی نیست، که به دنبال احادیث رسول الله (صلی الله علیه وسلم) باشیم، در جواب آنها باید گفت: که آیۀ «ما فرطنا فی الکتاب من شئ» در این آیه مقصود از کتاب، لوح المحفوظ است و مقصود قرآن نیست.

و اما آیة «و کل شئ فصلناه تفصیلا» هر گاه توضیحات قبلی را به قرآن ضمیمه کنیم در این هنگام کافی است که بگویم خداوند عزوجل همه چیز را بطور کامل شرح و تفصیل نموده است ولی با ضمیمه‌ای دیگر، چون می‌دانیم که تفصیل و شرح و توضیح گاهی کوتاه و اجمالی است با وضع قواعد عامه که جزئیات بی‌شماری در زیر این قواعد وارد می‌شوند. شارع حکیم برای این جزئیات فراوان قواعدی معروف قرار داده و بدین صورت معنی آیه کریمه معلوم است، و همچنین شرح و تفصیل گاهی توضیحی است و این معنی از آیه فوق مفهوم است، چنانچه پیامبر(صلی الله علیه وسلم) می‌فرماید : «ما ترکت شیئا مما امرکم الله به الا امرتکم به و لا ترکت شیئا مما نهاکم الله عنه الا و قد نهیتکم عنه»[2] یعنی : هر امری که از سوی خداوند به شما شده است به شما تبلیغ کرده‌ام و هر چیزی را که خدا شما را از آن نهی کرده است من نیز شما را از آن بازداشتم .

بنابراین تفصیل یکبار با قرار دادن قواعد کلی است که جزئیات فراوانی تحت آن واقع می‌شوند، و بار دیگر با تفصیل و مشروح ساختن یکایک عبادات و احکام می‌باشد بطوریکه [برای شناخت احکام مختلف] نیازی به رجوع به قاعده‌ای از آن قواعد عامه نیست.

از جملۀ این قواعدی که فروعیات بسیار داخل آن می‌شود و بیانگر عظمت و گسترش دایرة تشریع اسلام است این فرموده‌های رسول الله(صلی الله علیه وسلم) است که بعنوان مثال می‌آورم : «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام»[3] یعنی : در اسلام ضرر و زیان به خود و به دیگران رسانیدن جایز و مجاز نیست، و نیز می‌فرماید : «کل مسکر خمر و کل خمر حرام»[4] هر چیزی مست ‌کننده باشد خمر است و هر خمری حرام است.

و همچنین می‌فرماید : «کل بدعة ضلالة و کل ضلالة فی النار»[5] هر بدعتی (پدیده‌ای که در دین وجود نداشته و بعداً ساخته شده و بدین نسبت داده شده) گمراهی است و هر گمراهی سبب گرفتاری در آتش است. این قواعد و کلیات هیچ چیز مربوط به زیان رساندن به خود و دیگران را در حدیث اول بی‌جواب نگذاشته است و در حدیث دوم هر چیزی را که متعلق به مواد الکلی باشد و از انگور گرفته شده باشد – همچنانکه مشهور است – یا از ذرت یا از ماده‌ای از مواد دیگر، و مادامیکه موجب مستی شود حرام است.

و در حدیث سوم احکام بدعت یا اینکه چیزهای پیدا شده در دین بی‌شمار و غیر قابل حصر هستند ولی در این حدیث کوتاه روشن است و با صراحت می‌فرماید : «هر بدعتی گمراهی و انحراف از دین است و هر گمراهی موجب آتش است» این تفصیل بود اما بوسیله قواعد.

اما احکامی که می‌شناسید اغلب در سنت یکی یکی تفصیل داده شده‌اند و مذکور هستند، و گاهی بعضی از احکام در قرآن بطور کامل شرح و تفصیل یافته‌اند مثل احکام ارث، اما حدیثی که ذکر شد حدیثی صحیح است و عمل و تمسک به آن برای ما ممکن و میسر است چنانچه در حدیث دیگری می‌فرماید : «ترکت فیکم امرین لن تضلوا ما تمسکتم بهما، کتاب الله و سنه رسوله»[6] یعنی در میان شما دو چیز را بعد از خود قرار داده‌ام و تا وقتی که به آنها چنگ زده اید گمراه نمی‌شوید.

و چنگ زدن به ریسمان الهی که در دست ما است عمل کردن به سنت است که مفسر قرآن کریم است.

IslamQT.Com 

 اسلام-قرآن و تفسیر

============

برگرفته شده از کتاب: چگونه باید قرآن را تفسیر کنیم؟

 

تألیف : محمد نوح نجاتی

 

 



[1]- صحیح الترغیب و الترهیب (1/93-35).

[2]- سلسله احادیث صحیحه (1803).

[3]- صحیح الجامع الصغیر(7517).

[4]- ارواء الغلیل (8/40/2373).

[5]- صحیح الترغیب و الترهیب (1/92/34) و کتاب صلاه التراویح ص (75).

[6]- مشکاه المصابیح (1، 64، 186).