تاریخ چاپ :

2024 Nov 23

IslamQT.Com 

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

کروی بودن زمین و رابطه آن با کلمه «عمیق»

کروی بودن زمین و رابطه آن با کلمه «عمیق»

در این رابطه اشارات لطیفی در قرآن وجود دارد، خداوند می‌فرماید :

{وَ اَذِّنْ فی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَاْتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ}[1]      (حج : 27)

«(ای پیغمبر!) به مردم اعلام کن که (افراد مسلمان و مستطیع)، پیاده، یا سواره بر شتران باریک‌اندام (ورزیده و چابک و پرتحمل، و مرکب‌ها و وسایل خوب دیگری) که راه‌های فراخ و دور را طی می‌کنند، به حج کعبه بیایند و ندای تو را پاسخ گویند».

ممکن است سؤال شود که چرا بجای «مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ» نفرمود : «مِنْ کُلِّ فَجٍّ بَعیدٍ»؟

علما در این باره می‌فرمایند : استعمال کلمه «عمیق» به جای «بعید» به کروی بودن زمین اشاره دارد، زیرا خطوط سطح زمین راست نیستند بلکه منحنی بوده و در توضیح آنها به بُعد سوم جهات یعنی عمق نیز نیاز هست، لذا پروردگار دانا با این کلمه به کروی بودن زمین اشاره دارد.

نکته قابل توجه دیگر در این باره اینست که خداوند حکیم میان سطح علمی و فهم مردم عصر نزول قرآن و قرن‌های آینده، هماهنگی و توافق برقرار کرده است.

 

آیا زمین را گردآورنده قرار ندادیم؟

خداوند می‌فرماید :

{اَلَمْ نَجْعَلِ الأَرْضَ کِفَاتاً* أَحْیاءاً وَ اَمْواتاً}           (مرسلات : 25-26)

«آیا ما زمین را گردآورندة (مردمان در حال حیات بر روی خود، و در حال ممات در دل خود) نساخته‌ایم؟* هم در حال حیات و هم در حال ممات؟».

کلمه «کفاتا» از ریشه «کَفَتَ» است و کفَتَ یکفِتُه کفْتاً، کفَّتَه : یعنی وی را در بر گرفت و به خود نزدیک کرد[2]، از خصوصیات زمین، در بر گرفتن و جذب کردن و به خود نزدیک ساختن است و این آیه به روشنی به جاذبه زمین اشاره دارد، زیرا زمین همه چیز را به خود جذب می‌کند و وزن اشیاء در حقیقت حاصل نیروی جاذبه آن است که با حجم زمین نیز تناسب دارد. یعنی اگر شئی بر روی زمین صد کیلوگرم وزن داشته باشد، بر روی ماه  آن وزن را داراست و انسانی که در زمین شصت کیلوگرم وزن دارد بر روی ماه ده کیلوگرم وزن دارد. پس وزن هر شیء بر روی ماه یا زمین، متناسب با قدرت جذب آنها است. باتوجه به این خصوصیت است که خداوند فرمود :

{اَلَمْ نَجْعَلِ الأَرْضَ کِفَاتاً* أَحْیاءاً وَ اَمْواتاً}                                  

اگر نیروی جاذبه نبود، زندگی چگونه ممکن بود؟ و آب چگونه روی زمین باقی می‌ماند؟ و هوای اطراف آن نیز اگر تحت‌تأثیر نیروی جاذبه نبود، چگونه گرداگرد آن دوام می‌یافت؟ اگر این نیروی قوی نبود و باعث گردش هوا به همراه زمین نمی‌شد یعنی زمین حرکت می‌کرد و هوای اطراف ثابت می‌ماند، گردبادهایی با سرعت بیشتر از هزار و ششصد کیلومتر در ساعت پدید می‌آمد و تمامی سطح زمین را با خود نابود می‌کرد.

باز از خود بپرسیم : کیست که هوا را با زمین مرتبط کرده و نیروی جاذبه را سبب این ارتباط قرار داده است؟ و کیست که دریاها را با این نیرو به زمین مربوط کرده و استقرار بخشیده است؟

بی‌وزنی حالتی تحمل‌ناپذیر است، خداوند می‌فرماید :

{اَمَّنْ جَعَلَ الأرْضَ قَراراً}                                         (نمل : 61)

«(بتها بهترند) یا کسی که زمین را قرارگاه (و محل اقامت انسان‌ها) ساخته است».

در واقع زمینی که در حال گردش است، در عین استقرار بوده و اشیاء سطح خود را نیز ثابت و به خود جذب کرده و به آنها وزن بخشیده است. برخی از علما گمان کرده‌اند که زمین انسان را به خود جذب کرده تا در قبر فرو می‌رود اما خداوند زندگان را نیز در شمول این حکم آورده است :

{أحیاءاً و اَمواتاً}                                                             

و زندگان نیز با زمین مرتبط بوده و جذب آن شده‌اند و مثلاً وزن شصت کیلو برای یک شخص به معنی میزان قدرت جذب زمین نسبت به اوست. با این وصف آیا این آیات گفتار خداوند نیست؟ و برای ایمان ما کافی نیست که قرآن به نظریه‌ها و حقایق علمی امروزی، اشاره کرده است.

استقرار زمین

این حالت زمین نیز در آیه‌ای از قرآن بیان شده است :

{اَمَّنْ جَعَلَ الأرْضَ قَراراً}[3]                                       (نمل : 61)

«(بتها بهترند) یا کسی که زمین را قرارگاه (و محل اقامت انسان‌ها) ساخته است».

کیست که زمین را محل استقرار قرار داده است؟ که ساختمان‌ها روی آن ایستاده و فرو نمی‌ریزند. چه کسی آن را مستقر نموده در حالیکه در هر ثانیه، سی کیلومتر از مدار خویش را می‌پیماید. اما با این وجود در ثبات و استقرار کامل است و اگر لرزیدن گیرد، هیچ ساختمانی بر روی آن دوام نمی‌آورد. خداوندا ازدیاد نعمت‌های خویش را به ما بنما و آن را از ما مگیر.

خداوند در مورد زمین می‌فرماید :

{وَ تَری الجّبالَ تَحْسَبُها جامِدَهً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ}        (نمل : 88)

«کوه‌ها را می‌بینی و آنها را ساکن و بی‌حرکت می‌پنداری، در حالی که کوه‌ها مانند ابرها در مسیر حرکت هستند (چرا که کوه‌ها بخشی از کرة زمین بوده و کرة زمین به دور خود و به دور خورشید می‌گردد».

تا قبل از این، گمان می‌رفت که کوه‌ها ثابت هستند، اما مانند ابرها در حرکتند، زیرا به همراه زمین در چرخش هستند.

در جنگی که میان جمعی از کشورها با یکی از دولت‌های بالکان در گرفت و شش ماه تمام ادامه یافت، پیشرفته‌ترین نوع سلاح‌ها و هواپیماهای ضد رادار و اشعه لیزر را به کار گرفتند، کامپیوترها، ماهواره‌ها، جدیدترین سلاح‌های بمباران در شب و روز نیز از وسایل استفاده شده در این جنگ بود، روزانه چهارصد هواپیما در آسمان ظاهر شده و به شدت بمباران می‌کردند. این فاجعه شش ماه تمام طول کشید و سیصدهزار میلیون دلار هزینه در بر گرفت.

اما کافیست که یک ستاره به مدت چهل و پنج ثانیه بلرزد و نتیجه‌ای بسیار ناگوارتر از آن جنگ ویرانگر را به بار آورد :

{اِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدیدٌ}                                        (بروج : 12)

«بی‌گمان پروردگارت یورش و تاخت بردن و در هم کوبیدن و به کیفر رساندنش سخت و شدید است».

خداوند می‌فرماید : {اَمَّنْ جَعَلَ الأرْضَ قَراراً} (ملکیت زمین در اختیار خداست) و ما چیزی را در اختیار نداریم. اگر زمین به اندازه هشت درجه در مقیاس ریشتر بلرزد و همه ساختمان‌ها را نابود سازد، چه کسی می‌تواند مانع شود، حقیقتاً در چنین حالتی، کاری از دست انسان برنمی‌آید، جز اینکه زیر آوارها ناله کند، و کسی ناله او را نمی‌شنود، و حتی کسی به فکر او نمی‌باشد.

خدای عزّ و جلّ می‌فرماید :

{قُلْ هُوَ القَادِرُ عَلی اَنْ یَبْعَثَ عَلَیکُم عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ* اَوْ مِنْ تَحْتِ اَرْجُلِکُمْ* اَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَاْسَ بَعْضٍ}                                             (انعام : 65)

«عذابی چون صاعقه و موشک‌ها* و یا عذابی چون زلزله‌ها و مین‌ها* و یا عذابی چون جنگ داخلی را سبب شکنجه شما و نابودیتان قرار دهد».

خداوند متعال می‌فرماید :

{وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً قَریَهً کَانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأتِیها رزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأنْعُمِ اللهِ فَإذَاقَها اللهُ لِباسَ الجُوعِ وَ الخَوفِ بِما کَانُوا یَصْنَعوُنَ}               (نحل : 112)

«خداوند (برای آنان که کفران نعمت می‌کنند، داستان) مردمان شهری را مثل می‌زند که در امن و امان بسر می‌بُردند و از هر طرف روزیشان بگونة فراوان به سویشان سرازیر می‌شد، اما آنان کفران نعمت خدا کردند، و خداوند به خاطر کاری که انجام دادند، گرسنگی و هراس را بدیشان چشانید (و نعمت‌ها را از ایشان سلب گردانید و بلاها بدانان رسانید)».

معنی دومی که برای آیه {اَمَّنْ جَعَلَ الأرْضَ قَراراً} متصور است، در خلال سؤال از خالق نیروی جاذبه روشن می‌شود، نیرویی که هر چه در سطح زمین است، جذب آن می‌شود، و مفهوم وزن معنی می‌یابد، فضانوردان به هنگام سفر در حال خواب هستند، که ناگهان بیدار شده و چون به منطقه بی‌وزنی رسیده‌اند خود را در هوا می‌بینند که به سقف فضاپیما چسبیده و احساس بی‌وزنی می‌کنند، اما این حالت فقط برای چند لحظه ممکن است، اما زندگی چندین ساله در این حالت غیرقابل تحمل است. باید از خود بپرسیم، آنچه که از دستان ما خارج می‌شود، به تدبیر و فرمان چه کسی در سطح زمین استقرار می‌یابد؟ و چه کسی است که نیروی جاذبه را آفریده است؟ طبعاً پاسخ اینست که، خداوند آفریدگار آن است.

اما یک معنی سوم نیز در این سؤال نهفته است که چه کسی تمام نیازمندی‌های تو را – ای انسان – در زمین قرار داده است؟ آیا در جایی بدون آب می‌توانی زندگی کنی؟ آیا کسی به غیر خداوند است که طبق شمارش دانشمندان، دویست و هشتاد و پنج هزار ماده غذایی متنوع را برای خوراک انسان و تغذیه او قرار داده است؟

در واقع نشانه‌های خداوند در میان ماست، اما خوشبخت کسی است که از آنها پند گیرد و بدبخت کسی است که خودسر و خودرأی است، زیرا هرگاه فرمان خدا نزد مردم کم‌اهمیت و سبک شمرده شد، ذات خداوند نیز مورد بی‌توجهی و کم‌ارزشی قرار می‌گیرد، که عاقبتی این چنین دارد :

{وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ العَذَابِ الأدْنی دُونَ العَذَابِ الاکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ} (سجده : 21)

«ما قطعاً عذاب نزدیک‌تر (دنیا) را پیش از عذاب بزرگ‌تر (آخرت) بدیشان می‌چشانیم، شاید (از کفر و معاصی دست بکشند، و به سوی خدا) برگردند».

{ظَهَرَ الفَسادُ فی البَرِّ وَ البَحْرِ بِما کَسَبَتْ أیدی النّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلوُا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعوُنَ}                                                                    (روم : 41)

«(همیشه چنین بوده است که) تباهی و خرابی در دریا و خشکی به خاطر کارهایی پدیدار گشته است که مردمان انجام می‌داده‌اند. بدین وسیله خدا سزای برخی از کارهایی را که انسانها انجام می‌دهند بدیشان می‌چشاند تا اینکه آنان (بیدار شوند و از دست یازیدن به معاصی) برگردند».

پس از واقعه زلزله ترکیه، یکی از رهبران ترک در مجلس نمایندگان ترکیه درباره این زلزله ویرانگر داد سخن گشوده بود و می‌گفت : ما با همپیمانی با یهود، آزاد گذاشتن شبکه‌های ماهواره‌ای مبتذل در انتشار سموم مهلک و مبارزه با حجاب از طریق ترویج بی‌حجابی، به جنگ و مبارزه با خدا روی آوردیم، اکنون نوبت خداست که ما را مجازات کرده و به کیفر اعمالمان برساند.

کلام آن شخص این بود و درست هم می‌گفت، زیرا خداوند نسبت به ما مهربان است، اما اگر خود ما در حق خویش رحیم و مهربان نباشیم (و با جهل و خودسری و پیروی از شیطان راه جهنم و گمراهی را در پیش گیریم) به ناچار او به معالجه ما می‌پردازد و این حوادث را سبب تذکر و یادآوری قرار می‌دهد، در حدیثی قدسی آمده است که : «اگر مردم توبه کردند من دوستدارشان و اگر توبه نکنند، طبیبشان خواهم بود و آنها را به مصایب و مشکلات مبتلا می‌کنم تا از گناهان و معایب پاک شوند و هر نیکی آنها را، ده برابر و بیشتر پاداش داده و در برابر بدی‌های آنان جز به اندازه خود، مجازات نمی‌کنم و یا اینکه از آن درگذر می‌کنم، زیرا محبت و مهر من نسبت به بندگانم، از محبت مادر، نسبت به فرزندش بیشتر است».

 

IslamQT.Com 

 اسلام-قرآن و تفسیر

============

برگرفته شده از کتاب: دایره المعارف اعجاز علمی در پرتو قرآن و سنت

تألیف : دکتر محمد راتب نابلسی

مترجمان : محمد آزاد شافعي، عبدالباسط عيسى زاده

 

 



[1]- قرطبی در تفسیر خویش، ج 12، ص 39 می‌فرماید : [خداوند در این آیه آنهایی را که پیاده به حج می‌روند قبل از سواره‌ها، ذکر کرده است، زیرا خستگی آنان بیشتر است ... و معنی کلمه «ضامر»، شتریست که در اثر خستگی سفر، ناتوان شده است، گفته می‌شود : ضمر، یضمر، ضموراً، خداوند در این آیه شتر را وسیله‌ای برای رسیدن به مکه، وصف نموده است. و سبب خستگی شتر را نیز با این جمله «یاتین من کل فج عمیق» بیان نموده است. یعنی طول سفر بر شتر اثر کرده است و ضمیر فعل «یاتین» را به جمع شترها باز گردانده تا حرکت در جهت حج را به همراه اربابش، گرامی داشته باشد، آنگونه که در «والعادیات ضبحا» یعنی اسب‌های شرکت‌کننده در جهاد، بیان داشته است].

[2]- نگا : لسان‌العرب، ماده کفَتَ و در «القاموس المحیط» ذیل ماده کفَتَ آمده است که : [کَفَتَ یکفِتُ کفتاً : یعنی جذب کرد، در بر گرفت و شامل خود کرد و کِفات : یعنی جایی که اشیاء گردآمده‌اند که زمین نیز گردآورنده ما انسانهاست].

[3]- ابن کثیر در تفسیر خود، ج 3، ص 371 می‌فرماید : [خداوند می‌فرماید : امَّنْ جَعَلَ الأرْضَ قَراراً، یعنی کیست که زمین را قاره‌ای آرام و ثابت، بدون لرزه و تکان قرار داده و ساکنانش را نمی‌لرزاند. که اگر اینگونه نبود، زندگی بر روی آن خوشایند نبود. اما آن را به فضل و رحمت خویش محل آرامش و آسایش و ثابت و بی‌حرکت قرار داده است، همانگونه که در آیه زیر می‌فرماید : ‚اللهُ الّذی جَعَلَ لَکُمُ الأرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءاًƒ، (وَ جَعَلَ خِلاَلَها اَنْهاراً)، یعنی در زمین نهرهای گوارا و پاک که در میان خاک آن، راه باز کرده و جاری می‌شود، نهرهایی نه بزرگ و نه کوچک به سوی شرق و به سوی غرب به سوی شمال و به سوی جنوب، برحسب مصلحت و نیاز بندگان و سرزمین‌های مختلف که در نقاط گوناگون زمین اسکانشان داده است و برای آنان روزی مورد نیازشان را حواله کرده است].