|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 24 |
IslamQT.Com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
نشأت تفسیر موضوعی |
نشأت تفسير موضوعي مصطلح "تفسیر موضوعی" عبارت جدیدی است که در قرن چهاردهم هجری برای اولین بار در دانشگاه الازهر در قسم اصول الدین بر سر زبان ها انتشار یافت؛ اگر چه این نوع تفسیر در مسمی یک اسم جدید است، ولی در واقع بنای اساسی آن از عصر نزول قرآن شروع شده بود، که همان تفسیر قرآن با قرآن است، و این نوع تفسیر در آن عصر معروف بود، بر سبیل مثال امام بخاری و امام مسلم – رحمهما الله - از عبدالله بن مسعود –رضی الله عنه- روایت کردند، که فرمود: هنگامی که آیۀ کریمه (الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ) (انعام:82). «كساني كه ايمان آوردند و ايمان خود را به ظلم نيالودند، برایشان ایمنی و امن است وايشان هدایت یافتگان هستند» نازل شد، اين حكم بر اصحاب رسول خدا –صلی الله علیه وسلم- دشوار آمد و گفتند: كدام يك از ما بر نفس خود ظلم نميكند؟ اگر كار چنان باشد كه همه ما از ايمني بيبهره باشيم، در اين صورت همه بيچاره گشتهايم؟ آنجا بود كه رسول خدا فرمودند: «معناي آيهكريمه چنان نيست كه شما ميپنداريد بلكه چنان است كه لقمان به فرزندش گفت:( يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ)( لقمان: 13) فرزندم! به خدا شريك نياور زيرا بيگمان شرك ظلمي است عظيم». يعني: مراد از ظلم در اين آيه، شرك است. پس با توجه به این حدیث در می یابیم که چگونه پیامبر – صلی الله علیه وسلم- کلمۀ ظلم را با توجه به آیۀ 13 لقمان برای اصحاب خویش شرح داده، در واقع اینجا رسول الله -صلی الله علیه و سلم- با ربط دو آیه به هم دیگر، آن موضوع برای یاران خویش حلاجی کرد، که این به گونه ی یک نوع تفسیر موضوعی در مقیاس کوچک به شمار می آید، پس می توان گفت: ارتباط بین آیات در همان عهد نبی – صلی الله علیه وسلم- وجود داشته است. از این گونه مثال ها، یعنی تفسیر قرآن با قرآن، در عصر تابعین نیز وجود داشته است، سپس در عصرهای بعدی، علما در اصول تفسیر قاعده ای وضع کردند که به موجب آن مفسر می بایستی برای تفسیر آیه به خود قرآن باز می گشت، تا بدین صورت مطلق از مقید، و مفصل از مجمل باز شناسد. ابن تیمیه –رحمه الله- می گوید: صحیح ترین روش در تفسیر قرآن آن است که مفسر قرآن را با قرآن شرح دهد، آنچه در یک مکان مجمل است در مکان دیگر تفسیر شده است، و آنچه در یک آیه مختصر است در آیه ی دیگر مفصل تر بیان شده است. یک نمونه از مثال بارز آن در این آیه نمایان است، خداوند در سورۀ نحل می فرماید: {وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ} [نحل: 118]. آیه این فایده را می رساند، که خداوند آن چیزهایی که بر یهود حرام کرده برای پیامبرش تعریف کرده است؛ با جست جو در قرآ ن در می یابیم که خداوند در آیه 147 سورۀ انعام این ابهام را بر طرف کرده است، و به شرح آن پرداخته است. خداوند آن چیزی که بر یهود حرام گردانیده، در این آیه ذکر می کند، و می فرماید: {وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ} [الأنعام: 146] . و از این نمونه در قرآن بسیار یافت می شود، که خود قرآن آیات خود را شرح می دهد، و فقهاء نیز هنگام تألیف کتب فقهی به جمع آوری آیات در آن موضوع می پرداختند، مثلا در کتاب "الطهاره" در باب وضو یا تیمم، آیات مربوط به وضو یا تیمم را جمع آوری می کردند، و از ان استنباط می کردند، و به همین روش در دیگر ابواب فقهی (مانند: معاملات – فرائض- حج- زکات و ...) عمل می نمودند. همه ی مثالهایی که ذکر شد، یک نوع از انواع تفسیر موضوعی در گامهای اولیه به شمار می آیند. در مرحلۀ دوم این دراسات موضوعی شکل دیگری به خود گرفته، و آن هم اتجاه لغوی بود، به گونه ای که مفسر یکی از کلمات قرآنی را مورد بررسی قرار می دهد، و دلالتهای مختلف این کلمه در خلال آیات قرانی را نمایان می سازد. مقاتل بن سلیمان البلخی (متوفای 150هجری) کتابی به اسم" الأشباه والنظائر فی القرآن الکریم" تألیف کرده است، و در آن به ذکر کلماتی پرداخته که دارای لفظی واحد هستند، اما بر حسب سیاق آیه دارای دلالتهای مختلف هستند. و یحیی بن سلام (متوفای 200 هجری) کتابی به نام " التصاريف لتفسير القرآن مما اشتبهت أسمائه وتصرفت معانيه " تألیف کرده، که بر اسلوب کتاب " الأشباه والنظائر" حرکت نموده، و در آن به تفسیر کلماتی می پردازد که دارای معانی مختلف هستند. سپس راغب اصفهانی (متوفای 502 هجری) کتابی به نام " المفردات فی القرآن" تألیف کرد، و در آن کلمات قرآنی و دلاتهای آن را در آیات مختلف مورد بررسی قرار می دهد. و به همین شکل دامغانی( متوفای 478 هجری )کتابی به نام "إصلاح الوجوه والنظائر في القرآن الكريم" را نگارش نمود. سپس ابن جوزی (متوفای 597 هجری) کتابی در همین راستا به نام "نزهة الأعين النواضر في علم الوجوه والنظائر" تألیف نمود. به همین شکل مفسر فیروز آبادی (متوفای 817هـجری) کتابی به نام "بصائر ذوي التمييز في لطائف الكتاب العزيز" را نوشت، و بعد از او ابن عماد (متوفای 887هجری) کتابی در این مورد نوشت، و آن را "كشف السرائر في معنى الوجوه والأشباه والنظائر" نامید. بیشتر این تألیفات به بررسی کلمات غریب قرآن که دارای دلالتهای مختلفی بودند، می پردازند. مثلا دامغانی در کتاب "إصلاح الوجوه والنظائر في القرآن الكريم" دلالت کلمۀ خیر را هشت وجه ذکر می کند، و می گوید: کلمۀ خیر در قرآن بر هشت گونه دلالت می دهد، که عبارتند از: (المال، الإيمان، الإسلام، أفضل، العافية، الأجر، الطعام، الظفر والغنيمة). و دستۀ دیگر از علما فقط بر جوانب لغوی کلمات اکتفا نکردند، بلکه آیاتی که دارای ربطی واحد هستند، یا می توان آن را زیر عنوان معین جمع کرد؛ نیز جمع آوری نمودند. مانند كتاب "أقسام القرآن" و"أمثال القرآن" تألیف ابن القيم (متوفای 751هـ). بدین گونه تفسیر موضوعی از عصر نبوت تا به امروز، گام به گام وارد مرحلۀ جدیدتری گشته است. مفسرین در تلاشند که با جستجو در موضوعات قرآنی، و ایجاد تناسق و ارتباط بین آیات و سوره های قرآنی بتوانند به رهنمودهای قرآنی دست یابند، به همین خاطر است که در این عصر اهتمام زیادی به تفسیر موضوعی شده است، تا بدین طرق جوانب اقتصادی و اجتماعی و علوم کونی و طبیعی و غیره در خلال قرآن کریم جست جو نموده، و به نتایج و استنباط قابل توجهی برای این موضوعات دست یافته، و بتوانند از رهنمودهای الهی در این موضوعات استفاده ببرند. مثلا با استفاده از روش تفسیر موضوعی می توان به بررسی این موضوعات پرداخت. 1- اخلاق در قرآن. 2- زن در قرآن. 3- صبر در قرآن. 4- رحمت در قرآن. 5- انسان در قرآن. 6- زراعت در قرآن. 7- تجارت در قرآن. 8- یهود در قرآن. و هزاران موضوع دیگر، که مفسر با جستجو در قرآن کریم به نتایج قابل توجهی دست خواهد یافت.
IslamQT.Com سایت جامع تفاسیر اهل سنت وجماعت ======================
مراجع: * مباحث في التفسير الموضوعي، تألیف دكتور مصطفى مسلم. * سایت ملتقی أهل التفسیر.
|