|
تاریخ چاپ : |
2024 Nov 21 |
IslamQT.Com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
اهمیت توحید از دیدگاه قرآن کریم (2) |
اهمیت توحید از دیدگاه قرآن کریم (2) 1- بیان انواع سه گانه ی توحید از قرآن: قبلاً گفتیم که این سه نوع از قرآن گرفته شده اند، آیاتی که انواع سه گانه ی توحید مأخوذ است بسیارند از جمله: در سوره ی فاتحه که اولین سوره در مصحف قرآن است، هر سه نوع توحید وجود دارد: در ﴿الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ توحید ربوبیّت، وجود دارد زیرا این آیه ربوبیت خدا را برای تمام جهانیان – که شامل هر چه غیرُ الله است - اثبات می کند، ربّ همان ذات مالک و مدبّر است. در ﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. مَالِكِ يَومِ الدِّينِ﴾ توحید اسماء و صفات وجود دارد؛ چون دو صفت رحمت و ملکیت را برای خداوند اثبات می نماید، همچنین دو صفت رحمانیت و رحیم بودن و مالکیت را برای خداوند اثبات می نماید و در﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ توحید الوهیت هست، چون آیه دلالت بر این دارد که یگانه پرستی خداوند در عبادت و فریاد کردن(طلب و درخواست کمک نمودن) واجب است. به همین ترتیب در سوره ی ناس که آخرین سوره از مصحف شریف است انواع سه گانه ی توحید وجود دارد: می فرماید: ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ﴾( بگو پناه مىبرم به پروردگار مردم (1)): این توحید ربوبیت است، ﴿مَلِكِ النَّاسِ﴾ (پادشاه مردم (2)): توحید اسماء و صفات است، و ﴿إِلَهِ النَّاسِ﴾( معبود مردم (3) ) : توحید الوهیت . همچنین اولین ندائی که در مصحف شریف وجود دارد، در مورد دو نوع توحید است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ والَّذِينَ مِن قَبْلِكُم لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً والسَّمَاءَ بِنَاءً وأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَندَاداً وأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾{اى مردم پروردگارتان را كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودهاند آفريده است، پرستش كنيد باشد كه به تقوا گراييد (21) همان [خدايى] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده] و آسمان را بنايى [افراشته] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از ميوهها رزقى براى شما بيرون آورد پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد در حالى كه خود مىدانيد (22)} [البقرة: 21-22] بعد از اینکه (قبل از این آیه و در اوایل سوره ی بقره) خداوند، سبحانه و تعالی، مردم را به سه قسمت (مومنان، کفار و منافقان ) تقسیم فرمود، همه را به پیروی از رهنمود قرآن فرا خوانده ، می فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ﴾(ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید) که این ندا، خطابی عامّ است، برای تمام مردم، و تمام آنان را به توحید خدا در عبادت و شریک نکردن هیچ احدی با خدا امر می فرماید که همان توحید الوهیت است. بعد از این توحید ربوبیت را آورده ، می فرماید: ﴿الَّذِي خَلَقَكُمْ والَّذِينَ مِن قَبْلِكُم لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً والسَّمَاءَ بِنَاءً وأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ....﴾(همان [خدايى] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده] و آسمان را بنايى [افراشته] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از ميوهها رزقى براى شما بيرون آورد ....) آیا اینها افعال خداوند نیستند؟ این توحید ربوبیت است، که خداوند آن را دلیل و برهانی بر توحید الوهیت آورده است. پس همانگونه که این کارها را فقط و فقط خداوند انجام می دهد، پس کسی غیر از او مستحق و شایسته ی پرستش نسیت، بلکه این حق خاصّ و خالص خداوند سبحان است. در این آیه دو نوع توحید را ذکر فرموده، توحید الوهیت را که مقصود أعظم و خواست بزرگ است، سپس توحید ربوبیت را به عنوان دلیلی بر توحید الوهیت و مستلزم آن ذکر فرموده و تمام انسانها را به تحقق آن امر کرده است همان گونه که در آیه ای دیگر می فرماید: ﴿ومَا خَلَقْتُ الجِنَّ والإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ﴾ (﴾(و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند))[الذاريات: 56] پس ما را آگاه ساخته که این دو عالم بسیار عظیم، (یعنی جهان انسانها و جهان جنیان) تنها برای انجام عبادت خداوند و یگانه پرستی او و توحید او در الوهیتش، آفریده شده اند. سپس در آخر آیه همه را از شرک نهی فرموده: ﴿فَلاَ تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَندَاداً وأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾(... پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد در حالى كه خود مىدانيد (22): {﴿أَندَاداً﴾: أي: شركاء : انداداً : یعنی شریکان } ، شریکانی که عبادت را برای آنان انجام میدهید﴿وأَنتُمْ تَعْلَمُون﴾ : در حالی که می دانید که خداوند در ربوبیّت شریک و انبازی ندارد که در کار های: خلقت آسمان ها و زمین، نزول باران، رویاندن گیاهان، به او یاری دهد، شما می دانید که کسی نیست که در این کار ها شریک خدا باشد، پس چگونه در عبادت برای او شریک قایل می شوید؟! حق سبحانه و تعالی فرموده: وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴿163﴾(و معبود شما معبود يگانهاى است كه جز او هيچ معبودى نيست [و اوست] بخشايشگر مهربان (163)) [البقرة: 163] اله: به معنای معبود است و الوهیت : به معنای بندگی و محبت است. معنای آیه نیز این خواهد شد: معبود بر حق شما تنها یک معبود است، ﴿لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُو﴾،: معبود برحقی غیر از او نیست. و ﴿الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾: توحید اسما و صفات را بیان می کند، چون در آن اثبات دواسم خداوند و صفت رحمت اوست. این آیه: إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿164﴾: راستى كه در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتيهايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مىرساند و [همچنين] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبندهاى پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است براى گروهى كه مىانديشند واقعا نشانههايى [گويا] وجود دارد } در باره ی توحید ربوبیت است که خداوند آن را دلیل و برهانی بر توحید الوهیت ذکر فرموده است به همین دلیل فرموده که در آن نشانه هایی ، یعنی دلایل و براهینی برای اینکه تنها خداوند و نه غیر او شایسته و مستحق عبادت است، وجود دارد. در این آیات انواع سه گانه ی توحید که در کل قرآن به کثرت یافت می شود، وجود دارد. 2- حکمت بیان توحید ربوبیت در قرآن: قرآن توحید ربوبیت را با وجود اینکه کفار به توحید ربوبیت اقرار دارند- تنها برای استدلال و قرار دادن آن به عنوان برهانی بر توحید الوهیت ذکر کرده است تا با آن برایشان حجت بیاورد و آنها را ملزم نماید که: چگونه به ربوبیت و پروردگار بودن خداوند اقرار می کنید ، امّا به الوهیت او اقرار نمی نمایید؟! و چگونه برای کسی عبادت می کنید که در تصرف هیچ یک مخلوقات خداوند با او شریک نیست؟ این تناقضی آشکار و عیان است. ﴿قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَواتِ ائْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَو أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾ {بگو به من خبر دهيد آنچه را به جاى خدا فرا مىخوانيد به من نشان دهيد كه چه چيزى از زمين [را] آفريده يا [مگر] آنان را در [كار] آسمانها مشاركتى است اگر راست مىگوييد كتابى پيش از اين [قرآن] يا بازماندهاى از دانش نزد من آوريد }[الأحقاف: 4]، ﴿هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ﴾ {اين خلق خداست [اينك] به من نشان دهيد كسانى كه غير از اويند چه آفريدهاند [هيچ] ...}[لقمان: 11]، ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَاباً ولَو اجْتَمَعُوا لَهُ وإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئاً لاَّ يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ والْمَطْلُوبُ﴾{اى مردم مثلى زده شد پس بدان گوش فرا دهيد كسانى را كه جز خدا مىخوانيد هرگز [حتى] مگسى نمىآفرينند هر چند براى [آفريدن] آن اجتماع كنند و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد نمىتوانند آن را بازپس گيرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند (73)} [الحج: 73]: و اگر خداوند مگسی را بر آنان مسلط کند، نخواهند توانست از خود دفاع کنند، در حالی که مگس ضعیف ترین جانور است، اگر الله تعالی پشه و مگس را بر مردم مسلط کند، نخواهند توانست که خود را از دست آنان برهانند، هر قدر بتوانند از ین حشرات می کشند و سپس به علت تعداد فوق العاده زیادشان، مغلوب آنان می شوند. این قول هم گفته شده که مراد این است که: اگر مگسی چیزی از زینت هایی را که روی بت قرار داده شده است برباید، آن بت حتی نمی تواند آن چیز را هم از مگس باز ستاند. ﴿ضَعُفَ الطَّالِبُ والْمَطْلُوبُ﴾: طالب که مشرک است، خود ضعیف است ، ﴿والْمَطْلُوبُ﴾: که بت یا مگس است او هم ضعیف است. حال که چنین است، پس چگونه این موجودات ضعیف را شریک خداوندی که خالق، رازق، زنده کننده و میراننده و ذات قدرتمندی است که هیچ کاری و چیزی برای او سخت نیست و ذاتی پاک و متعال است، قرار می دهید؟! پس عقل هایتان کجاست؟ درک و فهمتان کجا رفته؟! (از خداوند طلب عافیت می کنیم.) 3- توحید خداوند در آیة الکرسی: آیة الکرسی: ﴿اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُو الحَيُّ القَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ ولاَ نَومٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَواتِ ومَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ ومَا خَلْفَهُمْ ولاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَواتِ والأَرْضَ ولاَ يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وهُو العَلِيُّ العَظِيمُ﴾:{خداست كه معبودى جز او نيست زنده و برپادارنده است نه خوابى سبك او را فرو مىگيرد و نه خوابى گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست، كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشتسرشان است مىداند و به چيزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمىيابند كرسى او آسمانها و زمين را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نيست و اوست والاى بزرگ (255)} [البقرة: 255] این آیه عظیم ترین آیه ی قرآن است که مشتمل بر ربوبیت الله تعالی، عبادت و اسماء و صفات خداوند است که الله تعالی آنها را در بین نفی و اثبات جمع فرموده است، یعنی نفی نقص ها و عیوب و اثبات صفات کمال برای الله سبحانه و تعالی. که در ابتدای آیه توحید الوهیت و جود دارد: ﴿اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُو﴾: معبود برحقی جز الله تعالی وجود ندارد، سپس توحید ربوبیت را با این فرموده بیان داشته است که : ﴿الحَيُّ القَيُّومُ﴾: این اثبات حیات و پایندگی مطلق برای الله است. ﴿لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ ولاَ نَومٌ﴾: نفی است، الله رب العزة هر عیب و نقصی را از خود نفی می فرماید، که یکی از این صفات نقص، سنه و نوم یعنی چرت زدن و خوابیدن است. ﴿لَّهُ مَا فِي السَّمَواتِ ومَا فِي الأَرْضِ﴾: اثبات ربوبیت است، زیرا اوست مالک آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست. ﴿مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ﴾: نفی است، نفی شفاعت هر مخلوقی بدون اجازه ی پروردگار است و این به دلیل اوج کمال و عظمت حق سبحانه وتعالی است وکسی جز با اجازه و اذن او جرأت شفاعت کردن پیش او ندارد. ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ ومَا خَلْفَهُمْ﴾: اثبات کمال علم الله عزوجل است، که همه چیز را چه در گذشته و چه در آینده و حال می داند،چیزی بر او مخفی نیست و علم او همه گیر و همه چیز را فرا گرفته است. ﴿ولاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ﴾: نفی است، نفی این است که مخلوقات هیچ چیزی از علم الهی نمی دانند مگر آنچه که خداوند اراده کند در غیر این صورت آنها غیب نمی دانند و علم غیب مختص ذات الله سبحانه وتعالی است. این فرموده: ﴿وسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَواتِ والأَرْضَ﴾: کرسی مخلوقی از مخلوقات الله سبحانه وتعالی است، مخلوقی بسیار عظیم که آسمانها و زمین در برابر آن به هفت سکه پول می مانند که در صحرایی یا در میدانی انداخته شده باشند که اصلاً به چشم نمی آیند. پس کرسی الله جل وعلا از آسمانها و زمین بزرگتر است ، وچیزی غیر از عرش الهی می باشد، عرش نیز خود از کرسی بزرگتر و عظیم تر است. به طوری که کرسی نیز در برابر عرش الهی مانند حلقه آهنی است که در صحرایی افتاده باشد. این کرسی در برابر عرش است، حال تصور کنید که عرش خداوند،چه عظمتی دارد؟! پس تمام مخلوقات در برابر الله تعالی بسیار کوچک و در حقیقت چیزی نیستند و اگر تنها یک آفریده از مخلوقات خداوند ، یعنی کرسی، از اندازه ی کل آسمانها و زمین بزرگتر باشد، پس الله تعالی از همه چیز بزرگتر است. ﴿ولاَ يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا﴾ : یعنی اینکه همه ی اینها برای خداوند بسیار آسان است و کاری ندارد، حفظ آسمانها و زمین از بلا و فساد و تغییر و نگه داشتن آنها برای الله تعالی زحمتی ندارد، ﴿وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ﴾(.... و آسمان را نگاه مىدارد تا [مبادا] بر زمين فرو افتد مگر به اذن خودش [باشد] ...) [الحج: 65]، ﴿رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا﴾ [الرعد: 2]( خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت آنگاه)﴿إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَواتِ والأَرْضَ أَن تَزُولا..﴾( همانا خدا آسمانها و زمين را نگاه مىدارد تا نيفتند و اگر بيفتند...) [فاطر: 41] الله سبحانه وتعالی نه به آسمانها و زمین، نه به عرش، نه به کرسی به هیچ کدام هیچ نیازی ندارد، بلکه این ساخته و آفریده ی او هستند و همه سراپا نیازمند به ذات او سبحانه وتعالی هستند. : ﴿وهُو العَلِيُّ﴾: یعنی ذات او بلند و والا ست و قدر و منزلت و قهرش بر بندگان چیره است ﴿العَظِيمُ﴾: ذاتی است جامع تمام صفات کبریا و بزرگی وعظمت. 4- توحید الهی در سوره های کافرون و اخلاص: در قرآن کریم یک سوره مانند کافرون، تنها به توحید الوهیت اختصاص یافته است: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الكَافِرُونَ. لاَ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ. ولاَ أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ. ولاَ أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ. ولاَ أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ. لَكُمْ دِينُكُمْ ولِيَ دِينِ﴾( بگو اى كافران (1) آنچه مىپرستيد نمىپرستم (2) و آنچه مىپرستم شما نمىپرستيد (3) و نه آنچه پرستيديد من مىپرستم (4) و نه آنچه مىپرستم شما مىپرستيد (5) دين شما براى خودتان و دين من براى خودم (6)): این سوره به طور خاص درباره ی توحید الوهیت یا توحید در عبادت نازل گردیده است وسبب نزول آن این است که: مشرکان از حضرت پیامبر صلی الله علیه وسلم خواستند که آنها یک سال خدای او را بپرستند، و او نیز در مقابل یک سال خدایان آنان را بپرستد(5)(4) این بود که الله تعالی این سوره را برای برائت از عبادت بت ها و خاص و خالص نمودن عبادت فقط برای خدا، نازل فرمود. ﴿لاَ أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ﴾: برای تاکید، تکرار گردیده است. ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ ولِيَ دِينِ﴾: از باب برائت و برای ناامید کردن مشرکان از این طمع واهی. همچنین در قرآن کریم سوره ای خاص در باره ی توحید ربوبیت نازل شده است که اخلاص نام دارد: ﴿قُلْ هُو اللَّهُ أَحَدٌ. اللَّهُ الصَّمَدُ. لَمْ يَلِدْ ولَمْ يُولَدْ. ولَمْ يَكُن لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ﴾( بگو اوستخداى يگانه (1) خداى صمد [ثابت متعالى] (2) [كسى را] نزاده و زاده نشده است (3) و هيچ كس او را همتا نيست (4) )،که در این سوره نیز نفی و اثبات وجود دارد، یعنی مانند آیة الکرسی، نفی هر نقصی از ذات الله و اثبات هر کمالی برای او سبحانه وتعالی.این سوره به طور خاص، درباره ی صفات الله عز وجل می باشد؛ به همین دلیل روایت است که یک صحابی این سوره را بسیار می خواند، دلیل این کار را از او پرسیدند، گفت: من این سوره را دوست دارم چون صفت خداوند رحمان است. این خبر به پیامبر صلی الله علیه وسلم رسید، حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: به آن مرد خبر دهید که الله تعالی او را دوست دارد.(5) 5- انواع توحید در سوره ی زمر: سوره ی زمر از اول تا آخر حول محور توحید و انواع سه گانه آن یعنی توحید ربوبیت، الوهیت و اسماء و صفات است.و اگر در ابتدا تا انتهای سوره تأمل کنید، صحت این گفته را در خواهید یافت. این فرموده ها: ﴿تَنزِيلُ الكِتَابِ مِنَ اللَّهِ العَزِيزِ الحَكِيمِ. إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّينَ. أَلاَ لِلَّهِ الدِّينُ الخَالِصُ﴾{نازل شدن [اين كتاب] از جانب خداى شكستناپذير سنجيدهكار است (1) ما [اين] كتاب را به حق به سوى تو فرود آورديم پس خدا را در حالى كه اعتقاد [خود] را براى او خالصكنندهاى عبادت كن (2) آگاه باشيد آيين پاك از آن خداست و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفتهاند [به اين بهانه كه] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند نمىپرستيم البته خدا ميان آنان در باره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند داورى خواهد كرد در حقيقت خدا آن كسى را كه دروغپرداز ناسپاس است هدايت نمىكند (3)} [الزمر: 1-3] وقوله: ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّينَ. وأُمِرْتُ لأَنْ أَكُونَ أَولَ المُسْلِمِينَ. قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَومٍ عَظِيمٍ. قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَّهُ دِينِي﴾{بگو من مامورم كه خدا را در حالى كه آيينم را براى او خالص گردانيدهام بپرستم (11) و مامورم كه نخستين مسلمانان باشم (12) بگو من اگر به پروردگارم عصيان ورزم از عذاب روزى هولناك مىترسم (13) بگو خدا را مىپرستم در حالى كه دينم را براى او بىآلايش مىگردانم (14)}[11-14] این آیات و آیات مشابه، درباره ی توحید الوهیت هستند که اول سوره دربردارنده ی هر سه نوع توحید است. همچنین سوره ها و آیات دیگر قرآن نیز دربرگیرنده ی انواع سه گانه توحید هستند، و تقریباً سوره ای در قرآن وجود ندارد که متضمن بیان توحید نباشد، بعضی سوره ها هم به طور کامل در باره ی یک نوع توحید یا بیشتر از یک نوع هستند، که بیشتر سور مکّی در باره ی توحید و دعوت به سوی آن می باشند. بنا بر این باید توحید را آموخت و سپس به مقتضای آن عمل کرد و عملی را بدون علم انجام نداد. و این دلیل بر اهمیت توحید و جایگاه آن در دین و نشان دهنده ی آن است که توجه به تعلیم و تعلم و عمل نمودن به آن بر مسلمانان واجب است، الله تعالی می فرماید: ﴿فَاعْلَمْ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ واسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ ولِلْمُؤْمِنِينَ والْمُؤْمِنَاتِ﴾( پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست و براى گناه خويش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن] ...) [محمد: 19]، این خطاب به رسول خدا صلی الله علیه وسلم و فرد فرد امت او است، که خداوند همه را به تعلم(فراگیری) قبل از عمل کردن دستور می فرماید، آری تعلم و فراگیری علم به خصوص علم توحید، زیرا اگر عمل بر اساس علم بنا نشود، درست نخواهد بود. از همین روست که الله سبحانه و تعالی فرموده است: وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿86﴾ {و كسانى كه به جاى او مىخوانند [و مىپرستند] اختيار شفاعت ندارند مگر آن كسانى كه آگاهانه به حق گواهى داده باشند (86)} در این آیه: شهد بالحق: یعنی با زبان کلمه (لا إله إلا الله)، را گفته باشد ﴿وهُمْ يَعْلَمُونَ﴾: یعنی: معنای آنچه از این کلمه، که بدان شهادت داده اند، مقتضای آن و رهنمود آن را بدانند و بعد از دانستن و آگاهی به آن عمل کنند. پس باید سه کار را انجام داد: خواندن کلمه لا اله الا الله و اظهار آن و دانستن معنای کلمه و عمل ظاهری و باطنی به مقتضای آن. پس تمام قرآن درباره ی توحید ، انواع آن ، حقوق و کامل کننده های آن ، جزای عمل کنندگان به آن و رویگردانندگان از آن و تماماً حول این معانی می باشد. این است آن توحیدی که اهتمام و توجه به آن قبل از هر چیز دیگری بر مسلمانان واجب است، تا پیروزی و عزت و تمکین در زمین برایشان تحقق یابد و البته هیچ کدام از این وعده ها تحقق نخواهند یافت مگر با تحقق توحیدی که الله تعالی تمام مخلوقات را به خاطر آن آفریده و آنان را از ابتدا تا انتها به آن امر فرموده است. چگونه از قدر و منزلت توحید می کاهند؟! می گویند: مردم اکنون در مشکلات هستند! مسلمانان از سوی دشمنان در تنگی و مضیقه قرار دارند! این را باید دانست که بزرگترین و مهم ترین مشکل و قضیه ی مسلمانان توحید است، پس لازم است قبل از هر چیز دیگری به آن توجه کنیم و مردم را از جهل به توحید برهانیم و از شرّ شرک و بدعت ها و خرافات خلاص گردانیم تا اینکه به پیروزی و نصرت الهی برسند، همان نصرتی که پیشینیان این امّت با تحقق بخشیدن قولی و عملی توحید، به آن دست یافتند، و خداوند در زمین به آنان تمکین عطا فرمود آنگونه که در آیه ی شریفه آمده است: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿55﴾﴾(خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند...... (55)) امّا به این شرط که (يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) فاسقون یعنی کسانی که از اطاعت الله عزوجل خارج شده اند. [النور: 55] این بود بیان توحید و انواع و اهمیت و دلایل قرآنی در مورد آن. از الله می خواهیم که ما و شما را از آن موحّدان پایبند به کتاب و سنّت قرار دهد، کسانی که با بصیرت و حکمت و موظه ی حسنه و جدال به احسن، مردم را به سوی خداوند دعوت می دهند.از او می خواهیم که دین خود را نصرت فرماید و متولیان و سرپرستان امور و علمای مسلمین را اصلاح فرماید. IslamQT.Com اسلام-قرآن و تفسیر ============= تألیف: شیخ صالح فوزان. ترجمه: عبیدالله
(1) [مدارج السالكين: 468/3 بتصرف] (2) [كما في حديث الإسراء المتواتر، ومن آحاده الحديث المتفق عليه عن أنس: البخاري: كتاب التوحيد، باب (37)، رقم (7517)، [13/583]. ومسلم: كتاب الإيمان، باب (74)، رقم (162).] (3) [أخرجه البخاري (رقم 2946)، ومسلم (رقم 21).] (4) [أخرجه ابن جرير الطبري وابن أبي حاتم في تفسيرهم] (5) [متفق عليه من حديث عائشة: البخاري: كتاب التوحيد، باب (1) رقم (7375)، [13/425] ومسلم: كتاب صلاة المسافرين، رقم (813).]
|